دیدگاه
مردم را دریابید، کرونا را رها کنید
5 فروردين 1399 ساعت 16:10
علی زجاجی | روانپزشک
شیوع عفونت ویروسی کرونا نقطه اوج حضیض های سال ۱۳۹۸ است. همهمهای که به تدریج در خصوص این بیماری ویروسی شروع شده است رفتهرفته همه جامعه را گرفته و هر فردی از هر قشری وارد کارزار کرونا شد و توصیههای درست و غلط خودش را در فضای مجازی منتشر کرد. در این میان یک سوال اساسی مطرح شد: آیا باید از کرونا ترسید؟ و مضطرب شد؟ یا باید به جامعه آرامش داد؟
چنانچه مروری بکنیم بر اتفاقهای سال ۱۳۹۸ سیل و گرانی و دزدیها و اختلاسهای مالی که روزانه افشاء میشوند، مراکز قدرتی که در جایجای میهن تشکیل شده، {... حوادث خونین آبان}، ترور سردار سلیمانی، سقوط هواپیمای اوکراینی و ظهور کرونا متوجه خواهیم شد که به احتمال زیاد میزان استرس وارد شده به مردم از حداقل مورد نیاز برای بیمارشدن هم بیشتر است. به اینها اضافه کنید جنگ بیپایان چپ و راست، ناکامیهای مستمر برنامههای حکومتی و در آخر پنهانکاری و بیعدالتی و نابرابری.
مطابق جدول هولمز-راهه (Holmes – Rahe)داشتن سالانه ۱۵۰ نمره به بالا در جدول پیشنهادی آنها مبین وجود استرس متوسط تا شدید است. از جامعهای چنین تحتفشار مستمر چه انتقادی میشود داشت؟ چگونه میتوان متوقع بود که جامعهای چنین درگیر مشکلات و ناامید، رفتاری مطابق نظر مسئولین از خود نشان دهد؟ گلایههای حسن روحانی و سعید نمکی بهنظر من بیجاست و نهتنها بیجاست که استرسهای دیگری به جامعه وارد میکند.
چهگونه میتوان از جامعهای که با آن رفتار انسانی نمیشود، مورد احترام قرار نمیگیرد، تحقیر میشود، روزانه فقیرتر میشود، بخش عمدهای از مردمانش که روزی خود را روزانه به دست میآورند و با شیوع کرونا بدون روزی شدهاند، و نمایش نابرابریهای اجتماعی در بالاترین سطح آن در خیابان و کوی و برزن، نمایش سریالهای خانوادگی آنچنانی و زندگی مرفه و همراه آن تبلیغات برای فروش هر جنس غیرلازمی آنهم با صحنههای رویایی در خانههای رویایی از صداوسیمای نظام، انتظارداشت که به گفته سعید نمکی در خانه بنشینند و بیرون نیایند؟
اگر زمانی گفته میشد که رنجبران چیزی جز زنجیرهای پایشان را ندارند که از دست بدهند، امروز میتوانیم بگوییم که توده تحت ستم فشارهای اجتماعی، اقتصادی و بهداشتی درمانی چیزی جز جان ناقابلشان ندارند که از دست بدهند. طی سالیان اخیر از ۱۳۷۸ تاکنون شاهد آنیم تعداد آنهایی که جانشان دیگر برایشان اهمیتی ندارد روند تصاعدی داشته و در ناآرامیهای دیماه به بالاترین حد خود رسیده است. آیا میشود چنین جامعهای را ترساند؟ این جامعهی ستمزده از چه میترسد؟ و گیریم که شرایط ترسیدن هم داشته باشد به چه کسی و کجا اعتماد کند تا بترسد؟
وزیر اسبق بهداشت و معاون فعلی این وزارت خانه میگوید سه بار موضوع کورونا در هیات دولت مطرح شده و هر سه بار توصیههای وزارت بهداشت رد شده است. وقتی کرونا اعلام نمیشود تا احتمالا راهپیمایی دچار مشکل نشود، اعتماد مرده است. وقتی کرونا اعلام نمیشود تا احتمالا انتخابات پرشور شود، اعتماد مرده است. وقتی در هنگکنگ و کره و ژاپن بودجههای میلیارد دلاری برای کمک به گروههای آسیبپذیر پیشبینی میشود و اینجا در گیرودار شیوع کورونا و تصمیمهای اغلب متضاد مراجع قدرت حضور سران قدرت در رسانهها کم میشود تا جایی که انواع شایعه به خصوص در مورد رئیسجمهور در جامعه پخش میگردد، اعتماد مرده است. جامعهای که فاقد اعتماد است، حکومت سرمایه اجتماعی ندارد و نتیجهاش این میشود که هرچه دولت میگوید با تمسخر و مقاومت روبرو میشود و «دروغ است» پاسخ غالب مردم است به اطلاعرسانی حکومت.
من بعید میدانم قصدی برای آشتی و بازگشت به یکپارچگی وجود داشته باشد. در گذشته که آب لولهکشی و بهداشتی در دسترس نبود مردم از هر آب زلالی برای رفع تشنگی مینوشیدند. در مواردی آبهای مصرفی آلوده به زالو بود و به هر نقطه از بدن که میرسید اتراق میکرد و مشغول خونخواری میشد. پس از دهه اول انقلاب، رخت بر بستن بهداشت از سیاست و اقتصاد و مناسبات اجتماعی زالوها را تکثیر کرد و به جان مردم انداخت. امیدوارم زالوهایی که به ملت چسبیدهاند و خون میمکند بدون نیاز به آتش سیگار از تن رنجور ملت جدا شوند.
لغتنامه دهخدا، معنی انقلاب را برگردیدن و واژگون شده گفته است. فرهنگ فارسی معین زیر و رو شدن گفته و فرهنگ فارسی عمید برگشتن از حالی به حال دیگر. شاید بتوانیم بگوییم که انقلاب ته به بالا رفتن است و بالا به ته رفتن. طبقات فرودست جامعه با رخداد انقلاب به طبقه فرادست تبدیل شدند کار حکومت را در دست گرفتند و با آزمون و خطا کشور را به زعم خویش به پیش راندند، تهی شدن ناگهانی کشور از مدیران و متخصصین و کارشناسان، انقلابیون را فعال مایشاء صحنه گردانی کشور کرد و بروز بحران های کوچک و بزرگ منجر به ادامه استقرار گروه فرودستی شد که به مرور احساس فرادستی پیدا کرد. در شرایطی که تصور آن بود حکومت جدید به حکومتی پویا با گردش مناسب نخبگان در قدرت تبدیل شود گروه صاحب قدرت خود به طیفه حاکم تبدیل شد و گردش قدرت آغاز نشده پایان یافت.
امیدوارم قشر فرودستی که عهدهدار اداره کشور شده مزه قدرت را فراموش کند و اجازه دهد که تکاپوی آزاد و بدون رانت نقش افراد را در جامعه تعیین کند. امیدوارم که کاست حاکم با طرد زندگی اشرافی فعلیاش به جای دستبوسی، احترام و عشق به یکدیگر را تبلیغ کند. اگرشرایط برای تغییر مهیا باشد راه مبارزه با کرونا و مصیبتهای دیگر، دلجویی ازمردم است. آنچه که امروز جامعه را بددل و ترسو کرده دیوار بلند بیاعتمادی بین مردم و حکومت است. جامعه گرچه به اقتضاء طبیعت انسانی باید از شیوع و کشتار کرونا هراسان باشد اما تجربیات تاریخیاش حکایت از چیز دیگری دارد. حکایت از جامعهای که هرجا اعتماد کرد به بدترین شکل پاسخ گرفت. قوانین را برای تصویب در پس پرده بردند، اصولی از قانون اساسی که به حقوق ملت پرداخته است ابتر و بیاثر گذاشتند. افشاگران اختلاسها و دزدیها را به بند کشیدند و در مجمع تشخیص تصویب کردند که افشاءکنندگان دارایی مقامات مجرمند.
فاصله گرفتنهای هرروزه حکومت از مردم حالا نتیجه اش این شده است که هرچه میگوید مورد طعنه و تمسخر ملت است. آخرین روش حکومت برای گوش دادن به حرفش و در خانه ماندن مردم، گسیل نیروهای نظامی به شهر و معابر و جادههاست در واقع این جا هم سرنا را از سر گشادش زدهاند. حکومت باید راست بگوید، جز راست نگوید و فقط راست را بگوید تا مجددا راههای ارتباطی بین مردم و حاکمان برقرار شود و دوباره مردم احساس کنند آنچه میشنوند با آنچه حس میکنند یکی است. راه جلب همکاری مردم جز از طریق بدست آوردن اعتماد مجدد آنها نیست.
تجربیات تاریخی نشان داده است ایرانیان جامعهای مهربان و همراه هستند و در سختیها و فشارهای مختلف به یکدیگر کمک و همراهی کردهاند. ایرانیان آماده از خودگذشتگی هستند، میفهمند و فرق آمریت با جمهوری را میدانند. این جامعه امروز افسرده و ناامید است و رفتار بیتفاوت و مقابلهای را نشان میدهد. جامعهای است که اعتماد ندارد، به جای ترساندن جامعه، اعتماد را باید برگرداند. به اعتقاد من اگر این اتفاق صورت نگیرد و همچنان شاهد دروغ و شبهدروغ باشیم جامعه مسیر فعلی خود را ادامه میدهد. از ترساندن حکومت و غیرحکومت نمیترسد، تلفاتش از کرونا بالا میرود، مبتلایانش بیشتر میشوند و جامعه هرچه بیشتر از حاکمان دور و دورتر میشود. هر مرگی، هر عارضهای، هر ابتلایی و هر چیز بدی به حساب حکومت نوشته میشود. رفتهرفته فاصله بین حکومتشوندگان و حکومتکنندگان آنقدر زیاد خواهد شد که از منظر مردم جز کورسویی از حاکمان مشاهده نخواهد شد. لطفا مردم را دریابید، کرونا را رها کنید.
کد مطلب: 206487