گروه سیاسی: روزنامه کارون، که پرشمارگانترین روزنامه خوزستان محسوب میشود تیتر اول شماره امروز خود را به تغییر استاندار این استان اختصاص داده و نوشته است: «با رفتن استانداری که در دوران مدیریتش، استان زرخیز به فقیرترین و پربحرانترین منطقه ایران تبدیل شد!
خوزستان کمی نفس کشید!»
این روزنامه در این باره نوشته است: غلامرضا شریعتی بالاخره از استانداری خوزستان رفت. استانداری که در دوران مدیریتش استان زرخیز را به فقیرترین و پربحرانترین منطقه ایران تبدیل کرد! حالا خوزستانیها کمی نفس میکشند! مدتی پیش یکی از سایتهای محلی خوزستان درباره او نوشته بود: شریعتی فکر میکرد استانداری خوزستان را میتواند مثل یک محفل یا پاتوق یا حزب سیاسی اداره کند، بنابراین او فاقد برنامه ریزی لازم برای مدیریت استان، ساعت ها و روزها در گشت و گذار و سفر استانی است، تقریبا به تمام نقاط دوردست استان سفر کرده است، تقریبا همه مردم استان میتوانند با تلفن همراه او تماس بگیرند از آبدارچی یک اداره گرفته تا مدیر ارشد یک سازمان بدون طی کردن سلسله مراتب اداری میتوانند مستقیما با استاندار تماس بگیرند. اگر جواب ندهد باید منتظر تماس او در نیمه های شب باشند، او هر شب تا طلوع آفتاب در مهمانسرای استانداری پذیرای ملاقات کنندگان است. افراد مختلفی که بعضا هیچ مسئولیت و جایگاهی در نظام اداری یا سیاسی استان ندارند و شاید صرفا مدیر یک گروه مجازی چند صد نفره هستند میتوانند ساعتها با او نشسته و از هر دری سخن بگویند. اینگونه که نزدیکان او نقل میکنند، جناب استاندار در شبانه روز چند ساعت بیشتر نمیخوابد و همواره در جلسات است، جلساتی که عموما با تاخیر شروع میشوند و یا عکسهایی که از آنها منتشر میشود چهره خسته و خواب آلود استاندار را نشان میدهد. خیلی از دوستان و نزدیکان شریعتی با علاقه و شدت خاصی از این موارد بعنوان میراث شریعتی یاد میکنند و این رفتارها را دلیلی بر مردمی بودن و محبوب بودن استاندار جوان میدانند اما آیا این واقعیت ماجراست ؟! بررسی عملکرد شریعتی در حوزه انتصابات نشان میدهد که اکثر انتصابات او بر اساس امتیاز دهی به جریانات سیاسی، فکری یا قومی است. خوب است نزدیکان و اطرافیان او فهرستی از مدیران منصوب او را منتشر نموده و میزان تحصیلات و سوابق و ارتباط شغلی آنها را بررسی نمایند و آیا بعد از رفتن شریعتی این مدیران ماندگار خواهند بود ؟! تقریبا همه چهره های سیاسی و قومی استان میدانند که اگر بدنبال ملاقات با استاندار و طرح خواسته ها و مطالباتشان هستند ابتدا به ساکن باید درفضای مجازی مطلب یا اظهار نظری انتقادی نسبت به استاندار انجام دهند، سپس بواسطه یکی از نزدیکان استاندار یا مستقیما توسط تلفن همراه موضوع را به استاندار منعکس کنند و منتظر باشند تا از دفتر شریعتی برای ملاقات با آنها تماس گرفته شود . به نظر میرسد دولت نیز بخوبی این روحیه لابیگری جناب استاندار را درک کرده باشد، امروز میتوان به صراحت گفت یکی از کارکردهای موفق شریعتی بعنوان استاندار خوزستان این است که بعد از هر اعلام وصول استیضاح در مجلس دولت به او ماموریت میدهد تا با نمایندگان خوزستانی امضا کننده استیضاح وارد مذاکره و لابی شده و آنها را منصرف نماید. به نظر میرسد استاندار خوزستان علیرغم اینکه فردی است با قدرت لابیگری و چانه زنی بالا اما فاقد قدرت برنامه ریزی و تصمیم گیری است و به همین دلیل سعی میکند برای پوشاندن این ضعف بزرگ خود بجای پرداختن به مسائل زیر بنایی و مهم استان، وقت خود را صرفا به انجام دیدار و ملاقات و چانه زنی و آرام نمودن مخالفانش صرف کند، هر چند نمیتوان همه عملکرد شریعتی را زیر سئوال برد و بدون شک اقدامات موثری هم در این مدت انجام داده است، اینکه شریعتی توانسته با لابیگری و چانه زنی برخی ردیف های بودجه و اعتبارات استانی را افزایش دهد قابل چشم پوشی نیست اما میراث شریعتی بیش از آنکه شامل اقدامات موثر و سازنده باشد، سرشار از بی نظمی، بی تدبیری، بی برنامه بودن و فقدان برنامه ریزی است، ضمن اینکه یکی سری از اقدامات و امور اجرایی استان خود بخود حتی با حضور فرد دیگری غیر از شریعتی بعنوان استاندار نیز قابل انجام است. حتی در این دوره هم عملکرد او در حوزه امنیتی قابل دفاع نیست. در گزارش کمسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی نیز صراحتا به سهل انگاری های انجام شده در استان اشاره شده است که مسئولیت مستقیم آن مشخصا متوجه شریعتی بعنوان رییس شورای تامین استان است. هر چند نمیتوان شریعتی را در این ماجرا مقصر اصلی دانست اما نمیتوان مسئولیت مستقیم او را نیز در مدیرت شورای تامین استان انکار نمود.
آنچه که امروز در استان خوزستان مشهود است کلکسیونی از بینظمی، بیتدبیری، انتصاب های غیر کارشناسی و امتیاز دهی سیاسی و قومی به نمایندگان مجلس، احزاب، اشخاص و اقوام است، واقعیت این است که شریعتی هر آنچه داشته و توانسته رو کرده است، بیش از این هم نمیتواند چیز جدیدی رو کند، شریعتی همین است: یک لابی گر سیاسی که می خواهد صرفا امورات استان را با لابیگری و امتیاز دهی سیاسی پیش میبرد اما آیا این روش و منش چاره ای است برای رفع مشکلات اساسی و فراوان خوزستان ؟! آیا شریعتی با لابیگری میتواند اوضاع استان را بهبود بخشد ؟! اگر اشتباه مقتدایی این بود که خودش را در قامت یک اپوزیسیون دولت نشان داد و نهایتا از بدنه دولت جدا شد، شریعتی اما خودش را در قامت یک لابیگر سیاسی معرفی کرده و تصور میکند میتواند با این رویکرد موفق شود و پله پله مدارج ترقی را طی نماید، هر چند تجربه نشان داده لابیگران سیاسی در دوران مختلف موفقیت هایی را بدست آورده اند اما در حوزه اجرا و عمل شریعتی نمیتواند با این رویکرد کاری پیش ببرد شریعتی نمیتواند همه را راضی نماید و بزرگترین اشتباه او همین است که تصور میکند میتواند همه را راضی کند، دوران شریعتی بعنوان استاندار و نماینده ارشد دولت در استان به اتمام رسیده است. عصر شریعتی در خوزستان به پایان رسیده است. عصری که خوزستان هرگز رنگ آرامش، توسعه و پیشرفت را ندید!