فکر می‌کردم «هاگوارتز» واقعا وجود دارد

در حال حاضر چه کتابی را مطالعه می‌کنید؟
یک رمان قطور نروژی با عنوان «مکس، میشا و یورش تِت» نوشته «جان هارستاد» را که در هلند به موفقیت بزرگی دست ‌یافته مطالعه می‌کنم.

چه کتابی زندگی شما را تغییر داده است؟
رمانی با عنوان «بازگشت به اوخست‌خیست» نوشته «جان واکرز». این نخستین کتابی بود که من پس از آن‌که خانه را در سن ۱۹ سالگی ترک کردم خواندم.

نخستین تجربه کتاب‌خوانی شما به چه زمانی بازمی‌گردد؟
یک کتاب کودک با عنوان «داستان‌های یک جادوگر شرور» نوشته «هانا کرن». کتاب‌های این نویسنده در من حس امنیت ایجاد کرد و من می‌خواستم با تعداد زیادی حیوان ناطق در جنگل زندگی کنم. به این ترتیب من «روزنامه جادوگران» خودم را نوشتم و آن را برای دوستانم می‌فرستادم.

از مطالعه کدام کتاب لذت برده‌اید؟
من «هری پاتر و سنگ جادو» را از کتابخانه قرض گرفتم و آن‌قدر شیفته‌اش شدم که تمام کتاب را در کامپیوترم تایپ کردم. فکر می‌کنم از این طریق بود که نوشتن را آموختم. برای مدت‌ها فکر می‌کردم مدرسه «هاگوارتز» واقعا وجود دارد و من می‌توانم در آن‌جا درس بخوانم.

آخرین کتابی که شما را به گریه انداخت چه بود؟
در مورد گریه ناشی از ترس باید کتاب «جادوگرها» نوشته «رولد دال» را معرفی کنم. من فیلم اقتباس‌شده از این کتاب را در سن ۱۰ سالگی دیدم و تا هفته‌ها از جادوگرها می‌ترسیدم. در آن بازه زمانی هر زنی را که می‌دیدم برایم مشکوک به نظر می‌رسید.

چه کتابی طرز فکر شما را تغییر داد؟
شاعری که طرز فکر مرا تغییر داد «آنا انکوئیست» بود. زمانی که خواندن آثار این شاعر هلندی که دخترش را در یک تصادف از دست داده بود آغاز کردم بسیار جوان بودم. من نخستین‌بار نحوه بیان و شرح عزاداری و غم را نه در انجیل یا کتاب کودکان بلکه از شعرها آموختم و این شاعر بود که الهام‌بخش من برای نوشتن آثار خودم شد.

از مطالعه نکردن کدام کتاب خجالت‌زده‌اید؟
بسیاری از کتاب‌هایی که تاکنون منتشر شده‌اند. دوست داشتم تمام کتاب‌ها را بخوانم اما این ممکن نیست. من هیچ یک از آثار «کافکا» را نخوانده‌ام و حتما باید آثار او را مطالعه کنم. مطالعه کتاب «در جست و جوی زمان از دست‌رفته» نوشته «پروست» را آغاز کرده‌ام اما بسیار کند پیش می‌روم. سعی می‌کنم آن‌ را تمام کنم چون مطالعه آن دستاورد بزرگی است.