گروه اقتصادی: اقتصاد سراسر ضرر و زیان، دغدغه چکهای برگشتی و اجاره ملک و مغازه این روزها مهمترین بخش از گفتگوی روزمره مردم این سرزمین است؛ چه آنان که به اصلاح در کلانشهرها زندگی میکنند و علاوه بر تورم بالای 40 درصد با محدودیتهای شدید کرونایی و کاهش درآمد مواجه هستند و چه آنان که در شهرهای کوچک و روستاها در چهارگوشه این مرز و بوم روزگار میگذارنند.حالا که کرونا وضعیت بحرانی پیدا کرده و بر طبق آنچه مسئولان وزارت بهداشت اعلام کردهاند؛آمار مرگ و میر رسمی در حدود یک سوم آمار واقعی است، یعنی روزانه بیش از هزار نفر از هموطنانمان را به دلیل انتشار این ویروس منحوس از دست میدهیم. این رقم آنقدر بزرگ هست که بتوان برایش تمامی کشور را به تعطیلی برد و همه را خانهنشین کرد. چرا که این تنها یک رقم نیست، بلکه هزاران خانواده داغداری است که عزیزی را از دست دادهاند و حالا حتی به سنت مردمان این سرزمین،نمیتوانند برای عزیز از دست رفته عزاداری کنند اما پرسش مهم این است که چرا برخی در برابر این محدودیت های وضع شده توسط دولت مقاومت میکنند و همچنان اصرار دارند به فعالیت ادامه دهند؟روز گذشته یکی از مقامات استانی اعلام کرده است بیشترین مقاومت در برابر تعطیلی را از سوی اصناف لباس فروشی شاهد بودهایم، علت چیست؟ آیا کاسبان و مغازهداران نمیدانند چه خطر بزرگی خود و عزیزانشان را تهدید میکند یا میدانند و برایشان اهمیت ندارد؟ پاسخ این است که وقتی معیشت مردم به حال خود رها شده و هیچ مسئولی در کشور، پاسخگوی حجم سرسامآور گرانیها نیست،مگر می توان فعالیت اقتصادی را تعطیل کرد؟
لباسفروشهایی که بسیاری از آنها در مغازههای اجارهای و با اجارهبهای میلیونی به امید کسب روزی حلال، کلی جنس با چک آوردهاند و چند روز یا چند هفته دیگر موعد چک و اجاره مغازهشان میرسد، چطور طبق دستور دولت، مغازه را تعطیل کنند و به خانه بروند؟ اصلا مگر چنین چیزی امکان دارد؟ دولتی که برای تعطیلی برنامهریزی کرده اما هنوز هیچ برنامهای برای وضعیت اقتصادی خراب مردم تنظیم نکرده است چگونه توقع دارد مردم از دستورات حاکمیتی تبعیت کنند؟
آیا مسئولان وزارت جهاد کشاورزی و وزارت صمت به عنوان متولیان اصلی بازار، مردمی را ندیدهاند که برای مرغ با قیمت دولتی نزدیک به 20 هزار تومان در این شرایط بحرانی کرونا، در صفهای فشرده میدانهای میوه و ترهبار از سر و کول هم بالا می روند؟ اگر میدانند و میبینند چرا کاری نمیکنند؟ چطور قیمت مرغ در همین چند روزی که از محدودیتها گذشته از حدود 25 هزارتومان به 36 هزار تومان رسیده است و کاری نکردهاند؟ چرا این حجم سرسامآور از گرانی برای همه عادی شده است؟واقعیت این است که تا وقتی شکاف بزرگی که میان سطح زندگی مردم کوچه و بازار و مدیران و تصمیمگیران در مملکت، هر روز عمیقتر میشود و مسئولان از شرایط سخت زندگی مردم بیخبرند، تصمیماتی که هر چند به صلاح جان و زندگی مردم باشد هم مورد قبول آنان واقع نخواهد شد و به مخالفت با آن میپردازند ، چرا که شرایط سخت زندگی را برایشان از این هم سختتر خواهد کرد.
دولت در ابتدا باید بستههای معیشتی برای مردم و در کنار آن،بستههای ویژهای برای اصناف و بخصوص آنان که بیشترین ضرر را در این چند ماه داشتهاند و ورشکست شده و یا در آستانه ورشکستگی قرار دارند، تعریف و عملیاتی میکرد تا همه با خیالی آسوده به استقبال محدودیتهای کرونایی میرفتند و در آن زمان باید اعلام میشد چه گروهها و اصنافی از این مهم، سرپیچی و نافرمانی کردهاند و گرنه در شرایط فعلی که هر کسی می داند وضعیت چکهای برگشتی و اقتصاد متزلزل کشور چگونه است و پیشبینیها برای ماهای پیش رو چه میگوید، چطور می شود از مردمی که برای فرار از فقر بیشتر میجنگند انتقاد کرد؟