درسهای رزی (شناخت هویت شخصی)
ROSI : Recognition of self-identity
درس بیست و هفتم: دانشمند
هر انسانی از زمان کودکی که شروع میکنه به بازی کردن، با همون بازی، یادگیری رو شروع میکنه و هر چقدر سالهای بیشتری به عمرش اضافه میشه، شکل و نوع یادگیری اون هم متفاوت میشه.
در زمان کودکی، جذابیت دنیای اطراف و شگفت انگیز دیدن اون، شوق آزمایش و امتحان هر چیزی که بشه لمس کرد یا اون رو به دهان فرو برد، در یه بچه دیده میشه، چون تنها ابزار یادگیری برای یه بچه کوچیک، حس لامسه و چشایی اون هست. اما کنجکاوی و شوق محیط و زندگی اون بچه رو وادار به امتحان میکنه، حتی اگه خطرناک باشه.
با کمی بزرگتر شدن، قدرتهای جدیدی برای یادگیری در فرد پدید میاد و میتونه به روشهای مطمئنتر و نتیجه بخشتری، دنیای اطرافش رو کشف کنه و در مورد اون اظهار نظر کنه.
دوران تحصیل در دبستان و دبیرستان و دانشگاه و تجربههای شخصی زندگی، موارد بیشماری رو به یه نفر میتونه یاد بده.
نکته قابل تامل اینه که در اکثر آدمهایی که درگیر زندگی میشن و رفع نیازهای زندگی برای اونها در اولویت قرار میگیره، دنیای اطراف و محیط دیگه اون جذابیت سنین کودکی رو نداره که باعث میشه شوق آموختن کمرنگ بشه یا اونو از بین ببره و علاوه بر این از یه جایی به بعد احساسی پدید میاد که تصور میشه دیگه یاد گرفتن کافیه و الان وقت کار و برداشت از تجربیات و آموخته هاست.
شما در سنین کودکی به آسمان نگاه میکنین و نهایتا میتونین تا 10 تا ستاره رو بشمارین، کمی بزرگتر میشین و میتونین تا هزار تا ستاره رو بشمارین، به داشنگاه میرین و ستارهها رو میتونین با ابزرا تخصصی تا میلیونها میلیون بشمارین، اما آیا موفق به شناسایی تمامی ستارهها در کیهان شدین؟ نکته اینجاست که در هر زمینه و حوزهای، هرچقدر که بیشتر آموزش میبینین، تلاش میکنین و آزمون و خطا اعمال میکنین، متوجه میشین که حقیقتا هنوز به هیچ چیز آگاه نشدین و دانش هر روز در حال پیشرفته.
این که آموزش متوقف میشه زیاد اهمیت نداره، مهم اینه که از یه جایی به بعد این تصور به وجود میاد که همین سطح از معلومات و تجربیات کافی هستن و با همین اندازه از دانش، میشه همه چیز رو مدیریت کرد که این دقیقا باعث شکست و سقوط یه آدم میشه و اتصالات اون آدم رو با دنیای حقیقی قطع خواهد کرد.
یه نگاهی به تاریخ دانشمندان بزرگ و نامدار دنیا بندازین، متوجه میشین که در تمامی طول عمر، در زمان فقر و ثروت، لحظه ای کسب دانش و پیشرفت اون رو متوقف نکردن. میدونین چرا؟ چون به این موضوع واقف شدن که هر چه بیشتر یادگرفتن و جلو رفتن، در حقیقت چیز زیادی رو یاد نگرفتن و هنوز تعداد بیشماری موضوع در حوزه تخصصی اونها برای کشف و یادگیری باقی مونده.
لازم نیست همه آدمها دانشمند باشن اما اکثر آدمها از یه جایی به بعد خودشون رو دانشمند زندگی خودشون میدونن و حتی مطالعه آزاد رو متوقف میکنن و به جاش استفاده از مدیا، اینترنت و سرگرمی رو انتخاب میکنن یا بارها میبینین که به جای آموختن و مطالعه در مورد حواشی دنیای مجازی و یا خاطرات بحث میشه و چیزی از آموختههای جدید مطرح نمیشه.
نکته دیگهای که بسیار مهم هست اینه که کسانی که همچنان مطالعه و یادگیری رو در هر سنی در زندگی خودشون ادامه میدن، سعی میکنن در خیلی از جاها نظر قطعی ندن اما اونهایی که کسب دانش رو متوقف کردن، با قطعیت در موارد بیشماری صحبت میکنن و خودشون رو کارشناس میبیینن.
کسب دانش متوالی و ادامه مطالعه، ذهن شما رو پویا نگه میداره و اون رو از قضاوت و مقایسه دور نگه میداره و علاوه بر اون متانت و فروتنی رو به شما هدیه میده.
نتیجه اینکه اگه تصور کردین، چیزهایی که میدونین و یادگرفتین برای الباقی زندگی شما کافیه و دیگه نیازی به دونستن چیزی ندارین و مطالعه و کسب دانش و متوقف کردین، در حقیقت اتصال خودتون رو با دنیای اطرافتون قطع کردین و این میتونه برای شما شروع افت و پس رفت باشه.
لطفا مطالعه رو در زندگی خودتون بگنجونین.
تا همیشه با حقیقت زندگی
http://www.instagram.com/rosi.group