گروه فرهنگی: نشر داستان بهتازگی دو رمان تالیف و ترجمه را منتشر و راهی بازار نشر کرده است. رمان تالیفی، «جانِ سرگشته شلر» نوشته نادیه جعفری است که دومین رمان ایننویسنده محسوب میشود و اولینرمانش پیشتر توسط همینناشر با عنوان «عشق در روزگار غریب» منتشر شده است.جنبههای جامعهشناسی و روانشناسی داستان اینرمان، وجه مشترکی دارند که عشق است. عشق شخصیت شلر به فرشبافی، مادر و کاوه. عشق به فرش او را با بیعدالتی مواجه میکند و عشق به مادر، او را با بیماری سخت و آنگاه مرگ مادر روبرو میکند. شلر ناکام از این عشقها، برای فرار از رنج زندگی، عشق حلنشده کاوه را پی میگیرد. شلر با پذیرش زندگی همانطور که هست درد شدیدی میکشد و برای فرار از این درد، دلباخته تصویر و وهمی میشود که وجود واقعی ندارد.رمان «جان سرگشته شلر»، به گفته نویسندهاش مملو از صدای زنان است. زنان از هر قشر و طبقهای. اگر دقیقتر بخوانیم، صدای زنان را در هنگام های تاریخی گوناگون نیز میشنویم.
در بخشی از اینکتاب میخوانیم:
خانه ساکت بود و همه بهجز شلر خواب بودند. کتاب شعر روی میز مطالعه بود. دستش برای خواندن آن پیش نرفت. نگاه به ساعت دیواری کرد. ساعت از یازده گذشته بود. نگاه کردن به ساعت حالش را به همریخت. ساعت دیواری را پایین آورد و آن را پشت کمد قایم کرد. دوباره پشت میز نشست. کتاب را ورق زد و مشغول خواندن آن شد. بیشتر جملات مبهم و متناقض بودند. یک جمله توجه او را به خود جلب کرد و چند بار آن را خواند:
تو مرا
عاشق میخواستی
من اما
خود را
آزاد میخواستم
رمان ترجمه جدیدی هم که نشر داستان بهتازگی چاپ کرده، «دیربار» نوشته لین اولمان است که توسط کیواندخت ناظرعمو (دالبرگ) ترجمه شده است.لین(کارین بِیت) اولمان مولف اینکتاب، نویسنده و منتقد ادبیات است که نهم آگوست 1966 در اُسلو, نروژ بدنیا آمده است. لینْ دخترِ لیو اولمان هنرپیشه، نویسنده و کارگردان نروژی، و اینگمار برگمان کارگردان سینما، تئاتر و نمایشنامهنویس سوئدی است. او در اُسلو و نیویورک بزرگ شده است.از ایننویسنده ششکتاب منتشر شده و بهجز نگارش کتابهای داستانی در زمینه روزنامهنگاری و نقد ادبی هم فعالیت داشته است. «دیربار» دومین کتابی است که کیواندخت ناظرعمو از لین اولمان ترجمه میکند و پیشتر کتاب «بیقراران» از او با قلم همینمترجم توسط همینناشر چاپ شده است.فرم نوشتن لین اولمان مستقیم و ساده نیست. او در خیلی از فرازهای نوشتار خود، انتهای یک پاراگراف یا جمله، از ادامه تعریف حادثه یا موضوعی خاص، خارج میشود و به تعریف حادثه یا موضوعی کاملاً متفاوت میپردازد، اما دوباره بعد از چند پاراگراف و یا در دو سه صفحه بعد به ادامه تعریف آن حادثه یا موضوع خاص برمیگردد. اولمان در ترسیم چگونگیِ احساساتِ شخصیتهای داستانِ خود با مهارت عمل میکند. خواننده بهخوبی آن احساسات را درک میکند و همراه شخصیتهای داستان نگران میشود، متأثر میشود، میخندد، عصبانی و ناامید میشود و یا بیچارگی و درتنگنابودن را احساس میکند.
در داستان «دیربار»، زندگی جان دِریر در حال از هم پاشیدن است. پروژه نوشتنِ یک اثر بزرگ ادبی که آن را شروع کرده بوده به جایی نرسیده، به بنبست خورده، دچار فلج نویسندگی شده، نمیتواند کتابش را به پایان برساند، و به زنش خیانت میکند. زنِ جان، سیری دریر – برودال، صاحب رستوران و سرآشپز، با مسایل و مشکلات خود سر و کلّه میزند. نه جان و نه سیری نمیدانند چطور باید دختر نوجوان و سرکش خود، آلما، را درک و اداره کنند. همه چیز از وقتی شروع میشود که میله پرستار بچهها بدونِ ردپایی ناپدید می شود. خبر نداشتن، ندانستن از اینکه چه اتفاقی افتاده است، زندگی تمام خانواده را تحت تاثیر قرار میدهد و در مدت کوتاهی داستانی از عشق، حرص و خیانت، زندگی پنهان و روابط دردناک آشکار میشود.