نقشه داماد برای سرقت تریاکهای پدرزن
روزنامه ایران , 24 تير 1399 ساعت 8:52
گروه حوادث: سه مرد که از سوی داماد خانواده اجیر شده بودند تا از خانه پدرزن ثروتمند وی تریاک سرقت کنند وقتی مواد مخدری پیدا نکردند گاوصندوق خانه را دزدیدند.اواخر خرداد پیرمردی در تماس با پلیس از سرقت گاو صندوق خانهاش خبر داد. مرد ۷۰ ساله گفت: در خانه ویلایی سه طبقهام تنها بودم که ناگهان سه مرد ناشناس وارد اتاقم شدند و دست و پایم را بستند. آنها با تهدید کلید گاوصندوق را از من گرفته و به طبقه دوم رفتند و ۲۰۰ میلیون تومان پول و دلار و طلاهای داخل گاوصندوق را سرقت کردند.
شناسایی پلاک خودروی متهمان
با شکایت پیرمرد بلافاصله تحقیقات آغاز شد و مأموران پایگاه سوم پلیس آگاهی پایتخت راهی خانه ویلایی در خیابان ظفر شدند. بررسیهای مأموران نشان میداد که سارقان از در ورودی براحتی وارد خانه شده و این در حالی بود که هیچ تخریبی صورت نگرفته بود. بدین ترتیب این احتمال مطرح شد که سارقان با کلید وارد خانه شدهاند و همین مسأله احتمال سرقت از سوی افرادی آشنا را مطرح کرد. در ادامه مأموران پلیس در بازبینی دوربینها شماره پلاک خودروی متهمان را پیدا کردند و با استعلام شماره پلاک هویت مالک آن مشخص شد.
سرقت به دستور داماد
صاحب خودرو مرد میانسالی بهنام پرویز بود که در تحقیقات اولیه به سرقت با همدستی دو نفر از دوستانش اعتراف کرد. او در تحقیقات مدعی شد که داماد پیرمرد دستور سرقت را داده است.وی گفت: 8 سال قبل با بهروز داماد شاکی آشنا شدم ما دوستان صمیمی بودیم حدود یک ماه قبل به من گفت پدرزنش 30 کیلو تریاک در خانهاش دارد. گفت تریاکها را بدزدیم و بین خودمان تقسیم کنیم. مشتری برای مواد مخدر زیاد است و میتوانیم به پول خوبی برسیم.وی درباره نحوه ورود به خانه پیرمرد گفت: بهروز یک سوراخ کوچک در کنار در ورودی ایجاد و یک طناب از آن رد کرده بود. یک سر طناب از در بیرون بود و سر دیگر آن به دستگیره در خروجی وصل بود. با کشیدن طناب، کشویی دستگیره کشیده و در باز میشد. از این طریق وارد خانه شدیم.شاکی در طبقه سوم بود با دیدن ما ترسید گفتم تریاکها کجاست اما او منکر داشتن 30 کیلو تریاک شد و فقط نفری نیم کیلو تریاک به ما داد. ما که دیدیم دست خالی میخواهیم از خانه بیرون بیایم تصمیم گرفتیم گاوصندوق را هم سرقت کنیم. شاکی گفته داخل گاوصندوق ۲۰۰ میلیون طلا و دلار بوده ولی کلا ً 2 میلیون تومان هم نبود. تریاکها را هم بین دوست و آشنا تقسیم کردیم.وی که کارگر ساختمانی است گفت: من آبکار هستم همدستانم هم کارگر ساختمان هستند ما به خاطر پول این کار را کردیم، اما حالا پشیمانم چون نه تنها پولی گیرمان نیامد بلکه آبرویمان هم رفت. با اعتراف پرویز دو همدست او نیز بازداشت شدند، اما وقتی داماد خانواده درشعبه هفتم دادسرای ویژه سرقت تحت بازجویی قرارگرفت مدعی شد که از این ماجرا با خبر نبوده است. بدین ترتیب تحقیقات در این باره ادامه دارد.
کد مطلب: 222783