این در حالی است که طبق گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، اقتصاد ایران در حالی با معضل کرونا مواجه شد که متغیرهای اقتصاد کلان وضعیت مناسبی را نشان نمیدادند. براساس اعلام مرکز آمار ایران نیز رشد اقتصادی در ۹ ماهه نخست سال ۱۳۹۸، در حدود منفی ۷.۶ درصد و رشد اقتصادی بدون نفت نیز تقریباً صفر و همچنین، نرخ تورم نقطه به نقطه نیز در پایان بهمن ماه ۲۵ درصد بوده است. از سوی دیگر دولت به لحاظ منابع در تنگنا قرار داشت و کسری بودجه دولت یکی از معضلات مهم اقتصاد ایران برای سال ۱۳۹۹ پیش بینی میشد. در چنین شرایطی، اپیدمی کرونا هزینههایی را به دولت تحمیل کرد و به نظر میرسد کاهش تولید ناشی از شیوع کرونا، اقتصاد را با تورمهای بالاتر و رشدهای اقتصادی پایینتر مواجه سازد.در این شرایط هجوم مردم به طلافروشی برای فروش چنانچه کشتی آرای اظهار کرده است میتواند در راستای حل معضلات اقتصادی ناشی از شیوع کرونا باشد، از امرار معاش تا پاس کردن چکها و پرداخت بدهیها.از سوی دیگر با توجه به رکود اقتصادی ناشی از شیوع کرونا برخی پیش بینیها از افزایش قیمت جهانی طلا خبر میدهند. همین هم موجب شده تا گروهی، اعلام خبر هجوم مردم به طلافروشیها را در این شرایط نادرست بخوانند. چون دارندگان طلا در ایران با دیدن افزایش عرضه، نگران ریزش قیمتها برخلاف پیش بینی افزایش قیمت جهانی طلا میشوند و به فروش طلای خود اقدام میکنند. همین نیز منجر به التهاب در بازار میشود.این در حالی است که برخی دیگر از کارشناسان نظر متفاوتی در این باره دارند. چنانچه همایون دارابی کارشناس بازار سرمایه و بورس در این باره گفت: «در بازار جهانی، وضعیت طلا بسیار پیچیده است و این به پیچیدگی طلا به عنوان یک مقوله سرمایهگذاری برمیگردد که درک رفتار آن را خیلی سخت میکند.» بر این مبنا «انتظار افزایش یا کاهش قیمت طلا، اصلا مطرح نیست و به این سادگی نمیتوان آن را پیش بینی کرد.»به گفته دارابی «قیمت طلا در بازار ایران هم وابسته به دو عامل قیمت جهانی آن و قیمت دلار است و به نظر نمیرسد ریزش شدید در بازار طلا در ایران رخ دهد، چون انتظار تقویت ریال وجود ندارد.»
تقارن زمانی هجوم به طلافروشیها با رشد بازار بورس
اما شاید این تمام ماجرا نباشد و فرضیههای دیگری هم درباره هجوم مردم به طلافروشیها مطرح باشد. چنانچه نگاهی به بازار بورس و صفهای طولانی مردم برای دریافت کد بورس میتواند سویه دیگر این ماجرا را روشن کند.این روزها بازار بورس در ایران در شرایط کرونایی به بازاری پرسود بدل شده است. چنانچه روز گذشته بورس تهران در جریان معاملات سومین روز کاری هفته با ثبت رشد بیش از ۲۲ هزار واحدی شاخص کل (معادل ۸/ ۲ درصد) روند پرشتاب صعودی خود را حفظ و از مرز ۸۲۰ هزار واحدی نیز عبور کرد. به این ترتیب در ۲۳ روز کاری سپری شده از سال جدید، شاخص کل پرواز خیرهکننده ۶۰ درصدی را به ثبت رساند. روز گذشته شاهد شکسته شدن رکورد تغییر مالکیت روزانه از سهامداران حقوقی به حقیقی با عبور از مرز ۱۵۰۰ میلیارد تومان بودیم که نشان از برتری خریداران با وجود فشار فروش است.در معاملات روزهای اخیر، فروشندگان سهام کاهش یافتند و کاهش معاملات موجب رشد جدی قیمتها و افزایش حجم صفهای خرید شد. همچنین عطش خریداران سهام در معاملات، سفارشهای ناکام متقاضیان را با کل ارزش معاملات قابل مقایسه کرد.