گفتني اينكه، اخيرا هوشيار زيباري به نقل از حسني مبارك گفته است كه رييسجمهور سابق مصر به شدت از رفتار آمريكاييان با دوستان و همپيمانان سابق خود در دورههاي سخت و حساس، انتقاد و مسئولان آمريكايي را غيرقابل اعتماد حتي براي دوستان نزديك خارجي خود دانسته و مورد خودش را نمونه بارز آن دانسته است كه در روزهاي سخت پشتش را خالي كردهاند....
البته درباره بيتوجهي و به قول ما ايرانيها، رفيق نيمه راه بودن آمريكا با همپيمانانش در جهان، موارد قابل توجهي در تاريخ معاصر قابل استناد است كه البته قبلا از زبان ديگر دوستان اين كشور هم بيان شده بود و اظهارات مبارك، سخن تازهاي نيست! براي مثال محمدرضا پهلوي، (آخرين شاه ايران كه در سال 57 بر اثر انقلاب اسلامي از قدرت خلع شد)، پس از ترك ايران حتي اجازه ورود به آمريكا براي مداواي بيمارياش را پيدا نكرد و اين در حالي بود كه حدود 3 دهه نزديكترين دوست و شريك آمريكا در منطقه و در بين كشورهاي جهان اسلام به شمار ميرفت!
او البته پس از چند ماه بر اثر همان بيماري در بيمارستان مصر درگذشت و محمد انور سادات رييسجمهور وقت مصر تنها دوست او در جهان اسلام بود كه او را كه در آن روزها (پيروزي انقلاب اسلامي ايران) هيچ كدام از دوستان و هم پيمانان سابقش به كشورشان راه نميدادند، رسما به قاهره دعوت كرد و حتي پس از چند ماه كه از دنيا رفت، تشييع جنازهاي رسمي برپا نمود و در همان مراسم به هم پيمانان سابق او كه وي را در دوره سختي تنها گذاشتند به شدت انتقاد كرد. همسر او هم بارها پس از مرگ شاه، به نقل از او از خيانت غربيها و خصوصا آمريكاييها به دوستان نزديكشان در جهان مصاحبه كرد و بزرگترين ناراحتي شاه را همين رفتار آمريكاييها آن هم در دوران خلع از قدرت و بيماري سخت، با خود ميدانست.
ذكر اين حكايت تاريخي را به اين دليل لازم دانستيم كه يادآوري كنيم نسخه وطني براي اثبات غيرقابل اعتماد نشان دادن آمريكاييها را داريم لذا به دوستان افراطي در داخل كشور پيشنهاد ميكنيم اگر به هر شكل ممكن قصد دارند براي بي اعتمادي به آمريكا و غيرقابل اعتماد بودنش استناد جسته و از اين طريق و در آستانه هر مذاكرهاي، (و نه رابطهاي)، به جامعه ايران القائات خود را ديكته كنند بهتر اين است كه مثالهاي ملموستري از حسني مبارك بياوريم كه هم مردم ايران با آن انس بيشتر آشنايي دارند و هم اينكه در مقايسه با نسخه مصري، نسخه ايرانياش حس نوستالژيكتري در مخاطب ايجاد ميكند «به دليل بيماري و مرگ چندماه پس از خلع از قدرت، آن هم در خارج از وطني كه حدود سه دهه بر آن شاهي ميكرد!» لذا در اثبات غيرقابل اعتماد بودن آمريكاييها، بيشتر سنديت و اثر و تاثيرگذاري ضداستكباري دارد!
لذا بد نيست تا يكي دو روز مانده به مذاكرات ژنو، تيترهاي اول روزنامههاي خود را به چند جمله از شاه سابق ايران و همسرش درباره رفتاري كه دولتمردان وقت آمريكا با آنها كردند و حتي به دوست 30-20 سالهاشان اجازه ورود به آن كشور براي مداواي بيماري منجر به مرگش را نيز ندادند اختصاص بدهيم!
و اين در حاليست كه بدانيم همه اين جار و جنجالها عليه مذاكرات فعلي ايران و غربيها توسط افراطيون وطني و غيروطني! بر سر حل مشكل پروندهي هستهاي است و لاغير. حال بحث اعتماد، دوستي، رابطه و ... چرا در اين ميان مطرح ميشوند را بايد همين دوستاني پاسخ دهند كه اين روزها عزيزشان شده است آقاي حسني مبارك و فردا هم احتمالا محمدرضاشاه پهلوي!