گروه فرهنگی: شهرام مکری معتقد است: «کرونا یک تصویر اسلوموشن از زندگی احتمالی ما در آینده است که هر کدام در خانههایمان از طریق صفحات مجازی با دنیا در ارتباطیم. کرونا به عنوان یک بکگراند ذهنی برای خیلی از ما باقی خواهد ماند و امیدوارم بتوانیم از این بکگراند ذهنی، به درستی استفاده کنیم.»
به گزارش ایسنا، فیلم «هجوم» ساخته شهرام مکری حدود چهار سال پس از ساخت به تازگی وارد شبکه نمایش خانگی شده و در پلتفرمهای VOD قابل تماشا است. این فیلم همانطور که در اکران عمومی مخاطبان خود را داشت، در فضای اینترنت هم علاقهمندانی دارد و براساس برخی اظهارنظرها مشخص است آنهایی که حتی از فیلم خوششان نیامده، متوجه این موضوع شدهاند که دلیل دوست نداشتنشان، بد بودن فیلم نیست بلکه اتفاقا فیلم کیفیتی بالا دارد و فقط در سلیقه همه نمیگنجد.پخش «هجوم» در VODها بهانهای شد برای گفتوگو با شهرام مکری تا هم مروری بر نمایش آن در ایران شود و هم مجالی برای تاکید بر اینکه سینمای هنری یا آنچه امروز در ایران، هنر و تجربه مینامیم، جای هیچ گونهای دیگر از سینما را تنگ نمیکند و خوب است که بسترهای مختلف پخش و اکران فیلم برای هر نوع سلیقهای، خوراک سینمایی داشته باشند. این فیلمساز همچنین از نوع مواجهه خود با کرونا گفت که آن را شبیه نوعی "مراقبه" میداند.
«هجوم» از رد شدن در فجر تا رسیدن به VOD
مکری در ابتدای این مصاحبه به یادآوری روزهایی پرداخت که فیلم «هجوم» برای نمایش آماده شده بود و به ایسنا گفت: وقتی فیلم تمام شد، بیش از هر چیز دوست داشتم در ایران اکران شود، به همین دلیل آن را به جشنواره فیلم فجر ارائه کردیم که مورد پذیرش هیات انتخاب قرار نگرفت. آنها مشکلاتی شبیه ممیزی را برای عدم پذیرش فیلم ارائه کردند و من تلاش خود را کردم تا توضیح دهم انچه میگویند مشکل نیست، ولی به هرحال هر هیاتی مختار است که انتخاب خود را داشته باشد. بعد از آن مقطع پخش بینالمللی فیلم را شروع کردیم و «هجوم» در جشنوارههای مختلف مثل برلین و کارلوویواری به نمایش درآمد. سپس در گروه هنر و تجربه اکران شد که خوشبختانه با وجود اکران کوتاه در این گروه، بازخوردهای گفتوگو محور و نقد و مقالههای زیادی درباره آن بازتاب یافت. البته در آخر باز هم به خاطر اتفاقاتی که افتاد و فشارهایی که بخاطر یکسری ایرادها و نامزد شدن فیلم در بخشی از جشنواره برلین وارد شد، اکران را متوقف کردند، در حالی که ما هیچ نقش و تاثیری در کاندیدا شدن فیلم نداشتیم ولی دوستان طوری برخورد کردند که انگار تقصیر فیلم بود.او افزود: در این سالها سعی کردیم پروانه نمایش فیلم را برای پخش خانگی بگیریم که بالاخره همین امسال مجوز صادر شد و مدت کوتاهی است که نمایش «هجوم» در VODها آغاز شده است.
