گروه حوادث: اثر انگشت بهجامانده از سارق سابقهدار، معمای سرقت یکمیلیاردی از خانه تاجر ایرانی مقیم کانادا را فاش کرد.
چند وقت پیش زنی با پلیس تماس گرفت و سرقت از خانه پسرش را گزارش داد. مأموران پس از این تماس، راهی خانهای دوطبقه در شمال تهران شدند و به تحقیق از زن میانسال پرداختند. او گفت: پسرم تاجر نقره و مقیم کاناداست. او هرازگاهی برای انجام کارهایش به ایران میآید و در طبقه اول ساختمان پدریاش ساکن است. من طبقه دوم زندگی میکنم و پسرم چندروز قبل به کانادا سفر کرد. امروز صبح وقتی به خانه پسرم در طبقه اول رفتم، شوکه شدم. همهجای خانه به هم ریخته بود و بعد از جستوجو متوجه شدم که سارقی از طریق بالکن وارد خانه پسرم شده و تمام اموال گرانقیمتش را سرقت کرده است. او تاجر نقره بود و اکثر وسایلی که دزد سرقت کرده بود، نقره عتیقه و قیمتی بودند که بیش از یک میلیارد تومان ارزش داشتند.
شروع تحقیقات
مأموران پلیس تحقیقات خود را شروع کردند و متوجه شدند اکثر نقرهها از داخل کمد سرقت شده است. آنها که حدس میزدند سرقت از سوی افرادی سابقهدار رخ داده، موفق شدند اثر انگشتی را که روی کمد بود بهدست آورند. پس از آن سراغ بانک اطلاعات افراد سابقهدار رفتند و پی بردند که اثر انگشت با فردی سابقهدار بهنام محمد مطابقت دارد. محمد بهتازگی از زندان آزاد شده بود و این نشان میداد هنوز مهر آزادیاش خشک نشده سرقتهایش را شروع کرده است. همین سرنخ کافی بود تا جستوجو برای شناسایی مخفیگاه این سارق سابقهدار شروع شود.درحالیکه تحقیقات برای دستگیری دوباره دزد سابقهدار آغاز شده بود، کارآگاهان پی بردند که او هماکنون در زندان است. آنطور که مشخص بود وی هنگام سرقت لوازم خودرو به دام مأموران گشت گرفتار شده بود اما همدستانش فرار کرده بودند.
نقشه سرقت در زندان
محمد، دزد سابقهدار با دستور قاضی مدرس دادیار شعبه چهارم از زندان به دادسرا انتقال یافت. او در تحقیقات چنین گفت: چندسالی به جرم سرقت لوازم خودرو در زندان بودم. یک هفته پیش از آزادیام در زندان با ٢نفر از همسلولیهایم نقشه سرقت کشیدیم. قرار گذاشتیم پس از آزادی علاوه بر سرقت لوازم خودرو به خانهها نیز دستبرد بزنیم. آزاد شدن من و یکی از همدستانم در یک روز بود اما نفر سوم ٢٤ساعت بعد. به همین دلیل یک روز پس از آزادیام بار دیگر سرقتها را شروع کردم. وی ادامه داد: هر وقت هوا تاریک میشدیم به خیابانها میرفتیم.خانههایی را که چراغشان خاموش بود شناسایی میکردیم. زنگشان را چندبار میزدیم و اگر باز نمیکردند یا از طریق بالکن وارد میشدیم یا با تخریب در. پس از ورود هم اموال قیمتی را سرقت میکردیم. وی ادامه داد: بعد از خالی کردن خانهها نوبت به سرقت ماشینها بود. معمولا در نیمههای شب لوازم خودروها را سرقت میکردیم و آن شبی که هنگام سرقت گیر افتادم همدستانم به محض دیدن گشت پلیس فرار کردند اما من در محاصره پلیس گرفتار شدم و فرصتی برای فرار نداشتم.پس از تحقیق از این سارق مأموران موفق شدند همدستان فراری وی را که در زندان نقشه سرقت کشیده بودند دستگیر کنند. اعضای این باند برای انجام تحقیقات بیشتر و شناسایی شاکیان احتمالی در اختیار مأموران پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند.