گروه جامعه_روزنامه اعتماد با غلامرضا شريعتي؛ استاندار خوزستان گفتگو کرده است.
در دو، سه هفته اخير بحث آتشسوزي جنگلهاي خوزستان مطرح بوده است. چرا ناگهان ماجراي آتشسوزي در جنگلهاي خاييز اين همه پيچيده شد؟ گفته ميشود كه ميتوانستيد همان پنجشنبه اول خرداد با اعزام نيرو اين ماجراي آتشسوزي را حل كنيد، اما بالگرد ارسال نشد و صحبتهاي ضد و نقيض زيادي در مورد ارسال بالگرد آبپاش منتشر شد. مخصوصا اينكه گفته ميشد فرماندار بهبهان ميتوانستند سريعتر عمل كنند.
چه كسي ميگويد كه فرماندار بهبهان دير عمل كرده است؟ من در همان ساعات اوليه با ايشان در تماس بودم و ايشان در همان ساعات اوليه در نزديكي محل حادثه حضور داشتند و نيروها را هدايت كردند و به كوهنوردان تضمين دادند از طرف خودشان كه هيچ مشكلي براي آنها پيش نميآيد.
اما آقاي دكتر، فعالان محيط زيست صحبتي برخلاف صحبتهاي شما ميكنند.
نه؛ آنچه من ميدانم و براساس آنچه من در تماس بودم و فهميدم، اين روايت صحيح است. بالاخره در يك روز چهار نقطه دچار آتشسوزي شدند؛ جنگلهاي خسرج، جنگلهاي گوتوند، جنگلهاي انديكا و لالي و جنگلهاي خاييز و بهبهان. بنده آنلاين با تمام مسوولان اين نواحي ارتباط برقرار كردم و پيگير بودم. در نخستين تماس من با فرماندار بهبهان ايشان اظهار كردند كه در محل حادثه حضور دارند و در حال فعاليت با تمام نيروها هستند. حالا اينكه بين فعالان محيط زيست يك مقداري اختلاف استاني شد، مثلا فعالان كهگيلويه و بويراحمد ميگفتند كه اگر بهبهان سريعتر عمل ميكرد، وضع بهتر بود. بنده در جلسه اخير گفتم كه محيطزيست و منابعطبيعي سرمايههاي مملكت هستند و مرز نميشناسند و در كل سرمايههاي بشريت هستند، حتي مرز كشوري هم نميشناسند كه كسي بتواند شخص ديگري را متهم كند. انجام اين كار وظيفه ما است، اما اشكالي ندارد اگر شما را متهم كردند، شما كار خود را انجام دهيد. با اين حال به جاي متهمكردن همديگر اين مسائل را بايد با تشكيل مساعي با همراهي و با كمك يكديگر حل و فصل كنيم. بنده خودم به مسجدسليمان رفتم و دستور اعزام سه هليكوپتر را براي كهگيلويه و بويراحمد دادم، تماسي با آقاي استاندار اين استان داشتم و اين مساله را به ايشان اطلاع دادم.
در اعزام هليكوپتر تاخيري نبود؟
تاخير بود؛ اما اين مساله در اختيار ما نبود. شما مطلع هستيد كه اعزام هليكوپتر به صورت كلي در اختيار وزارت دفاع و ارتش جمهوري اسلامي است كه اين دستگاهها مشكلات و گلهمنديهايي داشتند، ولي به هر طريقي كه بود بالاخره آنها را قانع كرديم كه اين كار صورت بگيرد.
بياييد بحثمان را به شكل ديگري ادامه دهيم؛ اتفاقا در همين مدت كه شما مسووليت پذيرفتهايد حوادث مختلفي روي داده است. مثلا زمستان 95 يك مشكل خيلي ساده، يعني عدم شستشوي مقرههاي برق در تاسيسات برقي موجب اشكال و در نهايت قطع برق كل استان شد. به تبع آن آب هم قطع شد. بعد ماجراي انتقال آب به آبادان و خرمشهر كه خاطرتان هست در تابستان 97 چه حاشيههايي ايجاد كرد. ماجراي سيل در 98. در يك كلام چرا خوزستان اين همه دچار مشكلات و بلايا شده است؟
يك ضربالمثل بسيار معروفي است كه ميگويد: هر كه بامش بيش، برفش بيشتر، يعني هر سرزميني وسعتش بيشتر است، بام پربرفتري خواهد داشت و در نتيجه خرابيهاي بامش نيز بيشتر. خوزستان استان پرنعمتي است خداي تبارك و تعالي به اين سرزمين نعمات فراواني داده است، اين همه ذخاير نفتي، گاز، پتروشيمي، آب شيرين، كشاورزي، مرز آبي، مرز خاكي، مرز آبي شامل مرز رودخانهاي دريايي و تالابي، تالابهاي عظيم، هواي چهار فصل، بنده فكر نميكنم كه خداي تبارك و تعالي به هيچ كشوري اين همه نعمت داده باشد كه به استان ما داده است. نظام خلقت هم طوري آفريده شده است كه نعمت و سختي با هم آميخته شدهاند، اين طور نيست كه يك جايي فقط نعمت باشد و يك جايي فقط سختي. اما خداوند آنها را پيشبيني كرده است، وقتي كه نفت را به شما به عنوان نعمت ميدهد، اين نعمت از طرف ديگر خطر دارد و آلودهكننده طبيعت هم هست.
جايگاه خوزستان براي كشور مانند هواپيماي در حال خدمترساني است كه اگر به آن رسيدگي نشود، زمينگير ميشود. بنده بارها گفتهام خوزستان در حال زمينگير شدن است. بايد به فكر اين موضوع بود و كارهايي براي جلوگيري از اين مساله لازم است كه انجام شود. در دولت آقاي روحاني توجه ويژهاي به استان خوزستان شد، اما كنار اين توجه نيز مشكلاتي داشتيم، مشكلاتي كه دولت در قبال آنها در حد توان خود عمل كرده است. اين را هم بايد در نظر بگيريم كه در هيچ استاني به اندازه خوزستان شاهد دستكاري بشري نيستيم.
در اين استان نفت استخراج شده است، پالايشگاه، پتروشيمي و سدهاي عظيم ساختهايم. نميگويم كار اين اقدامات بد بودند ولي تمام اينها نيز تبعات خودش را داشتند. اين اقدامات مصداق اين مثال است كه بنزين براي ۱۰۰ كيلومتر داشته باشيم اما از آن به اندازه ۱۵۰ كيلومتر استفاده كنيم. ما طرحي را با عنوان تسطيح و مدرن كردن زمين اجرا كرديم و بسيار كار بزرگي بود، اما نتيجهاش اين شد كه تعداد زيادي از روستاييها را از زمينهاي خود بلند كرديم و حالا آنها ساكن حاشيه اهواز هستند. اجراي پروژه ملي نيازمند در نظر گرفتن تبعات اجتماعي آن نيز هست و بايد براي اين تبعات راهحلي نيز پيدا كرد.