گروه سياسي: متن کامل پیام رییسجمهور اسبق کشورمان حجت الاسلام سیدمحمد خاتمی، به همایش بزرگداشت شخصیت دکتر رضا داوری اردکانی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
موسس فلسفه اسلامی، ابونصر فارابی را معلم دوم خواندهاند؛ چون در علوم و فنون زمانه سرآمد بوده است و آنچه فارابی را از دیگر حکیمان و فیلسوفان متمایز میکند از جمله اهتمامی است که به اقتفای فیلسوفان بنیانگذار به «سیاست» داشته است و سیاست، شأن زندگی آدمی در این جهان است.
در «آزاء اهدل مدینه فاضله» نظام و سامان فاخری که فارابی از هستی تصویر کرده است، گویی مقدمهای است برای توجیه مدینه «فاضله» که آدمی در خور زیستن در متن آن است؛ چنانکه افلاطون نظام ما بعد الطبیعی مورد نظر خود را در «جمهور» که مقصود بالذات از تقریر و تالیف آن، عرضه نظام اسلامی و مدنی بوده است به تفصیل شرح کرده است.
سخن از این نیست که آنچه فارابی تقریر کرده است صواب است یا نیست، بلکه مهم پرداختن او به سیاست است و تفکر فلسفی در باب سیاست در جهان اسلامی با فارابی آغاز شد و بعد از او متاسفانه متروک ماند یا کاملا در حاشیه قرار گرفت و مابعدالطبیعه محض قدر دید و در صدر نشست و همزمان تاملات صوفیانه و تصوف در برابر سختی و صلابت زندگی محکوم «تغلب» و خودکامگی قوت گرفت و ادب و فرهنگ ما را تحت تاثیر قرار داد و دنیا چنان مذمت شد که مهم ترین فضیلت، ترک آن به حساب آمد. همان که فارابی پیروان چنین رویکردی را از اهالی مدینه جاهله می داند که درک وجود و خیر خقیقی را در ترک وجود طبیعی و از جمله سیاست مدنی می دانند.
ناگفته نگذارم که سیاست، آنگونه که مورد نظر بزرگانی چون افلاطون و ارسطو و فارابی بوده است در اساس با آنچه در دوران اخیر تاریخ انسان به نام سیاست شهرت یافته است، متفاوت است. در سیاست مورد نظر آن بزرگان فضیلت مبنا و محور است نه قدرت بی مهاری که اراده معطوف به آن عالم و آدم را در زمین مخلد کرده است. به دنیا پرداختن پیشینیان نیز هرگز به معنی نفی آنچه برتر و فاخرتر از این دنیا است نبوده است. در حالیکه وجه غالب رویکرد متاخران، غرقه شدن در دنیا و غفلت از امر متعالی است که آدمیت انسان نیز به سبب بهرهای است که از آن دارد.
انسان گرچه پا در زمین دارد ولی سر به آسمان میساید، در حالیکه انسان امروز زمین گیر شده است. این همه را گفتم تا به این نکته ظریف برسم که اگر استاد ارجمند، حضرت آقای دکتر رضا داوری، «فارابی» را موضوع رساله دکترای خود بر می گزیند نشانه دغدغه ای است که استاد از جوانی به انسان و زندگی و سرنوشت او دارد و از میان فیلسوفان بزرگ به فیلسوفی می پردازد که بیش از دیگران در این دغدغه با او شریک است.
از آن پس استاد همواره این دغدغه را به انحاء مختلف نشان داده است. اندیشیده است و اندیشه خود را بیان کرده است و بخصوص در باب فلاکت زدگی ما طی دویست، سیصد سال گذشته در تفکر، که درد بزرگ ما آشفتگی در تفکر است یا توهم را به جای تفکر گذاشتن؛ و حضرت دکتر داوری از جمله معدود بزرگانی است که از اینکه درد را فراموش کردهایم یا منشاً آن را نشناختهایم نالیده است.
طرح پرسشهای مهم فیلسوفانه ایشان بخصوص طی چندین سال اخیر همگی معطوف به موضوعات و مسائل مبتلابه روزگار است و ستایش انگیزتر تلاش دردمندانه ایشان تا به ما بیاموزند که چگونه ببینیم و ژرف بیاندیشیم و از تسلیم در برابر مشهودات زمانه و شعارزدگی بپرهیزیم. و چه اقدام مبارکی است بزرگداشت استاد عزیز و فرزند برومند این سامان از سوی عزیزان درد آشنای یزدی. عمر استاد راهی دراز باد و اندیشه شان پربارتر و روشنگرتر.