گروه حوادث: مردی که متهم است برای افشانشدن راز سرقتش مرتکب قتل شده و نگهبانی را کشته است، پای میز محاکمه رفت.
این متهم که روز گذشته در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت، پیشازاین اعتراف کرده بود برای مخفیکردن راز سرقت دست به این قتل زده است؛ اما در دادگاه منکر همه چیز شد. در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. براساس کیفرخواست صادره این قتل یک سال قبل در منطقه بومهن اتفاق افتاد. مأموران با تماس اهالی محل در جریان درگیری بین دو نفر قرار گرفتند.زمانی که پلیس به محل رسید، مرد مجروح که بریدهبریده صحبت میکرد، گفت جوانی قصد سرقت داشت؛ اما او متوجه شد و برای اینکه جلوی سارق را بگیرد، با هم درگیر شدند که این درگیری باعث شد مرد جوان او را با ضربات چاقو بزند. مرد مجروح گفت: من با صدای کوبیدهشدن چیزی به دیوار از ساختمان نیمهکارهای که در آنجا نگهبان بودم، بیرون آمدم. دیدم مرد جوانی در حال تخریب دوربین مداربسته است. وقتی فریاد زدم و دنبالش رفتم، او به سمت من حمله کرد و با واردکردن ضرباتی بر بدنم، من را زخمی کرد.مرد مجروح درحالیکه با آمبولانس به بیمارستان منتقل میشد، در راه جان خود را از دست داد. بهاینترتیب پرونده با عنوان قتل به جریان افتاد. پلیس فیلم دوربین مداربسته که صحنه درگیری را ضبط کرده بود، بازبینی کرد و یکی از افراد سابقهدار منطقه را که در فیلم بود، شناسایی و او را بعد از چند روز بازداشت کرد. متهم در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: من برای سرقت از مغازه پرندهفروشی که مقابل خانه نیمهساز است، به آنجا رفته بودم. وقتی اطراف را به دقت نگاه کردم، متوجه شدم یک دوربین مداربسته درست مقابل پروندهفروشی هست که اگر من بخواهم وارد مغازه شوم، حتما فیلم من را ضبط میکند؛ بههمینخاطر تصمیم گرفتم قبل از هر کاری ابتدا دوربین را تخریب کنم.
نزدیک رفتم و داشتم دوربین را میکندم که سرایدار ساختمان نیمهکاره بیرون آمد و به سمت من یورش آورد و گفت چرا میخواهی دوربین را بکنی. او فکر کرد من برای سرقت دوربین آمدهام. همین موضوع باعث درگیری بین ما شد و من هم از ترس با چاقویی که برای سرقت همراه برده بودم، او را زدم. پرونده با پایان جلسه بازجویی و صدور کیفرخواست برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و نماینده دادستان برای متهم درخواست صدور مجازات قانونی کرد.سپس اولیایدم در جایگاه قرار گرفتند و درخواست صدور حکم قصاص کردند. فرزندان مقتول گفتند: پدر ما مرد شریفی بود و همه عمرش کار کرده بود. او برای بزرگکردن ما زحمت زیادی کشیده بود و ما نمیتوانیم بهراحتی از خون او بگذریم و درخواست قصاص داریم. در ادامه متهم در جایگاه قرار گرفت. او اتهام قتل را رد کرد و گفت: هرچه در دادسرا گفتم، دروغ بود. به خاطر اینکه تحت فشار بودم، به قتل اعتراف کردم. متهم درباره اینکه اگر اعترافاتش دروغ است، پس چطور جزئیات را بیان کرده است، گفت: در اداره آگاهی به من گفتند چه اتفاقی افتاده است و من هم عین همان حرفها را تکرار کردم. من اصلا سرقتی انجام ندادم و در آن زمان که قتل اتفاق افتاده است، در استان تهران نبودم.متهم گفت: من برای تفریح به شمال کشور رفته بودم و در آن زمان بومهن نبودم. وقتی برگشتم، من را بازداشت کردند؛ درحالیکه بازداشت من اشتباه بود. در این هنگام قاضی گفت: دوربینهای مداربسته حادثه را ضبط کردهاند، دراینباره چه میگویی؟ متهم گفت: آن دوربینها صورت من را نگرفتهاند. شاید فردی همهیکل من بوده و با مقتول درگیر شده است و من را به اشتباه دستگیر کردهاند. من مرتکب قتل نشدهام و این اتهام را قبول ندارم. بعد از گفتههای متهم وکیلمدافع او هم در جایگاه قرار گرفت و از موکل خود دفاع کرد.سپس متهم یک بار دیگر در جایگاه قرار گرفت. قاضی از او خواست تا صادقانه صحبت کند. متهم باز هم اتهامش را انکار کرد و گفت: من این کار را نکردم و فیلم دوربین مداربسته را هم قبول ندارم. من اصلا مقتول را نمیشناسم و خبر ندارم چه کسی او را کشته است؛ اما من این کار را نکردم. قضات با پایان جلسه دادگاه برای صدور رأی وارد شور شدند.