تقوایی: وضعيت سانسور بحرانی است
ايسنا , 21 آبان 1392 ساعت 17:48
گروه فرهنگ و هنر: کارگردان فيلم سينمايي «کاغذ بیخط» اظهار کرد: «من در هیچ کاری، حرفهای نمیشوم. کار، متنوعتر از آن چیزی است که ما فکر میکنیم؛ اگر نشود فیلم بسازم، مینویسم، عکاسی میکنم، نقاشی میکنم یا کلاس میگذارم.»
ناصر تقوايي که در برنامه نمایش مستند «تمرین آخر» در سینما تک خانه هنرمنان سخن میگفت، دربارهی فعالیت کم این روزهای خود در سینما افزود: مسائلي که در چاپ آثار وجود دارد بیشتر از سینماست، سانسور شکل بحرانی وحشتناک در ایران پیدا کرده است، سانسور از مضمون خارج شده و به شکل واژگانی درآمده است. به کار بردن برخی از واژهها ممنوع شده است، استفاده کردن از نصف زبان فارسی ممنوع شده است، شما مطابق آییننامه جدید حتی نمیتوانید یک دیوان حافظ چاپ کنید و باید نصف لغتنامه دهخدا را پاک کرد و دید آیا میتوان با نصف دیگرش با یکدیگر صحبت کنیم یا خیر؟» وی افزود: «آشنایی من با سانسور جدید نیست، من از زمان گذشته با آن آشنا هستم. 32 صفحه از کتاب «تابستان همان سال» قبل از انقلاب سانسور شد. در جمهوری اسلامی هیچ کدام از فیلمهای من حتی یک فریم هم سانسور نشده است اما در آن زمان فیلم «آرامش» پنج سال توقیف بود. فیلم «کاغذ بیخط» را هم 18 سال بعد از نوشتن ساختم و واژه فمنیستی از آن زمان وارد فیلمهای ما شد.»
این کارگران تأکید کرد: «تا زمانی که کنترل روی موضوعی وجود دارد من نه موضوعی میدهم، نه فیلمی میسازم و نه کتاب چاپ میکنم زیرا خسته شدهام. فیلمنامه را کسی که اصلا نمیداند سینما چیست، میخواند، داستانی برای خودش در ذهنش میسازد و فکر میکند که کارگردان میخواسته است چنین چیزی بسازد. این مصیبتی است که من و دیگر فیلمسازان و نویسندگان دچار آن هستیم. ما دشواریهای فرهنگی جامعه خودمان را بهتر از یک سانسورچی میدانیم. در نتیجه دیگر عمر خودم را تلف نمیکنم و به انتظار هم نمینشینم؛ البته راه دیگری هم با نام مهاجرت وجود دارد که من هنوز چنین تصمیمی نگرفتهام.»
او درباره چگونگی ساخت فیلم «تمرین آخر» توضیح داد: «فرمی از یونسکو آمده بود تا برای ثبت تعزیه در این سازمان باید فیلم 10 دقیقهای درباره لباس در تعزیه، موسیقی و شیوه بازیگری آن ساخته شود تا ضمیمه مدارک ثبت تعزیه شود و ما به دلیل زمان کم، مجبور بودیم در حین تمرین برای ساخت فیلم بلند یک ساعته درباره تعزیه این فیلم 10 دقیقهای را هم بسازیم.» او افزود: «علاوه بر مدارکی که درباره تعزیه تهیه شده بود و مربوط به سالهای گذشته میشد به نوعی در فکر بودیم که یونسکو تعزیه را به عنوان میراث جهانی تأیید کند. میراث جهانی با میراث ملی متفاوت است، میراث جهانی یعنی آثاری که تمام دنیا موظف به حفظ آن هستند و مفهوم آن فراتر از میراث ملی است.»
