گروه فرهنگی: توس در روزی که باران غم و اندوه بر «کوه و دشت و هامون» بارید، پایتخت فرهنگ و هنر ایران بود. بسیاری از هنرمندان با چشمانی اشکبار و دلی داغدیده برای آخرین وداع با اسطوره موسیقی ایران خودشان را به مکان موعود رساندند. بیرون از محوطه آرامگاه فردوسی جای سوزن انداختن نبود. مردم مشهد از ساعتها پیش از مراسم خاکسپاری در فضای خارجی آرامگاه حاضر بودند. آنها آمده بودند تا یک عمر تلاش هنری و خدمت صادقانه استاد را ارج نهند. زندهیاد شجریان حالا در میان همان مردمی بود که خودش را خاک پای آنها میدانست. او صدای مردم بود. در غروب یک روز پاییزی قلبش از تپش ایستاد، ولی صدایش همچنان زنده و جاری ماند. این نکته را دیروز مردم با حضور پرشورشان در مراسم خاکسپاری خسرو آواز ایران به اثبات رساندند. آنها آوازهای آسمانی استاد را بدرقه رفتنش کردند. مراسم راس ساعت ۸ صبح همزمان با نوای «ربنا» در فضای آرامگاه فردوسی آغاز شد. خانواده استاد شجریان، هنرمندان، مسئولان سیاسی و فرهنگی و اهالی رسانه داخل آرامگاه بودند و شیفتگان سوگوار وی از بیرون آرامگاه مراسم را پیگیری میکردند. تعدادی اسکوربورد یا همان تلویزیون شهری در فضای بیرونی قرار گرفته بود که مراسم را بهصورت زنده برای مردم سوگوار پخش میکرد. مردم لحظهشماری میکردند تا تصویر استاد شجریان روی صفحه تلویزیون نقش ببندد. هر بار که چشمشان به جمال تصویر استاد روشن میشد به جوش و خروش میآمدند.
همزمان فرزندان شجریان داشتند آخرین بوسهها را بر پیکر پدر میزدند. افراد زیادی دور پیکر محمدرضا شجریان حلقه زده بودند و فشار جمعیت برای خانواده ایشان ایجاد مزاحمت میکرد. آنها میخواستند در فضایی آرام و خصوصی آخرین حرفهایشان را با پدر بر زبان بیاورند ولی همهمه جمعیت این فرصت را از آنها سلب میکرد. جمعیتی که حضور خیلیهایشان در آن مکان غیرضروری بود. مژگان، همایون و رایان شجریان اما صبوری کردند و لب به اعتراض نگشودند. حاضران از همایون خواستند که میکروفون بگیرد و ترانهای سر مزار پدر بخواند. او مخالفت کرد و اعلام کرد که نمیخواهد با صدای بلند بخواند. اطرافیان بیاختیار ترانه «مرغ سحر» را زیر لب زمزمه کردند. همایون خواست همراهی کند اما نتوانست. اشک امانش را برید.صدای هقهق جمعیت را میشد پس از بیان هر واژه ترانه شنید. اینگونه بود که سوزناکترین ناله «مرغ سحر» کنار مزار استاد شجریان طنینافکن شد. سالار عقیلی، مهدی پاکدل، وحید تاج، سهراب پورناظری، داریوش پیرنیاکان، سحر دولتشاهی و حامد بهداد ازجمله هنرمندانی بودند که در کنار مزار محمدرضا شجریان حضور داشتند. از بین مسئولان معاون هنری وزیر ارشاد و مدیرکل دفتر موسیقی به شهر توس آمده بودند. خداداد عزیزی از ورزشکارانی بود که حضورش محسوس بود.
بغض جای تشویق را گرفت
مردمی که بیرون آرامگاه بودند از لحظه آغاز مراسم نام «همایون» را فریاد میزدند. آنها دوست داشتند «همایون شجریان» پشت تریبون قرار بگیرد و برایشان حرف بزند. نام او بهعنوان آخرین سخنران در فهرست برنامهها درج شده بود. همایون زمانی که لب به سخن گشود، صدای دست و تشویق قطع شد و آوای بغض شکسته جایش را گرفت. این اتفاق لحظهای رقم خورد که او به سبک پدر از مردم تشکر کرد و گفت: «ما آرامش و اعتبارمان را از شما میگیریم. تمام صبر و شکیبایی ما شما هستید. » در این لحظه میشد قطرات اشکی را دید که روی گونهها میغلتد و میرسد به ماسکهای رنگارنگ. او ادامه داد: «من معذرت میخواهم که این امکان فراهم نشد تا میلیونها نفر پدر را با دست خودشان به خاک بسپارند.»مردم در ذهنشان شهری بدون کرونا را تصور کردند که کوچهها و خیابانهایش مملو از مشتاقان شجریان میشود. اگر کرونا نبود جمعیتی میلیونی شجریان را تا خانه ابدیاش همراهی میکردند. اما ویروس لجوج همه معادلات را بر هم ریخت. جمعیتی که دیروز در آرامگاه فردوسی حاضر شدند نمایندگان آن چند میلیون نفر بودند. آمدند تا در شرایط سخت کرونایی به نمایندگی از همه فارسیزبانان جهان به صاحبان عزا تسلیت بگویند.
