گروه حوادث: مردی که به اغفال دختر بیمار روانی ازطریق اینستاگرام و سرقت پول و طلا از خانه پدری او متهم شده بود، ادعا کرد به درخواست دختر جوان وارد خانه آنها شد و سرقتی در کار نبوده است.
این پرونده یک سال قبل با شکایت مردی به نام فرهاد به جریان افتاد. فرهاد در توضیح ماجرا به مأموران گفت: دخترم، زیبا، به بیماری اختلال دوقطبی مبتلا و چندینبار هم در بیمارستان بستری شده است. آخرینبار بعد از ترخیص از بیمارستان متوجه رفتارهای مشکوک او شدم، اما اهمیتی ندادم. با خودم فکر کردم مربوط به بیماریاش است.
این مرد در ادامه گفت: چند روز قبل وقتی از محل کار به خانه برگشتم، متوجه شدم طلا و پول نقدی که در خانه داشتیم سرقت شده و از زیبا هم خبری نیست. با توجه به بیماری دخترم، بهشدت نگران او هستم و از پلیس درخواست رسیدگی دارم.با طرح این شکایت تحقیقات برای یافتن دختر جوان آغاز شد تا اینکه مأموران با بررسی مکالمات تلفن همراه این دختر دریافتند او با مرد جوانی به نام آریا ارتباط دارد و آن مرد پول و طلاهای او را سرقت کرده است. تلاشها ادامه داشت تا اینکه دختر جوان شناسایی و بازداشت شد. زیبا در پلیس آگاهی مورد تحقیق قرار گرفت، اما بهدلیل اظهارات ضدونقیض و اصرار خانوادهاش به بیمارستان منتقل و بستری شد. چند روزی از بستری او نگذشته بود که خبر رسید زیبا به کمک آریا از بیمارستان فرار کرده است. مأموران یکبار دیگر دختر جوان و پسر را شناسایی و بازداشت کردند. آریا که متهم است دختر را ربوده و از خانهاش سرقت کرده است، گفت: من نمیدانستم او بیمار است به من گفت پدرش او را بهزور در بیمارستان بستری کرده است.با دستور قضات، پرونده برای بررسی به پزشکی قانونی ارسال شد و متخصصان روز گذشته با ارسال نامهای به شعبه ۱۰ اعلام کردند که دختر جوان به اختلال دوقطبی مبتلاست و ادعای پدر درباره بیماربودن دخترش درست است.
به این ترتیب، پسر جوان یکبار دیگر پای میز محاکمه رفت. او گفت: من قبول دارم که با زیبا ارتباط داشتم، اما او خودش من را به خانه دعوت کرد و پول و طلاها را هم خودش به من داد و من سرقتی انجام ندادم. حتی او را برای فرار از بیمارستان ترغیب نکردم و او خودش به من گفت میخواهد از بیمارستان بیرون بیاید و درخواست کرد کمکش کنم. اتهاماتی را که پدر زیبا به من وارد کرده است، قبول ندارم. من و زیبا در اینستاگرام باهم آشنا شدیم و ارتباط داشتیم؛ رفتارهای او بسیار عادی بود و من اصلا نمیدانستم بیمار است.به همین دلیل هم وقتی که از بیمارستان بیرون آمدیم من او را با اطمینان به خانه مادرم بردم و فکر نمیکردم دردسری درست شود. چون او زن جوانی است که من فکر میکردم قدرت تصمیمگیری برای خودش را دارد، اما حالا میبینم اشتباه کردهام.متهم گفت: من اتهام ربایش او را قبول ندارم. سرقت هم انجام ندادم و اگر پول و طلایی گم شده است، کار من نبوده و زیبا خودش آنها را برداشته است. قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.