هجوم نقدینگی به بازار بورس در شرایطی است که رشد بورس تهران از سوی اغلب کارشناسان اقتصادی در روزهای کرونازده اقتصاد آن هم در شرایط ایران و برخلاف بازارهای بورس مهم جهان، بسیار عجیب به نظر میرسد و به گفته سیامک قاسمی از کارشناسان این حوزه، ورودی نقدینگی و جو روانی بر بازار حاکم است و از این رو، هر تحلیل مالی درباره آینده بورس اشتباه است. همین امر نیز گذاردن همه تخم مرغها در سبد بورس را به یک تهدید تبدیل میکند به ویژه آن که اغلب مردم بدون آگاهی و اطلاع و تنها با شنیدن سود بالای این بازار وارد بورس شدند.اما از سوی دیگر گروهی دیگر از کارشناسان بازار روند صعودی بورس در ایران را عجیب تلقی نمیکنند. چنانچه دارابی بر این نظر است که «اتفاقا این امر عجیب نیست. ما هیچ وقت در بازار جهانی ادغام نبودیم. یعنی سرمایه بینالملل به سمت بورس و هیچ بخش دیگری از اقتصاد ما در جریان نبوده است و به همین خاطر ما از تلاطمهای بازارهای جهانی همیشه به دور بودهایم؛ چه در دورهای که بورسهای جهانی رشد میکردند و ما درحال درجا زدن بودیم؛ چه امروز که آنها افت میکنند و ما درحال رشد هستیم. چون عموماً متغیرهای حاکم بر بازار سرمایه ایران، متغیرهای بینالمللی نیست و بیشتر مبادلات و معادلات داخلی بر بازار تأثیر میگذارد.»
هجوم به طلافروشی؛ پرش به بازار بورس
در چنین شرایطی رفتار متفاوت مردم در دو بازار طلا و بورس میتواند این فرضیه را قوت بخشد که هجوم برای فروش طلا و خرید بورس به هم مربوط است و اقدام اول با هدف تهیه نقدینگی و ورود به بازار بورس صورت گرفته است. در واقع به نظر میرسد بازار با هدایت نقدینگی و جا به جایی سرمایه از بازار طلا به بورس مواجه شده است.دارابی در این باره گفت: «تا حدودی میتوان هجوم مردم به طلافروشیها را اینگونه ارزیابی کرد. چون چند روز پیش از عرضه سهام شستا در بازار بورس نیز با فروش سنگین طلا و ارز خانگی مواجه بودیم.»او در این باره بر این نظر است: «ما اکنون شاهد دو مسئله هستیم. اول اینکه خانوادههای ایرانی به صورت سنتی، طلا نگهداری میکنند و از آن برای روز مبادا و شرایطی همچون امروز که کسبوکارها خوابیده یا درآمدها قطع شده است استفاده میکنند؛ بنابراین طبیعی است که گروهی از خانوادههای سطح پایین و متوسط جامعه، اقدام به فروش طلای خود بکنند. اما مسئله دوم این است که در بازار سرمایه صرفنظر از ورودی بسیار زیاد، شاهد رقمهای سنگینی از طرف شخصیتهای حقیقی و حقوقی هستیم که به نظر میرسد حرکت بازار هم تا حدودی ناشی از این پولهای بزرگ باشد. یعنی تنها مسئله، ورود پولهای خرد در بازار نیست بلکه در شرایط کنونی دو قشر درحال ورود به بازار هستند یکی صاحبان پولهای خیلی زیاد و یکی هم پولهای خیلی کم که در حال حاضر اولی غلبه دارد.»وی همچنین با تأکید بر اینکه احتمال ریزش قیمت طلا در این شرایط وجود ندارد، میافزاید: «اما با توجه به وضعیت بازار ارز و بورس، اینکه بازار ارز و طلا بتوانند خود را از سایه بازار بورس، خارج کنند دور از انتظار است.»آنچه از این منظر فرصت خوبی است تا بانک مرکزی ذخایر طلا و ارز خود را ترمیم کند. چنانچه به گفته او، آمارهای بانک مرکزی هم نشان داده است که بانک مرکزی در این مدت بر خلاف دورههای قبلی که ارزها را در بازار میفروخت؛ از بازار ارز جمعآوری میکند.