این کارگردان تصریح کرد: «اگر محمدحسین ناصربخت در این طرح حضور نداشت شاید بسیاری از چیزها را از دست میدادم. او یک مشاور یگانه بود و اطلاعات خوبی به من داد. در بخش دوم تعزیه هم که در حضور مردم اجرا میشود، نتوانستم زمینه اجرایی که دلم میخواست را فراهم کنم زیرا تعزیه واقعی را میتوان فقط در روز عاشورا و در جمع مؤمنان اجرا کرد اما در این فیلم چند روز قبل با دو وانت و بلندگو در شهر راه افتادیم و اعلام کردیم که در روز جمعه میخواهیم قسمت پایانی تعزیه را فیلمبرداری کنیم و از مردم خواهش کردیم که با لباس مشکی در این مراسم شرکت کنند که البته آنها هم با ما بسیار همکاری کردند تا حال و هوای عزاداری در تعزیه ایجاد شود. من به تعزیه به عنوان یک نمایش ایرانی نگاه کردم. البته نباید فراموش کنیم که نظم بیشتری در نمایش نسبت به تعزیه وجود دارد.»
تقوایی ادامه داد: «کسانی که ادعا میکنند تعزیه دیدهاند، کدام تعزیه را به صورت کامل دیدهاند؟ ممکن است که از روستا یا هر جایی رد شدهاند و پنج دقیقه از یک تعزیه را دیدهاند اما هرگز به عنوان یک واحد نمایش مثل تئاتر تعزیه را نگاه نکردهاند.» او با اشاره به ساخت فیلمی از کیارستمی که درباره تماشاچی تعزیه ساخته بود، گفت: «کیارستمی فیلمی از تماشاچی تعزیه ساخت که خود تعزیه مطلقا در آن نبود. من تصمیم گرفتم که با خود متن یک تعزیه بدون تماشاچی بسازم، به همین دلیل «تمرین آخر» انتخاب شد.» او افزود: «گروهی تمرین کرده بودند که تعزیهای در شهر کاشان اجرا کنند که آخرین تمرینشان بود، کسانی که در این فیلم ایفای نقش میکنند بهترین بازیگران تعزیه هستند، آنها از سراسر ایران گلچین شدهاند زیرا آقای ناصربخت فراخوانی داده بود و از تعزیهکاران مهم ایران چند گروه آمده بودند و این اتفاق همزمان با المپیک آتن رخ داد، کشورهایی که گروه ورزشکار برای شرکت در این مسابقه داشتند، میتوانستند یک گروه هنری هم همراه آنها بفرستند که از ایران برای این کار فرهنگی گروه تعزیه انتخاب شده بود.»
این کارگردان اضافه کرد: «بنابراین تصمیم گرفتم تعزیه حُر را انتخاب کنم که در آتن هم قابل اجرا باشد. به مفهوم امروزی اگر یک تعزیه ایرانی در کشور دیگر و با فرهنگ دیگری اجرا شود، تماشاگرانی که شیعه نیستند هم میتوانند آن را بفهمند، این آزمایش باید با تعزیه ایران انجام میشد. این اولین گام در این موضوع بود و من معتقدم راه نجات تعزیه هنوز هم همین است و شاید ایام محرم بهترین زمان باشد تا ما آن را با یکی از باسابقهترین هنرها که هنر ملی ماست، پرکنیم.» تقوایی تصریح کرد: «نه تنها هیچ حمایتی از تعزیه نمیشود بلکه در برخی موارد با آن هم مقابله میشود و تکیههایی که محل اجرای این نوع نمایشها هستند، رها شدهاند. هنگامی که این فیلم تهیه شده بود دوبار در جشنواره فجر همان سال به نمایش گذاشته شد، بعد از نمایش اول تعدادی از تهیهکنندگان تلویزیون برای خرید این فیلم به من مراجعه کردند که من هم از این موضوع استقبال کردم که حداقل قسمتی از هزینه آن برای سازمانی که این فیلم را ساخته است، جبران شود. اما در اجرای دوم که در جشنواره نشان داده شد، یکی از آن تهیهکنندهها نزد من آمد، عذرخواهی کرد و گفت، تلویزیون با اجرای تعزیه مخالفت کرده است و از آن روز به بعد نمایش تعزیه از تلویزیون ممنوع شد و من دلایل این حرکتهای برعکس را نمیفهمم.»
