فیلترینگ کنونی فیسبوک، در پی حوادث بعد از انتخابات 88 رخ داد و به زعم فيلتركنندگان، یک "فوریت امنیتی" در آن زمان بود. امروز و پس از گذشت سالها، زمینههاي امنیتی آن اقدام، منتفی شده و خطری از جانب فیسبوک، کشور را تهدید نميکند. همانطور که در آن زمان پیامکها هم مسدود شدند اما پس از مرتفع شدن فضای امنیتی، پیامکها باز شدند. وضعیت مانند آن است که به پلیس دستور داده شود رماه مضان، با کسانیکه در ملأعام غذا ميخورند برخورد کند و پلیس بعد از پایان ماه رمضان نیز با استناد به دستور پیشین، همچنان با افرادی که در بیرون از خانه چیزی ميخورند یا میآشامند، برخورد نمايد!
فیسبوک، مانند هر امکان دیگری که فناوری برای انسان ها به ارمغان ميآورد، ميتواند مورد استفاده مثبت یا منفی باشد. منع فیسبوک، مانند آن است که بگویند از امروز تردد خودرو در کشور ممنوع است و در توجیه آن، به کشته شدن سالانه 24 هزار نفر در تصادفات رانندگی استناد کنند! حال آنکه چنین منعی در نظر نمیگیرند و ميکوشند با اقداماتی مانند ترویج فرهنگ صحیح رانندگی، تلفات را کاهش دهند.
سیاست موجود در ایران راجع به سرویس دهندهاي وبلاگ - که سیاست معقول و مناسبی هم است - فیلتر نکردن سایت ارائه دهنده خدمات وبلاگ است بلکه هر وبلاگی که دارای محتوای مجرمانه باشد را مسدود ميکنند. علت نیز کاملاً مشخص است: در آن سرویس بلاگی، افراد مختلفی مطالب مفید و دست کم در چارچوب قانون منتشر ميکنند و در آن میان، چند نفر هم مطالب مجرمانه را نشر میدهند. در چنین وضعی، عقل، انصاف و تدبیر حکم ميکند که فقط با آن چند نفر برخورد قانونی شود نه اینکه به خاطرآنها، کل سایتها مسدود شوند. فیس بوک چنین وضعی دارد. هم اکنون میلیونها نفر که عمدتا جزو تحصیل کردگان کشور هم هستند در این شبکه اجتماعی، صفحه دارند پس خِرد فرهنگي و سیاسی حکم ميکند تقابلی با اراده میلیونی مردم وجود نداشته باشد.
طبیعتاً در میان این میلیونها نفر، برخی نیز اقدامات مجرمانه را در این فضا دنبال ميکنند که از قدیم گفته اند به خاطر یک بی نماز درِ مسجد را نميبندند! به هر حال حدود یک میلیارد نفر از مردم جهان، عضو فیسبوک هستند و از این رو چه بخواهیم وچه نخواهیم، فیسبوک، نه فقط یک سایت، که بخشی از مناسبات جهان امروز است که نمی توان نسبت به آن بی اعتنا بود. چنین پتانسیل بزرگی، ميتواند با هوشمندی و درایت، مورد بهره برداری واقع شود؛ از سیاست خارجی گرفته تا توسعه گردشگری و از روابط انسانی با ساکنان کشورهای دیگر تا اهداف علمی و مذهبی و تبلیغی.
آیا راه حل فرهنگ سازی، ایجاد محدودیت است؟ اصلا آیا ميتوان محدودیت ایجاد کرد؟! آیا وقت آن نشده که از پاک کردن صورت مساله اجتناب کنیم؟! شما فرض کنید یک کودک اراده کند وارد سایت فیس بوک شود، کافی است تا دو سه روز پفک نخورد و به جای آن سرویسهاي متنوع عبور از فیلترینگ را خریداری کند. حال مشکل دو تا میشود یعنی ممکن است علاوه بر فیس بوک به سایتهاي دیگری هم سر بزند (البته فقط برای تست فیلتر شکن!!) هرچند این برای آن دسته از افرادی است که حوصله کمی دارند یا کلاسشان خیلی بالاست! وگرنه بدون پرداخت هیچ پولی ميتوان از انبوه فیلترشکنهاي موجود استفاده کرد.
سوالی که اینجا پیش ميآید این است که آیا ورود به این سایت جرم است یا خیر؟ مقامات رسمی بارها گفته اند که حضور در فیسبوک و باز کردن صفحه درآن، منع قانونی ندارد، بلکه استفاده از فیلترشکن برای ورود به فیسبوک غیرقانونی است! یک قاعده حقوقی وجود دارد که ميگوید: "اذن در شیء،اذن در لوازم آن است." یعنی اگر مثلاً یک باغبان به شما اجازه دهد که سیبی از درخت وسط باغ بچینید، در واقع، به شما اجازه ورود به باغ را نیز داده است و نمی تواند بگوید: تو ميتوانی آن سیب را بچیني ولی حق ورود به باغ را نداری!
اینجا هم چنین است. نمی شود گفت که شما ميتوانید در فیسبوک صفحه داشته باشید ولی حق ندارید فیلترینگ را دور بزنید و وارد آن شوید! هرچند مسئولین ما تواناییهاي زیادی دارند و ميتوانند از این حرفها هم بزنند!! میگویند مردم جنبه استفاده از شبکههاي اجتماعی را ندارند؟! راستی این ملت بی جنبه که شعور استفاده از اینترنت را ندارد، همان ملت غیور هنگام انتخابات نیست؟! آیا این مردم جنبه استفاده از شبکههاي اجتماعی داخلی را دارند؟! پس چرا آنها فیلتر نیستند؟!
میگویند فیس بوک مشکل امنیتی دارد، آیا بهتر نیست به جای ترساندن مردم از لولو، روشهاي امنیت اطلاعات را به مردم آموزش داد؟! آیا بهتر نیست این هزینههايي که از بیتالمال برای فیلترینگ سایتهايي نظیر فیسبوک ميشود و همه ميدانیم که هیچ کاراییای هم ندارد، صرف فرهنگسازی در همین فیسبوک شود؟ با توجه به این موارد و اینکه عملا هر کس اراده کند ميتواند از فیس بوک استفاده کند، آیا فیلترینگ چیزی جز زیان و تبلیغات منفی داخلی و خارجی علیه كشور و نظام خواهد داشت؟! حال باید منتظر بود و دید که آیا این قفل زنگزده با درايت و تدبير باز خواهد شد یا خیر؟
حسین بلنج