همچنین کارشناسان اقتصادی نیز یکی از دلایل کنترل نرخ ارز در مقطع کنونی را خروج ارزهای خانگی به مقصد بورس ارزیابی میکنند. دارابی نیز با تأیید این امر، این سیاست بانک مرکزی را سیاست درستی خواند و اظهار کرد: بانک مرکزی با حمایت از بازار سرمایه توانسته است بخشی از نقدینگی که میتوانست در بازار طلا و ارز رفتار مخربی داشته باشد در محدوده بازار سرمایه نگه دارد. از این منظر «بازار سرمایه فعلاً به مقصد نقدینگی سرگردان اقتصاد بدل شده و تا زمانی که بتواند این نقدینگی را در خود نگه دارد ظرفیت نگه داشتن بازارهای دیگر در شرایط تعادلی را هم داراست.».اما از نظر این گروه نیز دوران رشد بازار بورس هم پایانپذیر است، هرچند میتوان با برنامهریزی این دوران را طولانیتر کرد. چنانچه دارابی میگوید: «هر بازاری، دوران رشد و دوران استراحت و سیاه خود را دارد. اما اگر دولت به صورت دقیق برنامهریزی کند و بتواند بر تفکرات چپ و سوسیالیستی غلبه کند و اجازه عرضه شرکتهای بزرگ دولتی در بازار را و ترمیم پتانسیل بازار را بدهد، همچنین اجازه ندهد که تنها با ورود نقدینگی، قیمت بالا برود میتوان برای مدتی طولانی در انتظار رشد بازار بورس بود. اما باید به این مثلاً نیز توجه کرد که فرهنگ سرمایهگذاری در ایران ایراد دارد. مردم ما اغلب زمانی برای خرید چیزی صف میکشند که گران شده باشد. فرقی ندارد چه چیزی باشد بورس، ارز، طلا، ماشین یا حتی ملک، آن زمان برای خرید اقدام میکنند. این رویه رفتاری مشکل دارد و اگر بخواهند با این طرز تفکر در بازار بورس و سایر بازارها رفتار بکنند با مشکل مواجه میشوند، اما امیدواریم که پتانسیلهای بازار به گونهای رقم بخورد و برنامهریزی دولت در جهت تجدید قوای بازار باشد تا بازار بورس بدون ریزش باشد.»
نقش دولت در شرایط کنونی
اشاره دارابی به نقش دولت در این شرایط همچون سیاستهای بانک مرکزی، برنامهریزی دولت و نقش آن در طولانیتر شدن دوران رشد بورس از سوی کارشناسان دیگری چون سیامک قاسمی به گونه دیگر و با زبان کنایه مطرح شده است. اما این کارشناسان به تداوم حمایتهای دولت از بورس چندان خوش بین نیستند. این در حالی است که وزیر اقتصاد از حمایت ادامهدار دولت از بورس سخن میگوید آن هم در شرایطی که بورس رونق دارد و مردم برای فروش طلاهای خود عجله دارند؛ این سخنان در شرایطی که به نظر میرسد دولت در صدد عرضه سهامهای شرکتهای دولتی در بازار بورس است؛ قابل اهمیت است و نقش یک مشوق را دارد.همین موجب شده تا برخی کارشناسان از نقش دولت در ایجاد جو روانی سخن بگویند که در راستای جذب نقدینگی صورت گرفته است و همین نیز منجر به هجوم نقدینگی به سمت بازار بورس شده است. اقدامی که در جهت کسری بودجه دولت تحلیل شده است. چنانچه گزارش مرکز پژوهشها نیز معضل سال ۹۹ را پیش از شیوع کرونا، کسری بودجه دولت عنوان کرده بود؛ بنابراین از این منظر دولت به بازیگری در بازار بورس پرداخته است امری که میتواند همچون تجربه بازار ارز در دو سال گذشته پیامدهای مخربی هم در پی داشته باشد.ولی گروهی از کارشناسان حوزه سرمایه همچون دارابی از دولت به عنوان بازیگری مهم در تمام بازارهای بورس جهان یاد میکنند و آن را منفی نمیدانند: «در همه دنیا دولتها از بازیگران مهم بازار هستند. مثلا در ایالات متحده که آزادترین اقتصاد جهان را دارد تزریقهای بسیار سنگین به بازار سهام صورت میگیرد. در همه دنیا دولتها به بازار سرمایه به عنوان محلی که قلب تپنده اقتصادی و به حرکت درآوردن زندگی است؛ حساس هستند. آنها بازار سرمایه و بورس و رونق خود را رها نمیکنند. ما هم در این باره از آنها جدا نیستیم. دولت بازیگر خیلی مهمی برای بورس ما محسوب میشود و سیاستهای درست آن به سود بازار و سیاستهای نادرست دولت به ضرر بازار خواهد بود.»
