به روز شده در ۱۴۰۳/۱۰/۰۷ - ۲۰:۴۶
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۳۹۹/۱۱/۲۵ ساعت ۱۶:۵۰
کد مطلب : ۲۵۶۳۰۷
راه درست یعنی آدم‌های درست را جای درست بگذاریم

ما در این سال‌ها مدیر تربیت نکردیم

ما در این سال‌ها مدیر تربیت نکردیم
گروه سیاسی: نماینده تبریزدر مجلس كه پیش از این تجربه‌ی وزارت در دولت خاتمی و نائب رئیسی مجلس دهم را در کارنامه‌ی خود دارد با انتقاد به شرایط فعلی کشور، راه حل‌های پیشنهادی خود را ارائه داد .
  مسعود پزشکیان در گفتگو با انصاف نیوز در پاسخ به این پرسش كه  چرا نخبگان از ایران می‌روند؟،گفت: بستر جامعه باید اصلاح شود تا بتواند این‌ها را به خود جذب کند. تا زمانی که بستر آماده نشود آن نخبه جایی می‌رود که بستر برایش وجود دارد. با منع کردن و کارهای مشابه هم چیزی اصلاح نمی‌شود.اقتصاد ۴ اصل دارد. این ۴ اصل باید در تمام بنگاه‌های اقتصادی پاسخ داده شود: چه چیزی تولید کنیم؟ با چه کیفیتی تولید کنیم؟ چه مقدار تولید کنیم و کجا اینها را عرضه کنیم. ما دانشگاه درست کرده‌ایم. ولی به سوال‌های فوق پاسخی ندادیم. چه میزان دانشجو نیاز داریم؟ وقتی ما دانشجو تربیت کردیم و نیازی به آن نداریم چه کنیم؟ بسیار بیشتر از نیاز کشور دانشگاه داریم و کیفیت آنها بسیار پایین‌تر از نیاز کشور است؛ طبیعی است که وقتی ما به نیروهایمان نیاز نداریم، تولیدمان به جاهای دیگر می‌رود.
وی افزود: بحث تخصص به ادیان و زبان و قومیت و… ارتباطی ندارد. شما برای یک توپ‌بازی کردن کی‌روش را از آن طرف دنیا می‌آورید که با هیچ کجای فرهنگ و دین و… ما همخوانی ندارد. تمام کارهای تخصصی همین‌طور است. اگر قرار است مشکلی در اقتصاد حل بشود باید کارشناس این مشکل را حل کند.شما هیچگاه دنبال پزشک مسلمان نمی‌گردید. شما به دنبال یک پزشک حاذق می‌گردید. خیلی از مجتهدین ما برای عمل کوچک چشم به اسپانیا و انگلستان می‌روند. درحالی‌که ما در اینجا پزشک مسلمان و ایرانی داریم که کارش بدتر هم نیست. اما مجتهد ما برای اینکه تصور می‌کند کار آن پزشک خارجی کمی بهتر است تا آنجا می‌رود و بدنش را در اختیار کسی قرار می‌دهد که نه نماز می‌خواند، نه روزه می‌گیرد. مشروبات الکلی هم برای او منعی نداد. اما این مجتهد به دنبال تخصص می‌رود. باید به این باور برسیم که کار را باید به کارشناس سپرد.
این فعال سیاسی در باره اینكه چرا چرا همه‌ دولت‌هادر دور دوم با حاکمیت دچار مشکل می‌شوند؟،گفت:همه‌ی دولت‌های ما در آخر مشکل پیدا می‌کنند یا برایشان مشکل به وجود می‌آورند. شما این روزها می‌شنوید که مدیریت مشکل دارد. مدیریت یک علم است. اگر من که جراح قلب هستم را جایی بگذارند که در آنجا تخصص ندارم، حتی اگر انسان خوبی باشم، نمی‌توانم کاری کنم. بعد برای من یک پرونده درست می‌کنند که فلانی ضد دولت و ضد مملکت است؛ بعد هم من را کنار می‌گذارند. غافل از اینکه من را نباید آنجا می‌گذاشتند. اگر هم گذاشتند باید مرا آموزش می‌دادند. ما به‌جای حل مشکلات به دنبال مقصر هستیم.ساختار کشور ما طوری است که وقتی کسی مدیر می‌شود، نماینده آن را مجبور می‌کند که حرف او را گوش کند. استاندار به او دستور می‌دهد فلان کار را نکن، امام‌جمعه می‌گوید فلان کار را بکن! این چه مدیریتی است؟ اگر هم مدیر به حرف‌ها گوش نکند طرف مقابل او را زیر سوال می‌برد. این ساختار از اول انقلاب روزبه‌روز شدیدتر شده است؛ بنابراین ما نمی‌توانیم مدیر در جایی بگذاریم.امیرالمؤمنین در نامه‌ی خود به مالک می‌گوید مدیران را بر اساس ارتباط گروهی، خانوادگی و… انتخاب نکن که این کار مجموعه‌ی جرم، ستم و خیانت به جامعه است و بعد از آن می‌گوید کسی را که اهل تجربه، حیا و آن‌هایی که از قدیم در اسلام بوده‌اند را انتخاب کن. باید آدمی که خودش را نشان داده باشد را انتخاب کرد.کسی را که مدیر می‌کنیم باید تجربه و رزومه‌ی مشخص داشته باشد. راه درست یعنی آدم‌های درست را جای درست بگذاریم. بعد هم باید بگذاریم او تصمیم بگیرد؛ نه اینکه ما بگوییم فلان تصمیم را بگیر و اگر نگرفت کنار بگذاریمش.
ما نه راهی که دنیا در اداره‌ی مملکت رفته را می‌رویم، نه راهی که اسلام به ما گفته و حضرت علی مدتی آن را پیموده است. به نظر من اگر ما راه امیرالمؤمنین را برویم می‌توانیم بسیاری از مشکلات را حل کنیم. نامه‌ی حضرت علی به مالک‌اشتر نقشه راه حکومت اسلامی است.در شرایط فعلی ما ساختار غلطی داریم. درحال حاضر استاندار ما کاره‌ای نیست، محدود است. امام‌جمعه کاره‌ای نیست و محدود است. قوه قضاییه همین‌طور، همه همین‌طور هستند. همه‌کاره‌وهیچ‌کاره شده‌اند. یک کسی باید بر اساس اختیاراتی پاسخگو باشد. اگر اختیار باشد پاسخگویی هم به وجود می‌آید. امیرالمؤمنین وقتی حاکم می‌شود به مردم می‌گوید: «من گردنم را برای این حرف‌ها گرو می‌گذارم، اگر به آنها عمل نکردم گردنم را بزنید.»
پزشكیان در پاسخ به این پرسش كه چرا در اینهمه سال پس از انقلاب کاری انجام نشد؟،گفت:حرف خوب زدن خیلی ساده است ولی آن را اجرا کردن به این سادگی نیست. ما ۴۲ سال پیش انقلاب کردیم و گفتیم اگر مملکت دست ما بیافتد آن‌چنان کارها می‌کنیم. الان بعد از ۴۲ سال به اینجا رسیده‌ایم. مدام می‌گوییم چرا بردند و خوردند و فساد شد. به این دلیل که ما بدون آنکه خودمان را بشناسیم از ایده‌آل‌ها حرف زدیم. ما باید با شناخت نیروی انسانی و توانایی‌های خود برنامه می‌دادیم نه اینکه بدون اینها همین‌طور حرف ایده‌آل بزنیم. معلوم است که نمی‌شود.
  وی افزود:رهبری در سیاست‌های کلی سه اصل را گفتند. حکمت، عزت و مصلحت اصول ماست. به جز اسرائیل ما باید با تمام دنیا بر اساس عزت، حکمت و مصلحت رابطه داشته باشیم. مخصوصا با کشورهای اسلامی.من گاهی در ذهنم سوال به وجود می‌آید که جوابی برایش پیدا نمی‌کنم. چرا اروپایی‌ها که سال‌ها با هم جنگ کرده‌اند الان در اتحادیه‌ی اروپا راحت دادوستد می‌کنند، نیروی نظامی دارند و… پس چرا ما مسلمانان نمی‌توانیم چنین کاری کنیم؟اگر ما مسلمانان بتوانیم این ارتباطات را با هم داشته باشیم برای هم بازار کار و منافع داشته باشیم، از طرفی می‌توانیم باعزت‌تر با دنیا برخورد کنیم. چرا که وقتی کوچک باشیم راحت آن را ذلیل می‌کنند. هرچقدر جمع مسلمانان بتواند دور هم جمع بشوند و با تحمل باهم ارتباط داشته باشیم بهتر است.با کشورهای دیگر هم باید همین کار را کرد ولی اولویت باید با کشورهای اسلامی باشد.

 
برچسب ها: ایران
نام شما

آدرس ايميل شما
توجه: نظرات حاوی توهين، افترا، اتهام و ... به اشخاص حقيقی و حقوقی، و نظرات شعارگونه «مرگ، درود و مشابه آنها»، و همچنين نظرات طولانی تر از 500 حرف، به هيچ وجه منتشر نخواهند شد.
نظر شما *

پربيننده‎ترين مطالب و خبرها