گروه ورزشی: سیزدهمین دوره لیگ برتر فوتبال زنان از امروز جمعه آغاز میشود. این دوره با دورههای اول چه تفاوتی کرده است؟ این سؤال را از هاجر دباغی پرسیدهایم؛ بازیکنی که فصل پیش یکی از ۲«خانم گل» لیگ بود. حرفهای او تأیید میکند که فوتبال زنان در همه این سالها درجا زده است. شاید امسال صحبت از دستمزدهای ۳۰۰ میلیونی باشد، اما مهم این است که درصد قابلتوجهی از بازیکنان با رقمی بین ۱۰ تا ۲۰ میلیون تومان قرارداد میبندند، برای رفتوآمد به شهرها مجبور میشوند کف اتوبوس بخوابند و غمانگیزتر از همه اینکه هر فصل برای حفظ تیمهایشان در لیگ باید بجنگند. دباغی که دو سال پیش با سپاهان قرارداد امضا کرد، میگوید شرایط تیمش خوب است، اما تعریفی که از خوب دارد، متفاوت از همه تعریفهاست. در ادامه گفتوگوی وی را با روزنامه همشهری میخوانید:
فکر میکنی چرا تیمهای بزرگ برای تیمداری در لیگ بانوان ترغیب نمیشوند؟
بهنظر من هیچ دلیل منطقی برای این کارشان وجود ندارد. این مسئله را با فدراسیون هم مطرح کردهایم. آنها میگویند ما به باشگاهها اعلام کردهایم که اگر در لیگ زنان تیم داشته باشند، از پرداخت ۲درصد حق فدراسیون از مبلغ قرارداد بازیکنان مرد معاف میشوند، ولی باز هم حاضر نمیشوند در فوتبال زنان تیمداری کنند. برای این کارشان چه دلیل منطقی میشود آورد؟ هیچی.
به هر حال فوتبال زنان برایشان جذاب نیست. خیلی از باشگاههای بزرگ اروپایی هم قدمت زیادی در فوتبال زنان ندارند.
این از کملطفی باشگاههاست. چرا نباید تیمداری کنند؟ لیگ با حضور باشگاهها جذاب میشود. نمیشود که نیایند و بگویند چون لیگ جذابیتی ندارد، ما حاضر نیستیم تیم بدهیم. مگر لیگ مردان از اول جذاب بود؟ یا تیمی که از لیگ یک مردان به لیگ برتر میآید، فصل اول خوب بازی میکند؟ این خواسته زیادی نیست که ما بخواهیم باشگاهها تیمهای زنان و مردان را با هم داشته باشند.
گفتی کیفیت رقابت در لیگ از سالهای قبل بهتر شده است. شرایط دیگر هم بهتر شده؟ قبلا بازیکنان گلایه داشتند که کمترین امکانات را دارند؛ با اتوبوس و مینیبوس از این شهر به آن شهر میروند یا اینکه در روز فقط ۲ وعده غذا میخورند.
کماکان وضعیت همین است. خیلی از تیمها هنوز با اتوبوس و مینیبوس رفتوآمد میکنند و هنوز هم امکاناتی که به زنان داده میشود با امکاناتی که باشگاهها در اختیار مردان میگذارند، برابری نمیکند. باز هم وضعیت سپاهان و ذوبآهن از همه بهتر است و زنان شاغل در این باشگاهها امکانات خوبی دارند. بعضی از باشگاهها واقعا وضعیتشان بد است؛ مثلا در شیراز زنان زمین تمرینی ندارند یا در بوشهر سر نخواستن تیم زنان دعواست.
در این شرایط، بازیکنان انگیزهای برای بازی دارند؟
نه. بازیکنان مدام استرس این را دارند که این فصل چه وضعیتی دارند و تیمشان در لیگ میماند یا منحل میشود. بیشتر از اینکه به بازی خودشان فکر کنند و تمرکزشان روی کارشان باشد، نگران وضعیت تیمشان هستند.
امسال گفتند مبلغ قراردادها بالاتر رفته است. چند درصد افزایش قیمت بود؟
بهتر است درباره مبلغ قراردادها حرفی نزنیم. اگر سالهای قبل با دستمزد یک سال میتوانستی پژو۲۰۶ یا النود بخری، امسال آن را هم نمیتوانی بخری. مبلغ قرارداد امسال به اندازه پول توجیبی است و جواب خرج خودمان را هم نمیدهد.
اما میگویند بعضی از بازیکنان ۳۰۰میلیون تومان هم گرفتهاند.
تا جایی که من میدانم تاپترین باشگاهها بین ۸۰تا ۱۰۰میلیون تومان به بازیکنان دادهاند. تعداد این باشگاهها هم خیلی زیاد نیست. چند تیم صدر جدول این پول را میدهند. باشگاههایی هستند که بین ۱۰تا ۲۰میلیون تومان دستمزد میدهند. ۱۰میلیون تومان برای یک سال!
مبلغ قرارداد چند درصد از بازیکنان بین ۱۰تا ۲۰میلیون تومان است؟
حداقل یکسوم بازیکنان در این حد پول میگیرند.
فکر میکنی چرا وضعیت دستمزدها بهتر نمیشود؟
چون نظارتی نیست. اگر هم کسی اعتراض کند، بحث را به حاشیه میبرند. از پارسال هم رسانهها کمتر از فوتبال زنان کار میکنند. تا فصل پیش خبرنگاران و عکاسان مرد میتوانستند به ورزشگاه بیایند و از اتفاقاتی که برای ما میافتد، گزارش تهیه کنند، اما دیگر ورود مردان را ممنوع کردند.
وضعیت خودت چطور است؟ فصل پیش با سمیه خرمی، خانم گل شدی. امسال هم کسی رقیبت هست؟
رقیب که همیشه هست و هر سال هم زیادتر میشود. بازیکن برای اینکه در اوج بماند، باید تلاش کند. من هم برای بهتر شدن خیلی تلاش کردم. شخصیت قانعی ندارم و همیشه میخواهم بهتر شوم. برای این بهتر شدن نیاز بود که تلاش بیشتری داشته باشم و این کار را انجام دادم.
در روزهای کرونایی این زیاد تلاش کردن، سخت نبود؟
خیلی سخت بود، اما ما زنان به سختیها عادت داریم. ما را که نمیشود با کرونا ترساند. ما ۱۶ساعت در کف اتوبوس خوابیدیم، حالا از کرونا بترسیم؟!
کف اتوبوس چرا؟
وقتی امکانات نیست، مجبوری با اتوبوس سفر کنی.
تو که گفتی شرایط سپاهان خوب است!
در این حد که نه. ما هم مثل بقیه با اتوبوس سفر میکنیم. ما شانس آوردیم اصفهان مرکز است و خیلی با شهرهای دیگر فاصله ندارد. دورترین شهر به ما ارومیه است، اما بعضی از تیمها خیلی سختی میکشند تا به بازی برسند؛ مثلا سیرجانیها برای اینکه به ارومیه بروند باید ۲۸-۲۷ ساعت در راه باشند.
جانی برای بازی کردن میماند؟
وقتی میرسیم، استراحت میکنیم، ولی به هر حال علاقه است و تحمل میکنیم.
خانوادهها هم قبول میکنند که دخترانشان با این سختیها بازی کنند و برای یک سال ۱۰ میلیون تومان بگیرند؟
خانوادهها که علاقه ما را ندارند و واقعا این شرایط را به سختی میپذیرند.