گروه اقتصادی: میثم رادپور کارشناس ارزی در یادداشتی در جهان صنعت نوشت: در حالی که بانک مرکزی تلاش میکرد با وجود کاهش درآمدهای دلاری، نیازهای ارزی کشور را تامین کند، اما شیوع ویروس کرونا مزید بر علت شد و دسترسی بانک مرکزی به درآمدهای ارزی را بیش از پیش کاهش داد.در عین حال مصارف ارزی بانک مرکزی به قوت خود باقی است و سیاستگذار نمیتواند تخصیص ارز به نهادههای دامی، پزشکی، مواد گوشتی و غذایی را متوقف کند. به این ترتیب همواره هسته ثابتی از تقاضای ارزی در بازار وجود دارد که بانک مرکزی قادر نیست از آنها چشمپوشی کند. حال در سایه بحران کرونا، مرزهای ایران با کشورهایی، چون ترکیه و عراق نیز بسته و درآمدهای ارزی ناشی از مراودات تجاری با همسایگان ایرانی از دسترس کشور خارج شده است. به این ترتیب فشار تقاضای بازار ارز به افزایش قیمتها دامن زده و دلار را گران کرده است.با این حال رییس کل بانک مرکزی مدعی است که رفع تعهدات ارزی صادرکنندگان در تیرماه و بازگشت درآمدهای ارزی آنها به کشور باعث میشود بازار ارز تعادلهای گذشته خود را به دست آورد. واقعیت این است که اقتصاد ایران چند سالی است وارد وضعیتی شده که دیگر نمیتواند با استفاده از رژیم ارزی سابق نرخ ارز را تثبیت کند، چه آنکه بانک مرکزی منابع ارزی لازم برای تثبیت قیمتها برای دوره زمانی مشخصی را در اختیار ندارد.
از سوی دیگر و به دلیل تورم بالا، با بازار ارز رو به بالایی در طول زمان مواجه هستیم که اجازه نمیدهد دوره تثبیت قیمتها همچون گذشته را تجربه کنیم. بحران کرونا نیز به طور خاص در این دوره به افزایش قیمتها دامن زده و تعادلهای موجود بازار را از بین برده است. در این شرایط باید ببینیم که آن بخش از تعهدات ارزی که منجر به بازگشت ارز به کشور میشود (هرچند با آسیب همراه بوده است)، میتواند فشارهای بازار ارز را کاهش دهد و با ایجاد مازاد ارزی، بازار را به تعادل برساند یا خیر. شاید اگر به این جمعبندی برسیم که درآمدهای ارزی غیرنفتی ما میتواند به لحاظ موازنه پرداختها (مشتمل بر تراز تجاری، تراز خدماتی و حساب سرمایه) کفاف مخارج ارزی را بدهد، در آن شرایط انتظار افزایش قیمت ارز بیش از تورم را نخواهیم داشت. باید بپذیریم که ارز در ایران به اندازه اختلاف تورم ایران و آمریکا هر سال تضعیف میشود. با این حال ابزاری همچون ذخیره ارزی در اختیار نداریم تا بتوانیم جلوی افزایش قیمتها را بگیریم. با این وجود اگر درآمدهای غیرنفتی ما بتواند کفاف مخارج ارزی را بدهد، افزایش بیش از حد نرخ ارز شکل نخواهد گرفت. در صورتی که صادرکنندگان بخواهند وضعیت گذشته خود را حفظ کنند، از آنجا که تورم سود آنها را افزایش میدهد، مازاد تقاضا ایجاد میشود و اگر طرف عرضه نتواند جوابگوی نیاز ارزی بازار باشد، قیمتها به سمت بالا جابهجا میشود. در این وضعیت، اما به دلیل ذخایر ناکافی ارزی است که مازاد تقاضای ایجاد شده بیپاسخ مانده و به افزایش قیمت دامن زده است.
بنابراین افزایش نرخ ارز به اندازه نرخ تورم امری طبیعی است، اما رشد قیمتها بیش از نرخ تورم نشان میدهد که موازنه پرداختهای کشور دارای اشکالات اساسی است به طوری که درآمدهای غیرنفتی (در نبود درآمدهای نفتی) کفاف مخارج ارزی کشور را نمیدهد. در عین حال باید ببینیم که چه نوع تقاضای ارزی در بازار افزایش یافته است. اگر تقاضای غیرتجاری ارز رشد کرده باشد ارتباطی به تعهدات ارزی صادرکنندگان ندارد و تنها به منظور پوشش ریسک ناشی از کاهش ارزش ریال انجام میشود. اما اگر بر تقاضای تجاری تمرکز کنیم، حجم ۴۰ میلیارد دلاری درآمدهای ارزی غیرنفتی میتواند کفاف واردات کشور را بدهد و مانع از رشد بیرویه قیمتها شود.
در کنار همه اینها باید انتظاراتی که در خصوص کنترل قیمتها توسط بانک مرکزی وجود دارد را بیپاسخ بگذاریم، چه آنکه بانک مرکزی دیگر ذخایر ارزی در اختیار ندارد و نمیتواند بازار ارز را کنترل کند؛ بنابراین سیاستگذار پولی تنها در دورهای که درآمدهای ارزی بالایی در اختیار داشت قادر بود نرخ ارز را کنترل کند، اما در وضعیت کنونی و در نبود درآمدهای ارزی، دیگر امیدی به کنترل نرخ ارز از سوی بانک مرکزی نیست.