او با اشاره به مفهوم اصالت بیان کرد: «من کمی در مفهوم اصالت دچار تردید هستم. آیا اصالت این است که ما هنگامی که به سفر رفتهایم و میبینیم تعزیهای در آنجا برگزار میشود و صرف اینکه عدهای روستایی آن را اجرا میکنند، دارای اصالت است؟ روستایی با توجه به اعتقاد و هر چه که دَم دستش است آن کار را انجام میدهد و اگر در همان زمان به روستای دیگری برویم شاید شاهد نمایش دیگری باشیم و به همین دلیل است که متن خوب تعزیه در آنجا اجرا نمیشود زیرا حتی سواد خواندن شعر تعزیه هم در آنجا وجود ندارد. تعزیه هنری است که ویژگیهای خاص خودش را دارد، تعزیه نه تئاتر است نه سینما. گونهای از تعزیه آزاد است که مردم بر اساس ویژگیهای خودشان آن را اجرا میکنند و گونهای دیگر گروهی هستند که در شهر با تئاتر بیشتر آشنا شدند و در نمایش تعزیهشان از صداسازی استفاده میکنند.»
این کارگردان درباره انتخاب بازیگر در تعزیه گفت: «برای انتخاب بازیگر در سینما و تئاتر، قد و قامت با نقش بازیگر باید همخوانی داشته باشد اما در تعزیه این اصول مطلقا ربطی به انتخاب بازیگر ندارد. بازیگر تعزیه باید خواننده باشد.» او دربارهی زبان تعزیه بیان کرد: «اشقیاء زبانشان شعر نیست، تعزیه کدهایی میدهد که اگر شما ایرانی نباشید و مفهومی از تعزیه در ذهنتان نباشد، هنگامی که به آن برخورد میکنید، میتوانید متوجه مفاهیم آن شوید. تماشاگر با یک نگاه ساده به صحنه، میتواند بسیاری از اطلاعات را دریافت کند که یکی از آنها آواز دست راوی است که نقش اولیاء را ایفا میکند و هر کسی که به نظم حرف بزند جزو اشقیاء است.»
تقوایی با اشاره به ویژگی رنگها در تعزیه بیان کرد: «رنگها نقش دیگری در تعزیه ایفا میکنند، هر کسی که سبز پوشیده باشد از خانواده اولیاست و هر کسی که رنگ سرخ بر تن داشته باشد از خانواده اشقیاء است.» کارگردان فیلم «پرده آخر» با اشاره به مهمترین بخش تعزیه در این فیلم گفت: «مهمترین بخش تعزیه صحنه زره پوشی شمر است که در اجرای آن با مصیبت بسیاری روبرو بودیم. هنگامی که نقش با آواز همراه است یک اُپرا میشود زیرا ترکیبی از موسیقی و نمایش است. من به عنوان کارگردان نمیتوانستم تعزیه را قطع کنم زیرا با علامت کات باید از اول همه آن را میگرفتیم چون بازیگر تعزیه نمیتوانست بقیه شعرش را بخواند و باید صدای خودش را دوباره میساخت و آن را کوک میکرد. صحنه لباس پوشیدن یک صحنه پنج دقیقهای یکسره است و نمیتوان در سینما بازیگری را پیدا کرد که این نقش را بازی کند.»
او ادامه داد: «امروز یکی از بهترین دورههای تئاتر ایران است زیرا میتوانید ببینید که ترجمه تئاتری چقدر کم شده است و کارگردانان تئاتر برای اجرایشان رشد خوبی کردهاند. هر بازیگر خوبی که در سینماست از تئاتر آمده است، تئاتر به سینما هم سرویس میدهد. به غیر از این دوران، دوران درخشان دیگری هم که ساعدی، انتظامی و نصیریان به تئاتر آمدهاند، وجود داشته است.» تقوایی اظهار کرد: «زمانی که من به این کار دعوت شدم سه اجرا از سه گروه متفاوت را دیدم که به دلیل کمبود نقش برخی از بازیگران مجبور بودند چند نقش را بازی کنند و از همین سه گروه که بهترینهای تعزیه ایران بودند از یک گروه خواستم تا دوباره بازی کنند و بالاخره پذیرفته شدند و هنگامی که به مرحله فیلمبرداری رسیدیم تنها 11 روز برای ساخت و ارسال این فیلم به یونسکو مهلت داشتیم. من در این فیلم تنها دو دوربین با خودم بردم اما در برخی از موارد نیاز به سه دوربین داشتم؛ بنابراین مجبور شدم در بعضی از تصاویر از دوربینی استفاده کنم که تصویری از ساعت 7 غروب را نشان میدهد و چون تعهد داده بودم که این کار را انجام دهم، با وجود همه این مشکلات انجام شد.»