با این حال هنگامی که نوبت به نقش تشویقی دولت در هدایت نقدینگی به بازار بورس آن هم با توجه به عرضه سهام شرکتهای دولتی در بورس میشود دارابی میافزاید: «هنوز دولت علیرغم وعدههایی که داده است اقدام عملی برای این کار نکرده و فروش قابلتوجهی نداشته و شرکت تازهای را هم برای عرضه در بورس نیاورده است. حتی شستا و صبا تأمین که وارد بورس شدند به تامین اجتماعی و بخش عمومی غیردولتی وابسته بودند.» در این میان، اغلب کارشناسان بر این امر اجماع دارند که هجوم نقدینگی به بورس، حمایت دولت از این بازار را میطلبد. حمایتی که نباید تنها به این روزها ختم شود و چنانچه وزیر اقتصاد گفته است باید تداوم داشته باشد و برنامههایی هم برای زمانی تعریف شده باشد که بازار بورس مثل این روزها سود ندهد.همایون دارابی در این باره به فرارو میگوید: «در این شرایط، مسئله اساسی تداوم حمایت دولت از بازار بورس است. دولت باید از همین حالا به این فکر باشد که بتواند بازار را به دست خود بازار هدایت کند. به عبارتی دیگر شرکتهای دارای ظرفیت و قوی خود را با قیمتهای مناسب راهی بازار کند و بتواند به تفکر چپ خود غلبه کند. دولت باید اجازه بدهد شرکتهای نفتی، گازی و پتروشیمیها و شرکتهای بخشهای حملونقل، هواپیماییها و حملونقلهای زمینی و ریلی وارد بازار بورس شوند. ما باید از دولت بخواهیم که با عرضه سهام خود و سهام جدید، به هلدینگهای وابسته به خود مانند صندوق بازنشستگی و تأمین اجتماعی فشار بیاورد و اجازه ندهد آنها بخشی از سهام خود را نگه دارند تا قیمتهای آنها به صورت غیرمعمولی رشد کند. باید دولت شرکتهای کوچک خودش را به صورت کامل بفروشد. چون بازار بورس یک بازار نسبتاً بستهای با حضور تعداد محدودی شرکت است. اگر نقدینگی بیش از اندازهای وارد آن شود و شرکتهای جدیدی به بازار اضافه نشود قیمتها تا سطح غیرقابل باوری بالا میروند و بعد از آن ممکن است دچار ریزش شوند.» از این منظر تنها حمایت و کنترل دولت این است که «با عرضه شرکتها و عرضه سهام مانع از رشد غیرعادی و جهشی قیمتها شوند.»
رویه دیگر ماجرا
در هر صورت چه اقدام مردم برای هجوم به طلا فروشیها برای رفع آسیبهای اقتصادی کرونا از امرار معاش تا پرداخت بدهی باشد و چه برای حضور در بازار بورس یا ترکیبی از هر دوی اینها باشد یعنی بخشی از مردم به انگیزه نخست و گروهی بر پایه فعالیت در بورس به فروش طلا روی آورده باشند پیامهای خوبی از جامعه دریافت نمیشود.در حالت نخست این به معنای فقیرتر شدن جامعه و افزایش طبقات پایین و محروم و ناکامی و سرخوردگی است. در حالت دوم نیز رفتار هیجانی مردم در هجوم برای فروش طلا و خرید بورس بدون حمایت و برنامهریزی درست دولت میتواند به هنگام کاهش سود بازار بورس بار دیگر رفتار هیجانی دیگری را در پی داشته و موجب زیان این گروه از مردم و خروج سرمایههای آنها از بازار بورس شود. آنچه پیشتر در بازار ارز نیز رخ داده و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی آن هنوز هم گریبانگیر کشور است. بنابراین دولت از امروز باید به فکر برنامهای دقیق و حسابشده برای هر دو گروه باشد؛ چه آنهایی که در پی تنگنای معیشتی و اقتصادی کرونازده خود طلا میفروشند و چه گروهی که برای فرو نشاندن عطش حضور در بازار بورس به فروش طلای خود میپردازند.