گروه حوادث: چند روز پس از کولاک و بهمن مرگبار در ارتفاعات شمال تهران که جان ۱۲کوهنورد را گرفت هر چند عملیات جستوجو و نجات به پایان رسید، اما برای خانوادههای قربانیان، این آغاز داغی بزرگ است. داغی که ممکن است با گذر زمان کمرنگتر شود، اما هرگز از یاد آنها نخواهد رفت.یکی از کوهنوردانی که در این حادثه جانش را از دست داد اشکان رضوانی نراقی بود؛ متولد سال ۶۲و دارای مدرک دکتری شهرسازی از دانشگاه میشگان آمریکا. او سه سال و نیم قبل به ایران بازگشت و استاد هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد. صفحه اینستاگرامش پر است از عکسهای کوهستان. از صعودهای سخت به قلههای بلند و پر برف نهتنها در ایران که در ایالت میشیگان آمریکا.او عضو هیأت علمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران بود و حتی عکس صفحه رسمیاش در سایت دانشگاه هم با لباس کوهنوردی بود، اما آنچه این روزها توجه خیلیها را جلب کرد، یکی از پستهایش در صفحه اینستاگرامش بود. جایی که نوشته بود: «مرگ همیشه و همهجا با ماست. همین حالا، در همین لحظاتی که این نوشتهها را میخوانید، آدمهای بسیاری در خانههایشان، در تختهای بیمارستان، در جاده و پشت میزکار میمیرند. هایدگر گفته بود انسان موجودی است معطوفِ به مرگ. آمده است که برود. گریزی ندارد؛ مرگ مثل سایهای بهدنبال اوست».اشکان رضوانی نراقی سرانجام روز جمعه در راه صعود به قله کلکچال جانش را از دست داد و جسدش در جایی نزدیک به قله کشف شد.
ریحانه طباطبایی، دختردایی او که این روزها عزادار مرگ دردناک پسرعمهاش است در گفتوگو با همشه
ری میگوید: « اشکان یک کوهنورد حرفهای بود. سالها بود که همه عشقش رفتن به کوه و صعود به قلهها بود و ما هنوز هم باورمان نمیشود که او دیگر در جمع ما نیست».او با بغض ادامه میدهد: اشکان دانشجوی رشته شهرسازی دانشگاه تهران بود که بعد از پایان دوره کارشناسی ارشد، بورسیه یکی از دانشگاههای آمریکا شد. به همراه همسرش سالها قبل راهی ایالت میشیگان آمریکا شدند و اشکان مدرک دکترایش را از آنجا گرفت.کوهنورد جوان بعد از گرفتن مدرک دکترایش، خبر بارداری همسرش را شنید و هر دو تصمیم گرفتند که به ایران بازگردند تا فرزندشان در کشور خودشان به دنیا بیاید.«۳سال و نیم قبل وقتی پسرشان در ایران به دنیا آمد تصمیم گرفتند همینجا بمانند». دختردایی اشکان این را میگوید و ادامه میدهد: او میخواست به مردم خود و در وطنش خدمت کند. او در ایران استاد دانشگاه و عضو هیأت علمی دانشکده شهرسازی دانشگاه تهران بود. علاوه بر این همچنان عاشق کوه بود و به جرأت میتوانم بگویم که هر هفته به کوه میرفت. خیلی حرفهای بود، نهتنها به تمام قلهها در ایران بلکه زمانی که در آمریکا بود هم به قلههایی در ایالت میشیگان که به قول خودش سخت و پر برف بود صعود کرده بود. او آنقدر عاشق کوه و کوهنوردی بود که در دوران دانشجوییاش انجمنی راهاندازی کرده بود به نام انجمن کوهنوردان.
اشکان رضوانی آخرینبار صبح جمعه با دوستش راهی ارتفاعات کلکچال شد. اما هیچکس فکرش را نمیکرد که بازگشتی در کار نیست و او در دامن کوه، جایی که عاشقش بود تسلیم مرگ خواهد شد.
دخترداییاش میگوید: همسر اشکان باردار است و او برای به دنیا آمدن دومین فرزندشان لحظهشماری میکرد. صبح که راهی کلکچال شد، همه مطمئن بودیم که به راحتی به قله صعود میکند چرا که کارش همین بود. یک روزه تصمیم میگرفت به قله دماوند برود؛ میرفت و همان روز هم برمیگشت. بنابراین کلکچال برایش راحت و آسان بود. صبح رفت و عصر ما خبر سقوط بهمن را شنیدیم. هرچه به موبایلش زنگ زدیم آنتن نداشت با این حال امید داشتیم که برمیگردد.همسرش میگفت او کوهنوردی حرفهای است. راه را بلد است و اتفاقی برایش نمیافتد. بارها خودش تعریف کرده بود که چطور در مسیرهای برفی، کولاک و سرمای شدید گرفتار شده، اما به راحتی از بحران عبور کرده و به سلامت برگشته بود. حتی تعریف کرده بود که بارها روی صخرهها و در شرایط سخت خوابیده است. به همین دلیل امیدوار بودیم به بازگشتش اما امیدهایمان روز شنبه با پیدا شدن پیکر بیجانش ناامید شد.جسد اشکان رضوانی نراقی ظهر شنبه در نزدیکی قله میان برفها پیدا شد و به پایین کوه انتقال یافت. خانواده وی نیز او را شناسایی کرده و پس از آن جسد به پزشکی قانونی انتقال یافت. در عملیات جستوجو علاوه بر تیمهای هلال احمر، دوستان اشکان هم حضور داشتند تا اینکه ظهر شنبه جسد او را درحالیکه بهنظر میرسید بر اثر یخزدگی فوت شده پیدا کردند. او با دوستش به کوه رفته بود که متأسفانه دوستش هم در این حادثه فوت شد و از مردم میخواهیم که برای آرامش دل خانواده اشکان و همسر باردارش دعا کنند.