گروه حوادث: زن ۲۹ سالهای که به اتهام سرقت آهنآلات از ساختمانهای در حال احداث با هوشیاری نیروهای تجسس کلانتری سپاد مشهد دستگیر شده است درباره سرگذشت تاسفبارش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری گفت: ۱۵ سال بیشتر نداشتم که پای سفره عقد نشستم و با «غفور» ازدواج کردم چراکه به درس و مدرسه علاقهای نداشتم.بعد از پایان مقطع ابتدایی ترک تحصیل کردم و در روستای محل زندگیمان واقع در اطراف شهرستان سرخس به خانهداری پرداختم. یک سال بعد جشن عروسیام برگزار شد و من به همراه شوهرم زندگی جدیدی را شروع کردم ولی زمانی فهمیدم همسرم قاچاقچی مواد مخدر است که پسرم را باردار بودم.اختلافات من و همسرم زمانی شدت گرفت که نتوانستم دخالتهای بیش از اندازه مادرشوهرم را در زندگیام تحمل کنم. بالاخره چند سال بعد همسرم به اتهام حمل مقادیر زیادی مواد مخدر توسط نیروهای انتظامی دستگیر و به حبس ابد محکوم شد. من که دیگر امیدی به ادامه این زندگی نداشتم از غفور طلاق گرفتم اما خانواده شوهرم مرا از خانه بیرون کردند و حضانت پسرم را نیز عهدهدار شدند.دوری از فرزندم برایم بسیار سخت بود در این شرایط به مشهد مهاجرت کردم و به پیشنهاد یکی از دوستانم و برای فراموش کردن غم و غصههایم به مصرف مواد مخدر روی آوردم اما خیلی زود به سوی استعمال مواد مخدر صنعتی کشیده شدم.در همین روزها بود که با یکی از همشهریهایم ازدواج کردم اما پولی که او برای هزینههای زندگی به من میپرداخت کفاف استعمال پنهانی مواد مخدرم را نمیداد. به همین دلیل در وضعیت بدی قرار گرفته بودم. همسرم نگهبان یک پروژه ساختمانی در حال احداث بود و من نمیتوانستم با درآمد اندک او تقاضای پول بیشتری داشته باشم.خلاصه در این میان با جوان ۳۳ سالهای آشنا شدم که با همسرش مشکل داشت. خیلی زود روابط من و آن جوان صمیمانهتر شد و برای تامین هزینههای اعتیاد تصمیم به سرقت گرفتیم ولی ناگهان ماموران انتظامی بر سرمان آوار شدند و ما را دستگیر کردند. حالا نمیدانم چه پاسخی به همسرم بدهم.به دستور سرگرد جعفر عامری (رئیس کلانتری سپاد) رسیدگی به این پرونده در دایره تجسس ادامه یافت.