گروه فرهنگ وهنر: محمدعلی سپانلو در برنامهی نمایش فیلم «قایقسواری در تهران» گفت: با دیدن این فیلم مستند، نتیجه گرفتم زندگیام را هدر ندادهام. احمد مسجدجامعی هم در این مراسم گفت، سپانلو اعتماد به نفس را برای نوشتن از تهران برگرداند.
شامگاه سهشنبه، 28 آبان، فیلم مستندی دربارهمحمدعلی سپانلو با عنوان «قایقسواری در تهران» همزمان با سالگرد تولد 73 سالگی این شاعر و مترجم پیشکسوت در خانهی هنرمندان نمایش داده شد؛ در این فیلم که به کارگردانی صلاحالدین کریمزاده ساخته شده، علاوه بر حضور چهرههای فرهنگی و هنری، تهران نیز به عنوان یک شخصیت در فیلم حضور دارد. بعد از نمایش فیلم که اعلام نمایش آن توسط میترا حجار انجام شد، احمد مسجدجامعی – رییس شورای شهر تهران - در سخنانی گفت: خوشحالم کار ساخت این فیلم به نتیجه رسید. فیلم زوایای مختلفی را از زندگی سپانلوی شاعر، مترجم و نویسنده نشان میدهد. در دانشنامهای که درباره نویسندگان در دست تدوین است، میدانم که ایشان مسؤولیت بیش از هزار مدخل را بر عهده دارد و این کار هر کسی نیست. همچنین سپانلو در زمینهی قلم زدن در باب قصهنویسی هم در شمار کسانی بود که گام اول را برداشت.
او در ادامه به طرح دیدگاههایش درباره شهر تهران پرداخت و گفت: تهران تبار فرهنگی دارد. این تبار به بیش از 400 سال پیش میرسد. تهران ظرفیتهای متفاوتی دارد و جایی است که آدمهای مختلف با فرهنگهای متنوع را کنار هم قرار داده است؛ مثلا در خیابان سی تیر، کلیسا، کنیسه، مسجد و آتشکده در کنار هم قرار دارند. جالب اینجاست که شخصیتهای مهمی مانند استاد شجریان، استاد فرشچیان و بسیاری دیگر از مفاخر فرهنگی و هنری در تهران بالیدهاند، اما عجیب است که تهران با همه این ظرفیتها، در ادبیات معاصر با چهرهی مخوف نمایش داده میشود. شهری معرفی میشود که دانشمحور و فرهنگمحور نیست، یا اینکه خیلی کم به همهی این ظرفیتهای متعدد و متنوع تهران نگاه شده است. مسجدجامعی تأکید کرد: به طور مشخص من معتقدم محمدعلی سپانلو در این حوزه خوب کار کرده است؛ این اعتماد به نفس را برگردانده است که میتوان از تهران نوشت و شاعران تهران بود. سپانلو هم راوی تهران قدیم است، هم تهران این سالها. روایتهایش ریشه در تبار فرهنگی و تاریخی این سرزمین دارد. به اعتقاد من، سپانلو کار متفاوتی انجام داده و این بسیار ارزشمند است.
بهرام شیردل، معمار، به عنوان دیگر سخنران این برنامه در صحبتی کوتاه گفت: نمیدانم برای چه از من میخواهند حرف بزنند؛ نه از ادبیات میدانم و نه نویسنده خوبی هستم. نظرم را درباره سپانلو به عنوان شاعر شهر تهران بازگو میکنم. او به مرور خاطره و تجربه کارش در طراحی و اجرای بنای موزهای در برلین در سال 1990 پرداخت و گفت: الآن که در شهر تهران فعال هستم، باید موزه شهر تهران را به سمت خانه سپانلو جهت دهیم. همچنین صلاحالدین کریمزاده – کارگردان «قایقسواری در تهران» - درباره چگونگی ساخته شدن این فیلم گفت: وقتی افتخار دارید با شخصیتی مانند سپانلو مراوده داشته باشید و هر روز هم ایشان را ببینید، نمیتوانید چیزهایی را که از او میشنوید، به تصویر نکشید. سپانلو برایم یک تاریخ گویاست که هر روز چیزی به من اضافه میکند، هر روز که در حضور ایشان هستم، تاریخی را روایت میکند که هیچ جای دیگر این روایتها را نمیشنویم. من این افتخار را داشتم که مخاطب این روایتها از تاریخ باشم.
