گروه فرهنگی: سطرهایی از یادداشت سیما بینا درباره دوستی و همکاری با استاد محمدرضا شجریان را که در اندیشه پویا 60 منتشر شده است بخوانید. بسیاری از جوانان متوجه آواز و ردیف موسیقی ملی ایران و علاقهمند به آموختن آن شده بودند که با انقلاب زمانه دگرگون شد. بسیاری از هنرها از جمله موسیقی دچار محدودیت شد و یادم میآید که در این زمان بیخبری و سکوت، یک روز به منزل شجریان زنگ زدم. با ناهیدخانم، همسر ایشان، صحبت کردم و احوالپرس استاد شدم.با ناراحتی گفتند: «هیچی! محمدرضا به مشهد رفته و دوباره به کار نجاری که خیلی دوست داره برگشته!» بعد از این مکالمه کوتاه به قدری دلتنگ و ناامید شدم که اشکم سرازیر شد. چندی بعد به یک کنسرت خصوصی شجریان عزیز دعوت شدم، با خوشحالی برای شنیدن موسیقی و صدای او بال پرواز گشودم.این کنسرت (آستان جانان) مثل یک رؤیا همیشه در خاطرم نقش بسته و ماندگار است. مجموعهای از آهنگهای زیبای پرویز مشکاتیان و آواز دلنشین شجریان به همراهی ضرب استادانة فرهنگفر و نغمههای بیتابانه و بیقرار بلبلها در فضای باصفای باغ، جان تازهای به من داد. این کنسرت به طور خصوصی ضبط شده بود و قرار شد به صورت کاست تعدادی از آن را تکثیر کنیم که میان دوستان و آشنایان پخش بشود. این مجموعه به عنوان آستان جانان آماده شد و خودم طراحی جلد آلبوم را به عهده گرفتم.