این کارگردان یادآور شد: «من تیتراژ فیلم را با نقاشی تکیه دولت که در زمان قاجار ساخته شده و یکی از بهترین تکیهها بوده است، شروع کردم. میرعزای کاشی یکی از تعزیهنویسان آن دوره است که من از متن او استفاده کردم. من بعد از خواندن متن میرعزای کاشی حیرت کردم که آیا در دوران ناصرالدینشاه یک متن نمایشنامه غربی به زبان فارسی ترجمه شده است؟ یک نمایش باید همه اعضایش با هم وحدت داشته باشد. هماهنگ کردن لباس با متن نمایشنامه کار آسانی نبود. اجرا پاسخگوی هر چیزی است، این هنر نمایش است و اینجاست که به نظر میرسید واقعیتهای تاریخی فراموش میشوند. من نمیدانم روز اولی که میرعزای کاشی این متن را نوشت صحنه مربوط به لباس پوشیدن شمر هم همینطور نوشته شده است یا نه؟»
او گفت: «این متن به لحاظ دراماتیک بسیار قوی است و متأسفم که به دلیل عجله و کمبود وقت رجزخواندن شمر و حُر بر روی صحنه را از دست دادم، خودم از این اتفاق راضی نبودم اما ناچار بودم کار را تمام کنم.» تقوایی درباره بازی اسماعیل محمدی در نقش شمر گفت: «من هرگز در سینما ندیدم بازیگر به این هوشمندی این نقش را بازی کرده باشد و هنگامی که از او پرسیدم چه چیزی در ذهنت است که نقش را اینگونه بازی میکنی، او پاسخ داد من فکر میکنم که شمر واقعا یک ایرانی بوده است، بنابراین آن را اینچنین نشان میدهم.»
این کارگردان ادامه داد: «من به ایده درست این بازیگر اصالت میگویم زیرا فقط یک ایرانی میتواند چنین تصمیم درستی را بگیرد و این بازیگر در حین خواندن در برخی موارد شعرهای فردوسی را میخواند. آرزوی من بود که یک فیلم سینمایی بسازم و اسماعیل محمدی نقش اول آن را بازی کند. زیرا یک توان قوی در این بازیگر وجود دارد.» او درباره اجرای متن نمایش «پرده آخر» بیان کرد: «من دو شبیهساز را که پرده مربوط به کربلا را نقاشی کردهاند، دوست دارم؛ یکی حسین قوللر آغاسی و دیگری محمد مدبر هستند که اگر من فرصت کافی و بودجه مناسب را داشتم کار مدبر را میساختم زیرا کار او یک سورئالیسم واقعی است اما در این فیلم تمام لباسها و صحنهپردازیها از مدل قوللر انتخاب شده است زیرا این دو، نقاشان برجسته تاریخ این مملکت هستند.»
تقوایی اظهار کرد: «تعزیهها به طور کلی نمایشهای اکسپرسیونیستی هستند، ما چنین واژههایی در فرهنگ خودمان نداریم اما بعد از وارد شدن تئاتر مدرن کمکم این مفهوم برایمان روشن شد و کارایی خودش را پیدا کرده است. یکی از ویژگیهای اکسپرسیونیست این است که بازیگران شخصیتهایشان متحول نمیشوند مثل نمایش «چخوف». او حتی این کار را تقویت میکند و هنگامی که میخواهد تکلیف بازیگر را با مخاطب خودش روشن کند یکباره صفت بازیگر خودش را عشق میگذارد. در تعزیه هم همینطور است، نقش حُر نقشی است که تحول پیدا میکند اما یک نقش که شمر است، دقیقا همان شخصیت اکسپرسیونستی است. نمایش یک هنر زنده است. بسیاری از هنرها نتوانستهاند دوام بیاورند اما نمایش یک هنر باستانی است که در کنار مدرنیته دوام پیدا کرده است.»
