به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ - ۲۳:۰۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۵/۲۷ ساعت ۰۰:۰۴
کد مطلب : ۲۲۷۷۷۸

فروش داخلی نفت گشایش یا چاله اقتصادی؟

فروش داخلی نفت گشایش یا چاله اقتصادی؟
گروه اقتصادی: روزنامه شرق نوشت: اصل طرح به‌عنوان یک سیاست برای برون‌رفت اقتصادی ایران از وابستگی به نفت و آسیب‌پذیری ‏آن، قابل دفاع است. در واقع می‌توان گفت جای این طرح سالیان متمادی است که در اقتصاد نفتی ایران خالی است. این طرح ‏می‌تواند شکافی را که بین نفت و ملت وجود دارد تا حدی پرکند. شکافی عمیق که آثار نامطلوب اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در ‏کشور در پی داشته است؛ اما دولت‌های عاقل و توسعه‌گرا که البته تعداد آن‌ها در میان کشور‌های نفتی کم است یا اصلا وجود ندارد، ‏معمولا به طرح‌هایی از این دست در شرایط کاهش قیمت‌های نفت یا حتی در شرایط عادی به‌عنوان یک ابزار سیاستی اقتصادی ‏برای مهار نقدینگی متوسل می‌شوند.
سؤال این است آیا این طرح در شرایط مناسبی قرار است اجرا شود و اصولا چه تضامینی ‏وجود دارد که هم از اثربخشی لازم در گشایش اقتصادی و به عبارت دقیق‌تر کم‌کردن فشار‌های اقتصادی داخلی برخوردار باشد و ‏هم در آینده دولت بتواند تعهدات خود را در قبال مردم جامه عمل بپوشاند و این طرح به چاله‌ای اقتصادی در کنار چاله‌ها و چاه‌های ‏متعدد دیگر اقتصاد ایران تبدیل نشود؟ واقعیت این است که طرح مزبور در فضایی تاریک و کدر در حال طراحی و احتمال ‏اجراست.
شرایط کنونی اقتصاد ایران که گرفتار سخت‌ترین تحریم‌هاست، شرایط مناسبی برای اجرای این طرح نیست و اجرا‌شدن ‏آن را با تردید زیادی مواجه می‌کند. ممکن است از این طرح در‌صورتی‌که استقبال شود (البته احتمال آن قوی نیست) در کوتاه‌مدت ‏در قالب کاهش فشار نقدینگی از یک سو و از سوی دیگر تزریق منابع به طرح‌های عمرانی، آهنگ رشد تورم را کاهش داده و ‏تحرکی در اقتصاد کشور ایجاد کند، اما به‌دلیل نبود برنامه و سیاست مشخص در آینده که در حوزه کلان سیاسی و اقتصادی مشاهده ‏می‌شود، عملیاتی‌شدن این طرح و گرفتارنشدن دولت و مردمی را که این بشکه‌های نفت را پیش‌خرید می‌کنند، با ریسک زیادی ‏مواجه می‌کند. این طرح معنایی جز اینکه دولت درآمد آینده حاصل از فروش نفت را به‌عنوان یک بدهی به مردم تعهد می‌دهد، ‏ندارد. اصولا چه تضمینی وجود دارد که دولت در سه سال آینده امکان فروش نفت فروخته‌شده به مردم را در بازار‌های بین‌المللی ‏داشته باشد تا از این طریق تعهدات خود به مردم را آن‌هم با سازوکار پرداخت سود قطعی و تضمینی متناسب با نرخ متوسط تورم و ‏نرخ سود بانکی، جامه عمل بپوشاند. طرحی در این سطح نیازمند سازوکار اجرائی مطمئن، قطعی و چشم‌انداز روشن است وگرنه ‏در شرایط کنونی حرکت در تاریکی است که نتیجه‌ای جز بدهکاری دولت به مردم که بدترین نوع بدهکاری است، ندارد. سازوکار ‏اجرائی طرح نیز دچار ابهام است. معمولا در طرح‌های این‌چنینی، یک نهاد اقتصادی که از قدرت مالی بالایی نیز برخوردار است ‏به‌عنوان ضامن یا عامل در میان دولت به‌عنوان فروشنده و مردم به‌عنوان خریدار وجود دارد تا ریسک عملیاتی کار را برای طرفین ‏کاهش دهد. در شرایط کنونی، وجود چنین نهادی که توانایی و قدرت این کار را داشته باشد، بعید به نظر می‌رسد. این استدلال ‏منتقدان که این طرح به‌لحاظ ایجاد بدهی برای دولت آینده، مناسب نیست، البته از منطق اقتصادی و سیاست‌گذاری برخوردار ‏نیست، چراکه دولت در همه کشور‌ها به‌عنوان یک نهاد حقوقی سیاست‌ها و برنامه‌هایی که اتخاذ می‌کند، آثار و پیامد‌های بلندمدتی ‏دارد که در چارچوب زمانی فعالیت رسمی یک دولت نمی‌گنجد؛ برای مثال آیا این موضوع درباره پرداخت یارانه نقدی در دولت ‏دهم که دولت‌های بعدی آن را به‌عنوان یک تعهد ادامه دادند یا مسکن مهر هم مصداق دارد؛ بنابراین استدلال فوق از بنیاد منطقی ‏برخوردار نیست؛ ‏اما این استدلال فارغ از اینکه برای چه دولتی ایجاد تعهد می‌کند، از این منظر که آثار و نتایج این طرح کوتاه‌مدت و موقت است یا ‏بلندمدت و پایدار، شایان توجه است. اگر به این طرح به‌عنوان یک طرح اقتصادی پایدار و با آثار مثبت بلندمدت نگاه شود، قطعا ‏مطلوب است؛ اما نگاه تسکینی و موقتی، دستاوردی جز افزایش هزینه‌های اقتصادی کشور نخواهد داشت. ‏


 
برچسب ها: نفت بورس