۲ روایت در یک پرونده آدمربایی عجیب
روزنامه همشهری , 12 بهمن 1399 ساعت 8:43
گروه حوادث: مردی با شکایت از زنی مدعی شده که به دستور او ربوده شده و 3ساعت در گروگان سارقان بوده اما زن منکر آدمربایی شده و میگوید که شاکی به بهانه خرید ارز الکترونیکی و سرمایهگذاری، سرش را کلاه گذاشته و سرمایهاش را تصاحب کرده است.چند روز پیش مردی 37ساله به دادسرای جنایی تهران رفت و گفت زنی آشنا دستور گروگانگیری او را داده است. وی در توضیح ماجرا به بازپرس حبیبالله صادقی گفت: چند وقت قبل با زنی 42ساله به نام سمانه آشنا شدم. قصدمان ازدواج بود اما سمانه نقشه اخاذی در سر داشت.
وی ادامه داد: من مغازهدار هستم و سمانه خبر داشت که تعدادی کتاب نفیس در مغازهام دارم. روز حادثه 2نفر وارد مغازهام شدند و با تهدید کتابها را سرقت کردند. آنها گفتند که از طرف سمانه اجیر شدهاند و سمانه مدارکی علیه من دارد که اگر با آنها نروم آبرویم را میبرد. سوار بر خودروی پژوی 2مرد شدم و آنها 3ساعتی مرا در خیابان چرخاندند. بعد با تهدید از من برگه، چک و سفته سفید امضا گرفتند. پس از 3ساعت ضرب و شتم، مرا در بیابانهای جنوب تهران به بیرون از ماشین پرتاب کردند. آنها تهدید کردند که اگر شکایت کنم مرا به قتل میرسانند.
ماجرای خرید بیتکوین
با شکایت این مرد، بازپرس شعبه چهارم دادسرای جنایی دستور احضار زن جوان را صادر کرد. او پس از حضور در دادسرا منکر آدمربایی شد و گفت که از شاکی در دادسرای دیگری به اتهام کلاهبرداری شکایت کرده است. وی توضیح داد: چندوقت قبل با رضا آشنا شدم. او بعد از مدتی ماجرای خواستگاری و ازدواج را پیش کشید و قرار شد که با هم ازدواج کنیم. وی ادامه داد: مدتی بعد رضا مدعی شد که ارز دیجیتال خریداری کرده است. میگفت دوستش یوزر و پسورد برای خرید ارز دیجیتال را دارد. مرا وسوسه کرد که برای سرمایهگذاری، ارز دیجیتال بخرم.
من هم حدود 70میلیون تومان پول تهیه کردم و در اختیار او قرار دادم، اما نه ارزی به دستم رسید و نه پولی. در ابتدا به دروغ میگفت حساب کیف الکترونیکیام پر است اما بعد متوجه شدم سرم را کلاه گذاشته است. علاوه بر این برای ازدواج مدام بهانه میآورد که متوجه شدم ازدواج بهانهای بوده تا اموال مرا تصاحب کند.
به همین دلیل تصمیم به شکایت گرفتم و پرونده در دادسرای دیگری تشکیل شده و در حال رسیدگی است. خواستگار فریبکارم هم وقتی متوجه شکایت من شده، به دروغ شکایتی علیه من مطرح کرده تا با این ترفند من شکایتم را پس بگیرم.این زن گفت: همه داستانی که شاکی شرح داده خیالی است. من نه دستور آدمربایی دادم، نه 2مرد را اجیر کردهام تا از او سرقت کنند. از ماجرای داشتن کتابهای نفیس در مغازهاش هم بیاطلاع بودم. با توجه به مطرحشدن 2روایت در این پرونده عجیب، بازپرس دادسرای جنایی تهران دستور تحقیقات بیشتر و بررسی دوربینهای مداربسته اطراف مغازه مرد جوان را صادر کرده تا حقایق این ماجرا آشکار شود.
کد مطلب: 253945