به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۶ - ۲۰:۴۱
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۰۸/۱۴ ساعت ۰۸:۵۵
کد مطلب : ۲۳۹۳۳۹

برادر شوهرم دخترم را ربود تامراوادار به ازدواج کند

برادر شوهرم دخترم را ربود تامراوادار به ازدواج کند
گروه حوادث: مدارک موجود بیانگر آن بود که سارینا (دختر سه‌ساله) به افغانستان منتقل شده و پلیس اینترپل نیز با حکم قضایی در جست‌وجوی اوست.  سردار مجید شجاع فرمانده مرزبانی خراسان رضوی پس از مطالعه پرونده‌ای که مربوط به ربوده شدن سارینا (دختر سه‌ساله) بود، جلسه‌ای تخصصی با حضور گروهی ورزیده از نیروهای مرزبانی تشکیل داد تا ماجرای ربوده شدن این دختربچه را که به افغانستان منتقل شده بود بررسی کنند.
به این ترتیب ردزنی‌های اطلاعاتی با نظارت مستقیم سردار مجید شجاع آغاز شد. 

شناسایی محل اختفای کودک
آنان در اولین مرحله از رصدهای اطلاعاتی به سرنخ‌هایی از انتقال دختربچه به یکی از روستاهای افغانستان دست یافتند و به مکاتبات دیپلماتیک پرداختند، اما به دستور سردار ردزنی‌های اطلاعاتی در یک شاخه پیچیده عملیاتی دیگر همزمان با به‌کارگیری منابع اطلاعاتی نیز ادامه یافت. مادر افغانستانی سارینا که از چند سال قبل به طور غیرمجاز در ایران اقامت داشت با چشمانی اشکبار، نگاهی امیدوارانه به اقتدار مرزبانان ایران دوخته بود تا شاید بار دیگر جگرگوشه‌اش را به آغوش بکشد. بالاخره در کمتر از یک ماه، تلاش‌های گروه ویژه مرزبانی به نتیجه رسید و محل اختفای دقیق کودک مشخص شد. سپس با هماهنگی مراجع ذی‌ربط و در یک عملیات گسترده، سارینا تا نقطه صفر مرز خراسان رضوی هدایت شد. مادر این کودک که با شنیدن ماجرای بازگشت دخترش به ایران سر از پا نمی‌شناخت شبانه از کرج به سوی مشهد حرکت کرد و در کنار مرزبانان این سرزمین در نقطه صفر مرزی به دیدار فرزندش شتافت.

لحظه دیدار
مادر سارینا که در امنیت کامل مرزی چشم به خودروهای عبوری دوخته بود ناگهان با دیدن سارینا کوچولو، چون پرنده‌ای آزادشده از قفس اشک‌ریزان به سوی خودرو مرزبانی پر گشود. او چنان در میان اشک و لبخند، بوسه‌های رگباری نثار صورت گریان فرزندش می‌کرد که همه حاضران تحت تاثیر قرار گرفته بودند. دخترش را محکم به آغوش می‌فشرد و ناباورانه به چهره‌اش می‌نگریست. مادری که دو سال در آتش دوری از جگرگوشه‌اش سوخته بود و حالا عشق مادری را یک جا بر گونه‌های دردانه‌اش می‌کاشت. دخترک نیز گردن مادر را رها نمی‌کرد شاید می‌ترسید دوباره از او جدایش کنند. این زیباترین تصویری بود که در نقطه صفر مرزی رقم می‌خورد و مرزبانان این دیار نیز ‌که فرزند یک مادر افغانستانی را به او بازگردانده‌ بودند در شادی او سهیم بودند. این مادر جوان وقتی برای دقایقی آرام گرفت، چشم به مردان مقتدر این سرزمین دوخت و گفت: «واژه‌ای برای قدردانی از شما پیدا نمی‌کنم» او در حالی که با گوشه چادر اشک‌هایش را پاک می‌کرد، ادامه داد: «برایتان دعا می‌کنم! عزت و سرافرازی شما پایدار!» 
با دعاهای این مادر، لبخندی بر لبان سردار شجاع نشست که از فاصله‌ای دور نظاره‌گر این دیدار عاشقانه بود. 

آدم‌ربایی چگونه رخ داد؟ 
مادر سارینا بعد از آن‌که با دستور قضایی دخترش را تحویل گرفت در تشریح ماجرای آدم‌ربایی گفت: چند سال قبل زمانی که وارد ایران شدیم به شهرستان اشتهارد رفتیم و در آنجا ساکن شدیم چراکه همسرم در یک کارگاه مشغول کار شده بود، اما در سال ۹۷ او در یک حادثه فوت کرد. من و دخترم که آن زمان سه ساله بود تنها ماندیم. چند روز بیشتر از مرگ همسرم نگذشته بود که برادر شوهرم برای دیدار با ما و تسلیت‌گویی به کرج آمد اما ناگهان موضوع ازدواج با مرا پیش کشید. من هم به هیچ وجه راضی به ازدواج با او نبودم بلافاصله پاسخ منفی دادم ولی او دست‌بردار نبود! تا این‌که مهر سال ۹۷ دخترم را به بهانه خرید آبمیوه و هواخوری از منزل بیرون برد و دیگر خبری نشد. اول فکر کردم دخترم را به منزل بستگانش در کرج برده است، اما وقتی جست‌وجوهایم بی‌نتیجه ماند تازه روز بعد فهمیدم که برادر شوهرم او را ربوده است تا به این ترتیب مرا وادار به ازدواج کند! او طوری برنامه‌ریزی کرده بود که در مدت کوتاهی دخترم را توسط قاچاقچیان انسان به آن سوی مرز انتقال داد. من که دیگر دستم از زمین و آسمان کوتاه بود، شکایتی را در دستگاه قضایی مطرح کردم که بی‌درنگ بازپرس پرونده نیز دستور ویژه‌ای را برای پیگیری موضوع به پلیس اینترپل و دیگر مراکز قانونی و مرزبانی صادر کرد. وقتی از مرزبانی خراسان رضوی با من تماس گرفتند که دخترم را به ایران می‌آورند، دیگر نفهمیدم چگونه خودم را به مشهد رساندم. من واقعا نمی‌دانم با چه زبانی از نیروهایی قدردانی کنم که دختر یتیمی را به آغوش مادرش بازگرداندند.
مرجع : روزنامه خراسان
برچسب ها: حوادث ایران
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها