گروه حوادث: چند روز قبل زنی جوان از محل کارش که شرکتی در غرب تهران بود خارج شد تا به خانهاش برود. او کنار خیابان منتظر ماشین بود که خودروی پرایدی برای او بوق زد و توقف کرد. زن جوان وقتی دید مردی در صندلی عقب خودرو نشسته تصور کرد که مسافر است و راننده نیز مسافرکش.با این تصور در صندلی جلوی خودرو نشست و راننده حرکت کرد. اما هنوز دقایقی نگذشته بود که مسافر صندلی عقب چاقویی روی پهلوی زن جوان گذاشت و او را تهدید کردند تا سکوت کند و حرفی نزند. مسافر زن با دیدن چاقو وحشت زده شد و چارهای جز تسلیم ندید. راننده و همدستش، زن جوان را ربوده و پس از شکنجه و آزار و اذیت او اموالش را سرقت کردند.
تهدید به قتل
۲ زورگیر خشن، پس از ساعتی گروگان خود را در یکی از اتوبانهای جنوب تهران به بیرون از ماشین پرتاب کرده و متواری شدند. زن جوان نیز درحالیکه بهشدت زخمی شده بود به سختی خودش را به کنار اتوبان رساند و از رانندگان خودروهای عبوری کمک خواست. پس از آن راهی اداره پلیس شد تا به طرح شکایت بپردازد.
زن جوان جزئیات بیشتری از حادثه هولناکی که برایش رخ داده بود بازگو کرد و گفت: دزدان، چاقو را روی پهلویم گذاشته بودند و مدام تهدیدم میکردند که اگر حرفی بزنم مرا به قتل میرسانند. آنها با تهدید تمام پولی را که همراهم بود به همراه ساعت، گوشی موبایل و طلاهایم سرقت کردند. زورگیران شکنجهام داده و کتکم میزدند. آنها سپس در منطقهای خلوت من را مورد آزار و اذیت قرار دادند و پس از آن در حاشیه یکی از اتوبانهای جنوب تهران رهایم کردند.
زورگیر در زندان
وقتی زن جوان شکایت خود را مطرح کرد، پروندهای در این خصوص تشکیل شد. در این شرایط گروهی از مأموران تحقیقات خود را برای شناسایی ۲ زورگیر آغاز کردند. از سوی دیگر شاکی پس از بهبودی راهی اداره آگاهی تهران شد و با انجام چهره نگاری، مأموران به سراغ بانک اطلاعات مجرمان سابقهدار رفتند و مشخص شد متهم مجید نام داشته و سوابق زیادی در پروندهاش دارد. وی اهل یکی از شهرستانهای غرب کشور بود که پیش ازاین بارها به زندان رفته بود.با این سرنخ، تحقیقات آغاز و مشخص شد که مجید مجرم سابقهدار هماکنون در یکی از زندانهای غرب کشور است. یافتههای کارآگاهان نشان میداد که او به تازگی به اتهام سرقت لوازم خودرو دستگیر شده است. همین کافی بود تا متهم از زندان به دادسرای جنایی تهران انتقال یابد و پیش روی قاضی مصطفی واحدی بازپرس شعبه یازدهم تحت بازجویی قرار بگیرد. این در حالی است که همدست وی همچنان فراری است.
سفر به تهران برای وصول چک
مجید متهم سابقهدار به تازگی از زندان آزاد شده بود. هنوز مهر آزادیاش خشک نشده بود که تصمیم گرفت برای کسب درآمد شرخر شود. او آخرین بار برای وصول چک یک میلیاردی از شهرستان راهی تهران شد اما با دیدن زنی جوان فکر شومی به سرش زد. گفتوگو با این متهم را در ادامه میخوانید.
از قبل نقشه زورگیری کشیده بودی؟
نه اصلاً. کاملا اتفاقی بود و یک دقیقه هم طول نکشید که نقشه را کشیدیم. راستش من یک مجرم سابقهدارم. کارم بیشتر سرقت و زورگیری است اما نه در تهران بلکه در شهرستان. چند وقت قبل از زندان آزاد شدم. دوران محکومیتم تمامشده بود و پس از آزادی در جستوجوی کارمناسبی بودم تا اینکه یکی از دوستانم به نام رضا پیشنهاد داد تا شرخری کنم. برایم مثال زد که چند وقت قبل چک یک میلیاردی را نقد کرده و ۱۰۰میلیون تومان سهمش را گرفته است. من هم قبول کردم و رضا کار جدید به من معرفی کرد.باید به تهران سفر میکردیم و چک یک میلیاردی فردی تاجر را زنده میکردیم. روز حادثه به همراه رضا راهی تهران شدیم و تازه به پایتخت رسیده بودیم. میخواستیم شب را در مسافرخانه بمانیم که چشممان به زن جوان افتاد. او کنار خیابان منتظر ماشین بود و برق طلاهایش ما را وسوسه کرد تا همان لحظه نقشه ربودن او و سرقت طلاهایش را بکشیم. به همین دلیل همدستم فورا رفت صندلی عقب نشست و ما مقابل پای طعمه توقف کردیم تا نقش مسافرکش را بازی کنیم.
اما چرا او را شکنجه دادید؟
من هدفم سرقت بود اما همدستم او را کتک زد. البته من هم او را مورد آزار و اذیت قرار دادم تا از ترس شکایت نکند. بعد از آن هم چک را وصول کردم و به شهرستان برگشتیم.
چه شد که دستگیر شدی؟
بعد از زورگیری از زن تهرانی راهی شهرستانمان شدیم و به پیشنهاد یکی از دوستانم سرقت لوازم خودرو را شروع کردیم. اما در یکی از شبها که برای سرقت رفته بودیم سر بزنگاه گشت پلیس رسید و دستگیرم کرد.