کارگردان «ماهی و گربه» درباره نوع واکنش مخاطبان در صفحه مربوط به نمایش فیلم که نشان میدهد هر اثری میتواند علاقهمند و تماشاگر خاص خودش را داشته باشد، گفت: اتفاقی که برای من نیز جالب بوده همین است که مخاطب همیشه واکنشی سریع در مورد چیزی که بر پرده سینما میبیند، نشان میدهد مخصوصا در جشنواره فجر، اما همان مخاطب بعدها شروع به اصلاح یا تغییر دیدگاه خود در یک دوره زمانی دیگر میکند، آن هم وقتی که چند سال از تماشای اول گذشته و فیلمها به مدلهای دیگری برای تماشا در دسترس قرار میگیرند. همین اواخر با دوستی درباره کتابی از «شمیم بهار» صحبت میکردم که از منتقدان معروف و قدیمی است. ایشان در کتاب خود گفته بود که فیلم «اشکها و لبخندها» یکی از بدترین فیلمهای موزیکال تاریخ سینماست، اما میبینیم که با گذشت زمان همین فیلم یکی از آثار ماندگار تاریخ سینما و به الگویی نمونه برای فیلمهای موزیکال تبدیل شده است. همین الان در مورد «لالالند» هم چنین نظراتی مطرح میشود و برخی در مقایسه با «اشکها و لبخندها» این فیلم را اثر خوبی نمیدانند در حالی که در طول تاریخ ممکن است ثابت شود، اینها همه ویژگیهای خاص خود را داشتند. این مثال را هم برای تعمیم دادن به «هجوم» نگفتم بلکه میخواهم بگویم اصولا مخاطب در طول تاریخ، نظراتش بر فیلمها مینشیند.وی ادامه داد: به نظرم مخاطبی که امروز بعد از چند سال «هجوم» را میبیند، ارتباط محکمتری با آن برقرار میکند چون شاید فرصت چند بار دیده شدن این فیلم و فرصت خواندن اظهارنظرها و دوباره برگشتن و دیدن فیلم را دارد. این اتفاق برایم خوشحال کننده است چون به هر حال فیلم سادهای برای مخاطب نیست و بعد از سه سال دوباره نمایش داده شدنش میتواند محل بحث و گفتوگو قرار گیرد، به طوری که هم مخالفان و هم موافقان نظراتشان را تئوریک و با استدلال به سینما بیان میکنند. این چیزی است که سینمای ما کمتر به سمتش رفته و خوشبختانه فیلم «هجوم» این امکان را فراهم کرده تا هم در موقع اکران و هم الان که در VOD به نمایش درآمده محل بحث تئوریک باشد.
برخورد در سینما همیشه حذفی بوده است
مکری در پاسخ به اینکه از مدتی قبل که اکران آنلاین رونق گرفت و فیلمهای سینمایی در صف اکران مانده، به نمایش در VODها رو آوردند، خبرهایی رسیده مبنی براینکه نوع توجه و برخورد با سینمای هنر و تجربه با بیاهمیتی همراه شده و سینمای بدنه به نوعی در این شلوغی تقاضا برای عرضه آنلاین بر آثار هنری غالب شده است و حالا آیا اکران آنلاین میتواند محل خوبی برای عرضه فیلمهای هنر و تجربه باشد؟ بیان کرد: به نظرم باید با یک تعریف روشن و سرراست با این موضوع برخورد کنیم و اینکه حضور یک پدیده جدید نباید به معنای حذف کردن پدیدههای قبلی باشد و پدیدهها میتوانند در کنار هم زندگی کنند. من کاری به تاریخ اجتماعی، سیاسی یا اقتصادی ایران ندارم چون درباره آنها سررشتهای ندارم، اما درباره تاریخ سینمایی به همان اندازه که میدانم متوجه هستم که برخورد همیشه حذفی بوده، یعنی اگر سینمای دیجیتال آمده سینمای نگاتیو کلا حذف شده است. وقتی سینمای نگاتیو وجود داشت برخورد با سینمای دیجیتال کاملاً حذفی بود. کلا جشنواره فیلم فجر، لابراتوارها یا قوانین و بروکراسی تولید فیلم همیشه ما را به سمت حذف و نادیده گرفتن نوعی دیگر میبرند، در حالی که در دنیا امکانات مختلف به یکدیگر اضافه میشوند نه اینکه با آمدنشان دیگری حذف شود.
