گروه سياسي: هفتهنامه متعلق به حميد رسايي (از اعضاي گروه پايداري) گفتگویی جنجال برانگیز با فردي كه از او به عنوان یک دیپلمات ارشد و «قهرمان گمنام» وزارت امور خارجه ياد نموده منتشر و يك سایت نزدیک به محمود احمدینژاد نیز متن کامل این مصاحبه را بازنشر کرده و البته در پايان آن نوشته در صورت تذکر نهادهای امنیتی و قضائی این گفتگو را حذف خواهد کرد!
جالبتر اينكه اين نشريه مدعي شده كه سلطاني پس از شش ماه پیگیری خبرنگارش، حاضر به انجام این گفتگو آنهم در «خودروی شخصیاش» شده است! محمود مهدی سلطانی در گفتگو با این هفتهنامه ادعاها و اتهاماتی علیه برخی همکاران خود از جمله محمدجواد ظریف وزير خارجه كنوني ايران و ولايتي وزير خارجه اسبق مطرح و از وجود «خائنینی» در وزارت امور خارجه خبر داده و گفته در حال حاضر اعضای «مجاهدین خلق» نیز در برخی سازمانهای رسمی ایران «نفوذ» پیدا کردهاند: «بايد من و شما ريشه منافقين را از اين مملكت بكنيم. اشتباه نكنيد دقيقاً منظور من سازمان منافقين يا مجاهدين خلق است، سازماني كه هنوز در بعضي از سازمانها ريشه دارد، سازماني كه تمامي عوامل خود را تابلو نكرده است.»
وي در بخشي از اين مصاحبه مفصل ميگويد: هنوز خیانتهای برخی از مسئولان سابق افشا نشده است و چقدر مردم باید به بعضیها اعتماد کنند و مي افزايد: «سيروس ناصري با كمك تيمش اسرائيل را عضو سازمان خلع سلاح جهاني كرد بدين نحو كه 28 كشور عضو اين پيمان بوده و چند كشور ديگر مانند سوريه و ديگران ميخواستند عضو شوند اما اسرائيل كه هنوز NPT را امضا نكرده چطور ميتوانست وارد اين كنفرانس شود و رأي داشته باشد. ناصري در نامهاي بههاشمي گفته 25 كشور پيشنهاد عضويت دادند و ما يا بايد همه را بپذيريم يا هيچ يك را نپذيريم و اين كشورها را يك مجموعه كردند بعد گفتند اگر با اسرائيل مخالفت كنيم سوريه هم بيرون ميماند لذا رأي به پذيرش اسرائيل در كنفرانس خلع سلاح ميدهند.»
مهدی سلطانی همچنین از محمدجواد ظریف٬ وزیر امور خارجه دولت یازدهم به عنوان «همکار» سعید امامی نام برده و با طرح اتهاماتی علیه وی افزوده که هر دوی آنها «در یک پازل» بازی میکردند و مي گويد: «در اين پازل سيروس ناصري فردي است كه حرفش براي اعضا قابل اتكا است، ظريف قسمت سياسي را پي گرفته و سعيد امامي حوزه عمليات را به دست داشت. چه كسي گفته ظريف روشنفكر است. اينها هر ادبياتي كه كارشان را پيش ببرد پي ميگيرند. روشنفكر مطهري بود ما اصلاً روشنفكر نداريم. مدعيان روشنفكري آدمهاي نقزني هستند كه اصولاً مخالف هستند.»
مهدی سلطانی به طور تلويحي ترور شاپور بختیار را نیز تائید کرده اما گفته است که باید به جای وی٬ مسعود رجوی ترور میشد. وی از «قتلهای زنجیرهای» رخ داده در دولت اصلاحات نیز به عنوان یکی از اقدامات این جریان برای باز نگاه داشتن پرونده حقوق بشر ایران در سازمان ملل و دیگر نهادهای بینالمللی نام برده و ميگويد: «اگر قرار بود كسي ترور شود بايد مسعود رجوي ترور ميشد نه بختيار و شايگان. پنج سال بعد از آن وقتي قرار شد ظريف به نيويورك برود براي اينكه اين موضوع خيلي تكراري شده بود و ظريف هم نياز به چهرهشدن داشت در حالي كه اعضاي مسلمان و عضو جنبش عدم تعهد كميسيون حقوق بشر افزايش يافته بودند اين موضوع حل شد در حالي كه بايد پنج سال قبل از آن پرونده ايران مختوم اعلام ميشد. خلاصه آنكه اگر در وزارت خارجه شما نيروي وطن پرست معتقد و مسلمان نداشته باشيد هيچ كار نميتوانيد بكنيد. الان ماجراي سيروس ناصري شبيه هزاردستان شده از پرونده فساد نفتي اورينتال كيش تا جاهاي ديگر.»
این فرد كه هفته نامه رسايي از او به عنوان ديپلمات «خانهنشین» و «قهرمان گمنام» ياد كرده از دیپلماتهایی در بدنه وزارت خارجه نام میبرد که یا «جاسوس» اسرائیل بودهاند و یا در به رسمیت شناختن آن از سوی ایران در جهان نقش داشتهاند و در بخش دیگری از این گفتگو امضای «کنوانسیون جامع تست و آزمایش هستهای» از سوی علیاکبر ولایتی را اقدامی در جهت به رسمیت شناخته شدن اسرائیل در دنیا دانسته است! وي همچنين ميگويد: در دوراني كه كشور به دوجناح تقسيم شده بود جناح راست احساس ميكرد وزارت خارجه را در دست دارد لذا احساس كردند كه دانشكده اصلاً مهم نيست و نيروهاي چپ را بهعنوان استاد و مسئول به دانشكده فرستادند تا از امور اجرايي به دور باشند. خب دانشكده را به كي دادند؟ به ....، وي در قم توسط سپاه قم به علت ارتباط با مجاهدين خلق دستگير ميشود؛ اما با وساطت آقاي .... كه عضو هيأت دولت بوده و بعدها تبديل به دلال اسلحه ميشود آزاد ميشود.
(اسامي پارگراف آخر توسط سايت بهارنيوز، نقطه چين شده و در اصل مصاحبه وجود دارند)
هر دو تا رو خیلی دوست دارم . (171856)