«دختری تقریبا معمولی» به کتابفروشیها آمد
19 دی 1399 ساعت 13:58
گروه فرهنگی: رمان «دختری تقریبا معمولی» نوشته اندرو کلمنتس بهتازگی با ترجمه امیر حیدری باطنی توسط انتشارات آفرینگان منتشر و راهی بازار نشر شده است.اندرو کلمنتس نویسنده آمریکایی ادبیات کودک و نوجوان، متولد سال ۱۹۴۹ و درگذشته به سال ۲۰۱۹ است. نسخه اصلی کتاب «دختری تقریبا معمولی» با عنوان اصلی «درباره تعادل» سال ۲۰۱۲ توسط انتشارات کتابهای خوانندگان جوان آتینیوم در آمریکا منتشر شد.داستان «دختری تقریبا معمولی»، درباره جوردن جانستون یکدخترمدرسهای معمولی است. او در خانه، مدرسه، شهر و حتی همه دنیا دختری معمولی به نظر میرسد چون نه قدش کوتاه است نه بلند. نه چاق است و نه لاغر و در کل، خیلی معمولی است. او دوستداشتنی است تا اینکه سر و کله یک دختر جدید در مدرسه پیدا میشود و همهچیز را به هم میریزد. به اینترتیب با ورود مارلی هارکینز که حتما یکی از بچههای بدجنس است، جوردن دیگر نمیتوان به چیزهای خوب و معمولی فکر کند.مارلی با رفتارش به جوردن بدی میکند و جوردن در پی تلافی است اما نمیداند باید چه کند. آیا باید خوب و معمولی باشد یا با تندی رفتار کند؟ آیا وقتی فاجعهای رخ میدهد، میتواند با رفتار خوب از پس آن بربیاید؟ آیا میشود با اخلاق خوب دیگران را از فاجعه نجات داد؟«دختری تقریبا معمولی»، ۱۹ فصل دارد که بهترتیب عبارتاند از: اطمینان، زیبایی، خشمناک، سهدقیقه، دو چیز خوب، گرما و اعداد، کسبوکار هواشناسی، عاقبت شکوفا میشود، کمی شرور، خوببودن، پناهگاه، جریانهای هوایی رو به بالا، عزم راسخ، برندهشدن، احساسکردن با تمام وجود، ملکه ذهنشدن، مخمل و فولاد، کمک، تشویش.
در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
در واقع نیکی قبلا درباره ایناتفاق گفته بود _ کاری که او یکبار در جواب قضیه قلدربازی در مدرسه کرده بود. اما جوردن حتی نمیتوانست فکرش را بکند که دارد به مارلی مشت میزند. بههمینخاطر آنها فقط به بازی منچ خود ادامه دادند و درباره برنامههای خود برای تعطیلات تابستان صحبت کردند. اما در عمق افکار جوردن این ایده جدید داشت میچرخید.وقتی کلاس ورزش تمام شد، او تصمیم گرفته بود ایده «خوب بودن با مارلی» را در پیش بگیرد _ بهنوعی آن را در چند روز آینده مرحلهبندی و یکی دو بار امتحان کند تا ببیند آیا امیدی به موفقیت هست یا نه _ اما تصمیم داشت این کار را فقط زمانی انجام دهد که ارتباط با مارلی اجتنابناپذیر است.او هنوز هم میخواست تا جایی که امکان دارد از او دور باشد. اما مشخص شد که جوردن نمیتواند در اینباره کاری کند.بعد از کلاس ورزش جوردن و نیکی در کلاس ماندند تا به خانم نوینز در بردن وسایلش کمک کنند، به همین خاطر وقتی که آنها به سالن غذاخوری مدرسه رسیدند، سینیهای خود را برداشتند و به انتهای صف ناهار رفتند.
کد مطلب: 250133