گروه جامعه: در کتاب فارسی سوم دبستان، آگاهانه، نام «خسرو انوشیروان»، پادشاه نامدار ساسانی، که نماد خردمندی و دادگستری در تاریخِ پیش و پس از اسلام است زدوده شده و به جای نام ایشان نام «فرمانروا» گذاشته شده است! این موضوع نشاندهندهی مسئولیت و وظیفهی سنگین پدران و مادران ایرانی در شناساندن هویت و تاریخ ایران به نسل آیندهی ایرانزمین است. بدین معنی که بر پدران و مادران ایرانی است که نخست، خود، با تاریخ و فرهنگ ایران آشنا شوند و سپس آن را به فرزندانشان هم بیاموزند - اگر ایرانیان میخواهند نسل آیندهی ایران خودباخته و سردرگم و بیهویت نباشد، چارهای جز این ندارند که بر خود متکی باشند.
گفتنی است که این رخداد را دانشمندانی بسیار، همچون خواجه نظامالمک، نقل کردهاند. در سیرالملوکِ
(سیاستنامهی) خواجه نظامالملک (تصحیحِ دارک، صص ۱۷۵ و ۱۷۶) این داستان چنین آمده است:«روزى «نوشيروان» برنشسته بود و با خاصگيان بشكار مىرفت و بر كنار ديهى گذر كرد. پيرى را ديد نود ساله گوز (گردو) در زمين مىنشاند. نوشيروان را عجب آمد از بهر آنكه ده سال و بيست سال ببايد تا گوز كشته بردهد. گفت «اى پير جوز مىكارى؟» گفت «آرى خدايگان.» گفت «چندان زنده باشى كه برش بخورى؟» گفت «كشتند و خورديم، كاريم و خورند.» نوشيروان را خوش آمد، گفت «زه» (آفرین). در وقت خزينهدار هزار دينار بدين پير داد. پير گفت «اى خدايگان هيچ كس بر اين گوز زودتر از بنده نخورد.» گفت «چگونه؟» پير گفت «اگر من گوز نكشتمى و خدايگان اينجا گذر نكردى و از بنده چنانكه پرسيد نپرسيدى و بنده آن جواب ندادى من اين هزار درم از كجا يافتمى؟» نوشيروان گفت «زهازه» (دوچندان آفرین). خزينهدار دو هزار دينار ديگر بدو داد از بهر آنكه دوباره زه بر زفان (زبان) او برفت.»