همچنین شهریار وقفیپور در سخنانی درباره سپانلو گفت: سپانلو متعلق به نسلی است که با نوشتن زندگی میکردند؛ یکی از همنسلهایش هم شاملوست، این افراد با وجودی که در زمینههای مختلف فعال بودند، اما باز هم همه آنها را به عنوان شاعر میشناسند. این نویسنده افزود: شعر سپانلو جای جایش با روایت گره خورده است. او روایت را به تاریخ و خاطره تبدیل میکند. شعر او شعر مکان است، اما سپانلو این مکان را به زیبایی به زمان تبدیل میکند.
سیمین بهبهانی هم که در مراسم حاضر بود، به دلیل کسالت روی سن نرفت، اما در سخنانی گفت: خوشحالم که امشب دوست چندین و چند سالهام سپانلو را مورد لطف قرار دادید؛ ما در دانشکده همدرس بودیم. تا موقعی که از دانشکده بیرون آمدم، نمیدانستم همدانشکده هستیم. بعد از دانشکده اتفاقی در خیابان با او آشنا شدم، به واسطهی همسرم که او را میشناخت. البته در سالهای دانشکده من آهسته میرفتم، آهسته میآمدم و از کنار خوشتیپها رد نمیشدم! در میان ما شاعران آدم ناتو هم پیدا میشود؛ اما من تاکنون از سپانلو بدخواهی و حسادتی برای کسی ندیدهام و نشنیدهام پشت سر کسی حرف بزند. او آدم شریفی است. من چه از نظر اخلاقی و چه سرودههایش در مقابلش سر تعظیم فرود میآورم.
در ادامه، پوریا از حاضران خواست نقدهایشان را به فیلم مطرح کنند، که کسی چیزی نگفت. خواستند میکروفون را به محمدعلی سپانلو بدهند، که یکباره سیمین بهبهانی چیزی یادش آمد، تریبون را گرفت و گفت: سپانلو یکی از نادرترین سخنسرایان ماست و هیچ شاعری را نمیتوانید پیدا کنید که به اندازهی او از واژه استفاده کرده باشد و این واژهها را هم به زیباترین و خیالانگیزترین شکل به تصویر میکشد. سپس محمدعلی سپانلو که سکوت مخاطبها را درباره نقد فیلم دید، به شوخی گفت: من میخواهم ایرادهای زیادی از این فیلم بگیرم؛ اما همین که فیلم مخاطب را خسته نکرده است، نشان میدهد فیلم خوبی بوده است. وقتی من مانند یک بچه در بستر بیماری بودم، کریمزاده و جوانهای دیگری از من پرستاری میکردند. این فیلم سپاس نسل جوان است که از من انجام شده است. بعد از دیدن آن متوجه شدم زندگیام را هدر ندادهام. او در ادامه شعر آبانماهش را خواند و با بیان اینکه سال تولدش یعنی سال 1319 سال غریبی بوده است، گفت: عباس کیارستمی، محمود دولتآبادی، احمدرضا احمدی و محمدرضا شجریان هم در سال 1319 به دنیا آمدهاند؛ گویا این سال قمر در عقرب بوده که چنین پدیدههایی به دنیا آمدهاند.
در این مراسم که با 30 دقیقه تأخیر آغاز شد، افرادی همچون عباس کیارستمی و جواد مجابی حضور داشتند. همچنین اعلام شد، ناصر تقوایی که قرار بود در مراسم حضور داشته باشد، به دلیل کسالت به مراسم نیامده است. در فیلم «قایقسواری در تهران» افرادی چون ابراهیم گلستان، مهدی اخوت، مسعود بهنود، بهرام دبیری، عبدالعلی عظیمی، حافظ موسوی، اسدالله امرایی، مجید کوچکی، حمیدرضا نجفی، علی نادری، فرهاد پیربال و امیر احمدی آریان درباره زندگی شخصی و حرفهیی سپانلو صحبت کردهاند.