او درباره معماری تکیه گفت: تکیهها همیشه زود ساخته میشوند و تکیههای تابستانی یا زمستانی از طریق یک دیوار از هم جدا شدهاند که معمولا در حاشیه کویر از این تکیهها بسیار دیده میشود. تنها تکیهای که طراحی ویژهای دارد تکیه زواره است که در کنار مسجدی طراحی شده که آن هم معماری غریبی دارد که بدون گلدسته هم است و هنگامی که از آن مسیر به سمت یزد و کرمان میروید هر شهر یک سالن نمایش برای خودش دارد. در حالی که امروز هر شهری برای خودش یک سالن نمایش ندارد و نمایشی که گروهی جانشان بالا میآید تا ساخته شود و حداقل میتواند به مدت یک سال در شهرهای مختلف اجرا شود، تنها در یک شهر اجرا میشود. گناه مردمی که در تهران زندگی نمیکنند، چیست؟ تئاتر، تعزیه و حتی سینماهای ما رونق نمیگیرد تا هنگامی که سالنهای متفاوت برای مردم ساخته شود. ما صدها فیلم تولید میکنیم که جایی برای فروش آن نداریم. مردم به سالنهای فرسودهای که هر زمان ممکن است سقفش خراب شود، نمیروند.
تقوایی با انتقاد از سریال «مختار» بیان کرد: «میرباقری دوست خوب من است و از فیلمسازان خوب کشور ماست اما من فکر میکنم برای اجرای «مختارنامه» مسیر درستی را نرفت. شاید مسیر درست همان پردههایی بود که نقاشهای شمایلساز است میکشند. مدبر پرده «مختار» را ندارد اما همه شمایلسازها پردهای از انتقام مختار را دارند که در موضوعاتی با هم شریک هستند؛ به طور مثال دیگ آبجوشی که یک نفر را در آن میجوشانند و شدیدترین شکنجهها و عذابها را میتوان دید که یک کابوس است اما هنگامی که نقاشیهای قوللر را میبینید، خندهتان میگیرد و انگار که کاریکاتور میبینید و این اشتباهی است که در انتقام از اشقیاء در فیلم دیده میشود، شدت انتقامجویی نمیتواند یک فیلم را به اوج برساند و تحمل روانی آدم برای دیدن شکنجهها ظرفیت دارد. در کار نمایش روانشناسی تماشاچی حرف اول است و اگر میبینید مردم از نوعی از سینما استقبال نمیکنند به دلیل آن است که شخصیتشان در نظر گرفته نشده است و با دیدن فیلم احساس میکنند به شعورشان توهین شده است.»
این کارگردان ادامه داد: «اگر تماشاچی خود را باهوش فرض کنید و برای او فیلم بسازید، میبینید که سالنهای سینما پر میشود. من معتقدم هر چیزی را باید از جای خودش آسیبشناسی کرد. فیلمهایی که مثل راحتالحلقوم موضوعشان را به خورد تماشاگر میدهند، هیچوقت موفق نمیشود و اگر هم فیلمی مانند «گنج قارون» یا «اخراجیها» موفق میشوند، دلایل خاص دیگری دارند. در تعزیه «مختار» بسیاری از نقاشان پرده برای نشان دادن شقاوت تلاش کردهاند؛ متأسفانه تعزیهها در طول سال دستکاری شدهاند، بسیاری از بازیگران تعزیه و معینالبکاءها آدمهای باسوادی نبودند و فقط تعزیه را حفظ بودهاند.» تقوایی با بیان اینکه گروهی از فیلمسازان فقط از دو حواسشان برای ساخت فیلم استفاده میکنند، گفت: «گروهی از فیلمسازان تنها دو حس را از حواس پنجگانهشان باور دارند و آن چشم و گوششان است و به همین دلیل است که سینمای ما ضعیف مانده است. سینمای ما از زمان اختراعش هم عقبتر است و من برخی از فیلمها را میبینم و متوجه میشوم که از لحاظ تکنولوژی از دوره سپنتا هم عقبتر هستیم و آن زمان نسبت به امروز از تصویر، درک درستتری وجود داشته است.»
کد مطلب: 21065