۲ پیشنهاد و یک گلایه
حرفهای داریوش پیرنیاکان، فعال حوزه موسیقی، واکنش مثبت حاضران را در پی داشت. او ۲ پیشنهاد و یک گلایه مشخص داشت. پیشنهاد اولش این بود که روز یک مهرماه بهعنوان روز ملی «شجریان» نامگذاری شود. دومین پیشنهادش اهدای تندیس «شجریان» به برگزیدگان جشنوارههای موسیقی داخل کشور بود. او قول داد که این موضوع را از طریق خانه موسیقی پیگیری کند. پیرنیاکان همچنین از اینکه روز درگذشت شجریان بهعنوان عزای عمومی اعلام نشده گلایه کرد. او اظهار امیدواری کرد که سال آینده در نخستین بزرگداشت شجریان این اتفاق رخ دهد.این پژوهشگر که مدتی با شجریان همخانه بوده، خاطراتی شنیدنی از دوران جوانی و میانسالی وی داشت. او گفت زمانی شجریان ماهی هزار تومان حقوق میگرفته. به او گفتهاند خوانندههای مشهور در کاباره میخوانند و شبی ۳ هزار تومان دستمزد میگیرند. چرا تو این کار را نمیکنی؟ او خندید و با آرامش گفت: برای من همین که چند نفر در ایران کارهایم را گوش کنند و لذت ببرند کافی است.
صدایت نمیمیرد
تصاویر و نوشتههایی که مردم با خودشان به مراسم آوردهبودند حاوی نکات جذابی بود. مردی سیاهپوش عکسهای دوران جوانی تا میانسالی شجریان را روی یک تابلو چسبانده بود. دختر جوانی که دائما اشک میریخت تابلویی با این نوشته را بالای سر برده بود: «مولانای جانم؛ نخستین و آخرین دیدارم». خیلیها این نوشته را جلو دوربین عکاسان گرفتند: «صدایت را دوست دارم؛ صدایت نمیمیرد.» برخی شعارها و دلنوشتهها لحن منتقدانهای داشتند: «مرغ سحر برخیز و بخوان» و «۱۳۱۹تا همیشه» .
خواب نصفهنیمه در خودرو
هزاران نفری که روز شنبه در اطراف آرامگاه فردوسی حاضر شدند، مشکلات زیادی را به جان خریدند. شهر توس حدود ۳۴کیلومتر از شهر مشهد فاصله دارد. فقط مشهدیهایی که بین ساعت ۵تا ۶صبح از منزلشان خارج شده بودند، توانستند بهموقع برسند. آنهایی که دیرتر راه افتادند پشت ترافیک سنگین ماندند و مجبور شدند خودروهایشان را کیلومترها دورتر از مکان موعود پارک کنند. سوگواران استاد شجریان صبح نخستین روز هفتهشان را با پیادهروی چندکیلومتری آغاز کردند.حاشیه بلوار «شاهنامه» مملو از خودرروهای پارکشده بود. نیروی انتظامی بهدلیل کمبود جای پارک در اطراف آرامگاه، مسیر را از میانههای بلوار بسته بود و اجازه ورود بهخودروها نمیداد. چندبار هم مردم مجبور شدند از جاده خاکی تردد کنند تا اندکی به آرامگاه نزدیکتر شوند. ساعت ۸ صبح زن و مرد و پیر و جوان دواندوان خودشان را به آرامگاه فردوسی میرساندند تا مراسم را از دست ندهند. تعدادی از دختران و پسران نیز رکابزنان و سوار بر دوچرخه مسیر را طی کردند و وارد مراسم شدند. برنده این رقابت افراد دوراندیشی بودند که شب قبل از مراسم، خودشان را به آرامگاه رساندند و شب تا صبح را در خودرو سپری کردند. خواب نصفهنیمه در خودرو خستگی را از تن بیرون نمیکند، ولی به کمک آن آدم میتواند ترافیک را دور بزند و زودتر به مقصد برسد.
درخشش ۳ نگین ارزشمند بر انگشتر توس
تغییر محل دفن استاد شجریان یکی از حاشیههای مراسم دیروز بود. از روز گذشته تصویری در فضای مجازی منتشر شد که نشان میداد قرار است پیکر ایشان در کنار مزار مهدی اخوان ثالث دفن شود. اما ظاهرا خانواده شجریان ترجیح دادند مکان مزار به بنای یادبود فردوسی نزدیکتر باشد. نهایتا مکانی در نزدیکی موزه آرامگاه حفر شد و در آنجا شجریان سر بر بالین خاک نهاد. گفته شده که حفر مکان قبلی به پیشنهاد شهرداری مشهد صورت گرفته است. حفر مکان دفن از آنجا که داخل عرصه آرامگاه بود، نیاز به مجوز وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی داشت. مجری مراسم اعلام کرد که مجوزهای لازم اخذ شده است. دفن خسرو آواز ایران در آرامگاه فردوسی براساس وصیت خود ایشان انجام شد.شجریان بارها در مصاحبههایش اشاره کرده بود که من بدهکار فردوسی هستم. چون حکیم توس زبان فارسی را نجات داده است. او در طول فعالیت هنریاش سرودههای حافظ و سعدی و عطار را بارها و بارها خواند، اما هیچگاه شعری از فردوسی را تبدیل به آواز نکرد. چون اعتقاد داشت «نوع سرایش شعرهای فردوسی با نوع آواز او جور درنمیآید».حالا ۳ نگین ارزشمند بر انگشتر توس میدرخشد. حکیم فردوسی، محمدرضا شجریان، مهدی اخوان ثالث ۳ نامآوری هستند که بار معنوی و فرهنگی شهر کهن توس را سنگینتر از همیشه کردهاند.