او اضافه کرد: مثلاً در کشور آمریکا نه تنها نتفلیکس وجود دارد بلکه "دیزنی پلاس" و "اپل تیوی" و "آمازون" و... هم وجود دارند و در کنار تمام اینها سالنهای زنجیرهای سینما هم هستند. سالنها مستقل، سالنهایی با ظرفیت کم و بالا که همه آنها به دنبال این هستند تا مشتریهای بیشتری را جذب کنند. در اروپا هم vodهایی مختص فیلمهای هنری و بسیار پرطرفدار هستند که در کنارشان بعضیها هم برای فیلمهای تجاری فعالیت میکنند و البته فیلمهای هنری را نیز نمایش میدهند. اما در ایران وقتی حرف از اکران آنلاین میشود ،انگار درباره حذف اکران سینمایی صحبت می کنیم. وقتی میگوییم سالن سینما، انگار قرار است به vodها فشار آوریم تا حذف شوند. ما باید احترام گذاشتن به نظرات آنهایی که در اقلیت هستند را یاد بگیریم. جامعه متمدن سینمایی، جامعهای است که حتی به فیلمهایی که ممکن است در اقلیت باشند و مخاطبان کمتری داشته باشند احترام بگذارد. باید قبول کنیم آنها هم میتوانند حضور داشته باشند.وی در ادامه به برنامهریزی گروه هنر و تجربه برای پخش اختصاصی آثار این گروه اشاره کرد و گفت: فکر میکنم گروه هنر و تجربه که من دو سالی هست دیگر در خدمت آنها نیستم برنامهای دارد تا بتواند ایدهای را برای نمایش این نوع فیلمها طراحی کند، البته کماکان امیدوارم فعالان پخش فیلم در ایران بویژه در بستر vodها این گفتوگو را بخوانند و بدانند در صورتی موفق خواهند بود که در دسته بندیهای مختلف برای انواع تماشاچی با سلیقههای مختلف فیلم عرضه کنند، گرچه این را هم میدانم که تاسیس پلتفرمهایی که بتواند از ابتدا آدرس درست به مخاطب بدهد، میتواند ایده جالبی باشد.
فیلمسازی آینده دنیا به سمت پخش در فضای شخصی میرود
شهرام مکری در پاسخ به اینکه آیا فضای آنلاین میتواند فیلمسازان را به این سمت سوق دهد که به طور مستقیم برای همین نوع فضاها فیلم بسازند؟ اظهار کرد: میخواهم شکل بزرگتری را برای پاسخ به این سوال ترسیم کنم، چون فکر میکنم این مبحث را باید درباره آینده صنعت فیلمسازی ببینیم. به نظرم فیلمسازی به این سمت میرود که از این پس فضای شخصیتری را برای نمایش فیلمها داشته باشیم، نه فقط در VODها، بلکه خیلی فراتر میروند و مثلا فکر میکنم ما میتوانیم بعدها در صفحههای اینستاگرام خود یا کانالهای شخصی یوتیوب یا چیزی شبیه به اینها که در آینده خواهند آمد، فیلمهای خود را بارگذاری کنیم و برای مخاطبانی که صفحه ما را دنبال میکنند به نمایش بگذاریم. دنیا به این سمت پیش میرود که ما تکنولوژی ساخت و ایدههای نمایش را تبدیل به فضای شخصیتری کنیم. همین الان هم لایوهای اینستاگرامی میتوانند در آینده رقیب جدی برای تلویزیون باشند و این چیزی است که صدا و سیما را به وحشت میاندازد، چون گفتوگوهایی در لایو اتفاق میافتد که ممکن است، گفتوگوکنندگانش هیچ وقت به تلویزیون نروند. همین اتفاق در سینمای دنیا هم ممکن است رخ دهد.وی افزود: اما فعلا در مورد همین چیزی که وجود دارد باید بگویم که اگر ما بتوانیم معضل کپیرایت را حل کنیم، شرایط بهتری خواهیم داشت. این موضوع هم هیچگاه حل نمیشود مگر اینکه ما خود را جزئی از دنیا حساب کنیم و فکر نکنیم همه دنیا یک طرف است و ما یک طرف دیگر.
