به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۷ - ۰۲:۱۵
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۷/۰۵ ساعت ۱۰:۱۷
کد مطلب : ۲۳۳۳۹۵

جراحی زیبایی داماد، شرط دختر برای ازدواج

جراحی زیبایی داماد، شرط دختر برای ازدواج
گروه حوادث: پسر عاشق پیشه وقتی فهمید دختر مورد علاقه‌اش به‌خاطر قیافه به او جواب رد داده است دست به سرقت زد تا هزینه عمل‌های زیبایی چهره‌اش را فراهم کند.چند روز قبل خبر دستگیری یک سارق گوشی قاپ به مأموران پلیس اعلام شد. وقتی مأموران به محل دستگیری رفتند زن جوانی که شاکی بود گفت: از بازار میوه و تره بار که خارج شدم در حال صحبت با تلفن همراهم بودم که موتورسواری با سرعت از کنارم رد شد و گوشی تلفن همراهم را قاپید. در حالی که شوکه شده بودم شروع به داد و فریاد کرده و از مردم کمک خواستم.
چند موتورسوار و راننده یک خودرو که شاهد این ماجرا بودند به تعقیب سارق موتورسوار پرداختند وی که با کلاه کاسکت صورتش را پوشانده بود، در حال فرار بود که ناگهان با خودروی نیسانی برخورد کرد و تعادلش را از دست داد و به زمین افتاد و دستگیرش کردند.

کشف گوشی‌های مسروقه
مرد موتورسوار که هنگام سرقت دستگیر شده بود سعی داشت منکر ماجرا شود، اما در بازرسی بدنی از او نه تنها گوشی تلفن همراه زن جوان، بلکه چندین گوشی تلفن همراه مسروقه دیگر کشف شد. با شناسایی مالباخته‌ها وبرملایی راز گوشی قاپی‌های متهم جوان، پرونده‌ای در دادسرای سرقت تشکیل شد و مرد جوان به سرقت‌های سریالی اش اعتراف کرد.بدنبال این اعتراف، او در اختیار مأموران پلیس قرار گرفت تا سایر سرقت‌های احتمالی او شناسایی شود؛ تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.

گفتگو با متهم
چند وقت است سرقت می‌کنی؟
تازه شروع کردم. اما من سارق سابقه دار و حرفه‌ای نیستم من لیسانس دارم از خانواده آبروداری هستم، اما به خاطر عشق و عاشقی مجبور به دزدی شدم.

یعنی چی که به خاطر عشق و عاشقی دزد شدی؟
مدتی قبل در یک میهمانی شبانه با دختری آشنا شدم. خیلی زود مهرش به دلم افتاد و تصمیم به ازدواج گرفتم من تحصیلکرده هستم و در شرکتی خصوصی مشغول به‌کارم. پدرم نیز قول داده بود که برای ازدواج کمکم می‌کند. بعد از مدتی وقتی به او پیشنهاد ازدواج دادم با جواب منفی او رو‌به‌رو شدم. هر چه بیشتر به او ابراز علاقه می‌کردم او کمتر به من توجه می‌کرد. ابتدا تصور کردم که شخص دیگری در زندگی شقایق است، اما این‌طور نبود.

پس علت این کم محلی‌های او چه بود؟
آنقدر اصرار کردم که واقعیت را گفت. شقایق گفت از ظاهر من خوشش نمی‌آید و نمی‌تواند جلوی دوستانش من را به‌عنوان نامزد یا همسر آینده‌اش معرفی کند. می‌گفت همه دوستانش و همسرانشان بینی عمل کرده‌اند دندان‌هایشان مرتب و سفید کرده است و ظاهری امروزی و زیبا دارند. بعد هم گفت اگر جواب مثبت از من می‌خواهی باید کمی به ظاهرت برسی.

چه شد که به سرقت رسیدید؟
مانده بودم سر دو راهی، از یک طرف فکر و ذهنم پیش شقایق بود و از طرفی آنقدر پول نداشتم که هزینه عمل زیبایی بدهم وقتی به یکی از دوستانم ماجرا را گفتم به شوخی گفت باید دزدی کنی. اما من جدی گرفتم.
من موتورسوار ماهری هستم از بچگی عاشق موتورسواری بودم. برای همین یک موتور تهیه کردم و در خیابان‌های بالای شهر پرسه زدم تصمیم داشتم فقط از خانم‌ها سرقت کنم، چون راحت‌تر می‌شد گوشی را از دست‌شان قاپید. از طرفی خانم‌ها معمولاً گوشی‌هایشان گرانتر است.

به دستگیری فکر نمی‌کردی؟
چرا فکر می‌کردم، اما هم پلاک موتور را پوشانده بودم و هم صورتم را، از طرفی با خودم گفتم به اندازه پول عمل جراحی بینی و لمینت دندان‌هایم سرقت می‌کنم و بعد هم کار خلاف را کنار می‌گذارم. اما نشد نه تنها به عشقم نرسیدم بلکه آبرویم هم رفت و مجرم و سابقه دار شدم.
مرجع : روزنامه ایران
برچسب ها: حوادث ایران