گروه حوادث: زنی که متهم است با همدستی مردی شوهرش را به قتل رسانده و در باغچه خانه دفن کرده بود، در حالی برای بار دوم پای میز محاکمه میرود که دادگاه حکم بر برائت او داده بود، اما دیوان عالی کشور این حکم را نقض کرد و زن را مستحق مجازات دانست. دیوان عالی کشور حکم متهم دیگر این پرونده را که به قصاص محکوم شده بود تأیید کرد، اما حکم برائت زن جوان را نقض کرد و پرونده را برای محاکمه دوباره او بازگرداند.این پرونده پیچیده سال 92 به جریان افتاد و زنی به مأموران خبر داد شوهرش گم شده است. این زن به پلیس گفت: شوهرم از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است و من اصلا نمیدانم کجاست. شوهرم گاهی این کار را میکرد و بعد دوباره برمیگشت، اما اینبار برنگشته است.تحقیقات مأموران برای پیداکردن ردی از مرد گمشده به جایی نرسید و پرونده او میان پرونده مفقودان باقی ماند تا اینکه سال 97 مردی به پلیس گزارش داد یک اسکلت پیدا کرده است.او گفت: من خانهای را خریدم و میخواستم آپارتمان بسازم. خانه را تخریب کردم و در حال گودبرداری و صافکردن باغچه بودم تا استخر بزنم که با اسکلت مواجه شدم. وقتی مأموران به محل رفتند و اسکلت را پیدا کردند آن را به پزشکی قانونی انتقال دادند و بررسیها آغاز شد. پزشکی قانونی اعلام کرد جسد متعلق به مردی حدودا 40ساله است و بیش از پنج سال از مرگ او میگذرد.وقتی مأموران به سراغ زنی رفتند که پیش از فروش خانه در آنجا زندگی میکرد متوجه شدند این زن از تهران رفته و در یکی از شهرستانها زندگی میکند. همچنین مشخص شد این زن یکسالونیم قبل ازدواج کرده و صاحب فرزندی شده است. این زن که فریبا نام دارد بعد از شناسایی مورد پرسش قرار گرفت و اعتراف کرد قتل شوهر سابقش کار همسر فعلی اوست.
او گفت: شوهرم مرد بداخلاقی بود. او قبلا دو بار ازدواج کرده و همسرانش را طلاق داده بود، سپس به خواستگاری من آمد. ما با هم ازدواج کردیم و صاحب دو فرزند شدیم اما فرشید دست از بدرفتاری برنمیداشت. آخرینبار وقتی با هم درگیر شدیم او بهشدت مرا کتک زد. به همین دلیل با دوست صمیمیام تماس گرفتم و از او کمک خواستم. همان موقع شاهین که برادر دوستم بود برای وساطت به خانهمان آمد.شوهرم با او درگیر شد و من و شاهین شوهرم را کشتیم. من دهان شوهرم را گرفتم و شاهین با چاقو او را زد. ما جسد را در باغچه خانه دفن کردیم. چند ماه بعد از این ماجرا شاهین به خواستگاریام آمد و ما با هم ازدواج کردیم و برای زندگی به شهرستان همدان رفتیم. با اعترافهای این زن شاهین نیز بازداشت شد و به قتل اعتراف کرد. متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.در ابتدای جلسه نماینده دادستان کیفرخواست را خواند و از طرف فرزند صغیر قربانی برای متهمان مجازات خواست. پسر بزرگ مقتول نیز درخواست قصاص را مطرح کرد. سپس شاهین در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: فریبا دوست صمیمی خواهرم بود و سالها بود او را میشناختم.
او همیشه با خواهرم درددل میکرد. آخرینبار که فریبا به خواهرم زنگ زد و از او کمک خواست خواهرم برای وساطت مرا به خانه آنها فرستاد. او ادامه داد: من برای میانجیگری آنجا رفته بودم اما فرشید عصبانی بود که با چاقو به سمت همسرش حمله کرد و من هم برای دفاع از فریبا چاقو را که روی اوپن آشپزخانه بود برداشتم و یک ضربه به او زدم.
وقتی او روی زمین افتاد ترسیدم و با فریبا دعوا کردم. من به او گفتم به خاطر او مرتکب قتل شدهام ولی فریبا همان جا قول داد اگر پلیس به قتل پی برد به دروغ همدستی در قتل را گردن بگیرد و بگوید او هم چند ضربه به شوهرش زده است. او بهخاطر من به دروغ گفته بود به شوهرش با چاقو ضربه زده است.این مرد گفت: آن روز فرزندان مقتول در خانه نبودند. ما جسد را رها کردیم و صبح روز بعد من و فریبا آن را در باغچه خانه دفن کردیم. چند روز بعد فریبا به پلیس آگاهی رفت و به دروغ گفت شوهرش گم شده است. پنج ماه بعد وقتی به شیراز به خانه پدر فریبا رفته بودم، از او خواستگاری کردم و او را به عقد موقتم درآوردم.سپس زن جوان در جایگاه قرار گرفت و او نیز از خود دفاع کرد. با پایان جلسه دادگاه فریبا تبرئه شد اما شوهرش به قصاص محکوم شد. این حکم مورد اعتراض اولیایدم قرار گرفت و بعد از بررسی پرونده در دیوان عالی کشور حکم برائت زن جوان نقض شد و قضات دیوان عالی کشور عمل او را مصداق مشارکت در قتل تشخیص دادند و به این ترتیب زن جوان به اتهام مشارکت در قتل یکبار دیگر در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه میرود.