کپیرایت یعنی احترام گذاشتن به ارزش فکر کردن همه آدمهای جهان. اگر به قانون کپی رایت بپیوندیم در آن صورت فیلمها امنیت پیدا میکنند تا در فضای مجازی پخش شوند و بعد فیلمسازانی خواهند بود که برای این نوع فضا شروع به فیلمسازی میکنند. این مسیر بسیار روشن است چون دنیا آن را تجربه کرده و الان وقتی کارگردانهای بزرگی مثل اسکورسیزی تصمیم میگیرند برای نفلیکس فیلم بسازند به این معناست که حتماً بزرگان سینمای ایران در داخل کشور هم میتوانند به این فکر کنند که فیلمی بسازند تا از طریق این صفحه نمایش داده شود.او گفت: این اتفاق و تصمیم زمانی میتواند جدی شود که فرض کنیم در ایران حدود دو یا سه میلیون نفر تماشاگر سینما داریم، به معنای دیگر بیش از ۸۰ میلیون نفر در ایران هستند که اصلا به سینما نمیروند و در واقع تماشاچی اصلی سینما، آنهایی نیستند که سینما میروند. پس ممکن است برخی از کارگردانها و فیلمسازان فکر کنند از اول همان مخاطبی که اصلا سینما نمیرود و جزء آن دو، سه میلیون نفر نیست را هدف خود قرار دهد. این مسیر خیلی محتمل است. مکری درباره اینکه خیلی از تماشاگران امروز VODها کسانی هستند که اهل سینما نبوده و برای سرگرمی ممکن است خیلی اتفاقی هر فیلمی را تماشا کنند، به نمونههای خارجی اشاره کرد و افزود: در پلتفرمهایی مثل نتفلیکس الگوریتمی وجود دارد که براساس سرچهای انجام شده یا فیلمهایی که بیش از 20 دقیقه ان توسط کاربر دیده شده، پیشنهادهایی به او ارائه میشود. این پیشنهادها دستهبندیهای مختلفی دارد و با اصلاح مداوم، به جایی میرسد که حتی میگوید تا چند درصد یک فیلم با علایق شما هماهنگی دارد. به نظرم در ایران جای چنین برنامههای هوشمندی در برخی از کارهای داخلی تولید و ارائه محتوا خالی است و به تدریج باید به سمت آن برویم تا تماشاچی از سردرگمی در تماشای فیلمها بیرون بیاید. به این ترتیب وقتی فردی سرگرمی دیگری جز سینما داشته، هنگامی که وارد فضای VOD می شود و میخواهد فیلمی را امتحان کند فقط کافی است محبوبترین فیلمی که تا به حال در زندگی تماشا کرده را ثبت کند تا آن وقت بر همان اساس پیشنهادهای بهتری بگیرد و درنتیجه درصد ناراحتی و نارضایتی آدمها از همان اولین تجربه چنین فضاهایی کمتر میشود.
نگاه حذفی در هیچ جایی از دنیا جواب نمیدهد
وی با اشارهای دوباره به موضوع اکران آنلاین و نوع برخورد با فیلمهای هنر و تجربه تاکید کرد: ما جای همدیگر را نمیگیریم ولی باید به هم جا بدهیم. اگر اینطور رفتار کنیم خیلی از مشکلات حل خواهد شد، از جمله در شیوه تولید فیلمها. وقتی گفته میشود فیلمهای امیدبخش ساخته شود یا فیلمهای شادیآور برای جامعه، یا فیلمهایی که قهرمان داشته باشد یا حتی فیلمهایی مختص فستیوالها، همه به این معناست که یک مدل حذفی را پیش میبریم و این مدل حذفی در هیچ جایی از دنیا جواب نمیدهد. اما اگر درباره VODهای پخش فیلم صحبت می کنیم اینها به معنای از بین رفتن سالنهای سینما نیستند و اکران سینمایی هم نادیده گرفتن مدلهای پخش آنلاین نیست. اینها باید در کنار هم بتوانند مسالمت آمیز زندگی کنند. همین الان نتفلیکس روی ایده جدیدی به نام نتفلیکس پلاس یا نتفلیک پرایم کار میکند و قصد دارد فیلمهای روی پرده را در فاصله زمانی کوتاهتری اما با حق عضویت بیشتر در فضصای اینترنت نمایش دهد، چون در امریکا مدت زمان زیادی، گاهی تا یک سال، طول میکشد تا یک فیلم از پرده به VOD برسد. چنین ایده هایی به معنای آن است که این دو مدل میتوانند به هم نزدیکتر باشند و لزوما قرار نیست دشمن هم باشند.
کرونا مثل یک دوران مراقبه بود
شهرام مکری در پایان این گفتوگو درباره حال و احوال خود از روزهای کرونایی گفت: من اهل مراقبه نیستم، اما دوستانی که مدیتیشن یا کارهایی از این دست انجام میدهند و آنها تعریف میکنند کسانی که مراقبه میکنند دو دستهاند؛ آنهایی که بعد از مراقبه انگار وظیفهای بر دوششان بوده و آن را انجام داده و بعد به بقیه زندگی میرسند و کارهایی که از قبل انجام نداده بودند را دنبال میکنند. دسته دوم کسانی هستند که از مراقبه تأثیری بر زندگی خود میآورند و جور دیگری زندگی را نگاه میکنند. این دوستان میگویند دسته دوم خیلی کم هستند ولی تعداد دسته اول خیلی بیشتر. فکر میکنم کرونا امکانی شبیه به یک مراقبه برای کل دنیا و انسانها بود. انگار یک لحظه دکمه پاوز(pause) را زدیم و بگوییم حالا همه به این دنیای پر سرعت فکر کنیم. این اتفاق فرصتی شد تا از دنیا فاصله گرفتیم و وقت پیدا کردیم که آن را کمی نگاه کنیم، ببینیم رابطه ما با آن چیست؟رابطه ما با بدنمان چیست؟ طبیعت چیست؟ فضا؟ شهر؟ آسمان؟ خیابانها... همه اینها را یک بار دیگر نگاه کنیم. به هر چیزی که وجود دارد نگاه کنیم، به سیاستمدارانمان، به واکنش مردم در کمک کردن و... یک بار جدی این تصویر را متوقف کرده و نگاه کنیم. این دوران مراقبه تمام شده یا به زودی با تولید واکسن و دارو تمام میشود و فکر میکنم احتمالاً حرف این دوستان درست است و خیلی از جهان دوباره به همان روال قبلی خود برمیگردد. به نظرم در عمده مسائل اتفاقی نمی افتد و بعد از این توقف همه چیز دوباره پِلِی (play) می شود. تعداد کمتری از آدمها ممکن است یادشان باشد که این دوران چه بود و شاید از آن تأثیر گرفته باشند از دورانی که به خیابانهای خلوت و آسمان آبی نگاه میکردند و تاثیر آن را با خود به این دوران بیاورند. فکر میکنم کرونا فارغ از تمام بحثهایی که درباره آن شده، یک تصویر اسلوموشن از زندگی آینده ما است که هر کدام در خانههایمان هستیم و از طریق صفحات مجازی با دنیا در ارتباطیم. این مهم ترین ویژگی کرونا برای من بود و مطمئن هستم کرونا حداقل به عنوان بکگراند ذهنی در ذهن اکثر ما باقی خواهد ماند و امیدوارم بتوانیم از این بک گراند ذهنی به درستی استفاده کنیم.