حقیقت زندگی(درس بیست و نهم:دروغ)

مطمئنا تا حالا خیلی وقتها شنیدین که یک نفر به شما گفته که خط قرمزش دروغه و از دروغ متنفره، یا این که خودتون در شروع روابط کاری یا احساسی به طرف مقابلتون شبیه چنین جملاتی رو عنوان کردین. اما آیا خود شما که از دروغ شنیدن متنفر هستین، دروغ نمیگین یا فقط از شنیدنش متنفر هستین؟ میخواین به همه چیز مسلط و واقف باشین اما چیزهایی رو از دیگران پنهان کنین و حققت رو نمیگین؟
در حقیقت وقتی یک نفر دروغ میگه، حالا در هر سطحی، دروغهای کوچیک یا بزرگ، یا داره از چیزی با دروغ گفتن محافظت میکنه، یا طرف مقابلش رو به اندازه حقیقتی که پنهان میکنه ارزشمند نمیبینه، یا از ترس مجازات و تنبیه دروغ میگه، یا قصد و نیت بدی رو داره جلو میبره و یا نهایتا با دروغ گفتن میخواد طرف مقابلش ناراحت نشه و یا خوشحال بمونه.
اما برای رسیدن به هر کدوم از این اهداف، متاسفانه فقط یک دروغ کافی نیست و هر چقدر نوع روابط با طرف مقابل، اصطکاک بیشتری داشته باشه، تعداد دروغها بیشتر وبیشتر میشه.
جمله معروفی هست که میگه:
من از این آشفته نیستم که تو چرا به من دروغ گفته‌ای
آشفتگی من از این است که دیگر نمیتوانم توو را باور کنم
به هر حال از هیچ دروغی نمیشه تا ابد محافظت کرد و زمانی میرسه که حقیقت آشکار میشه و اون موقع یک اتفاق بسیار بزرگ میفته. کسی که دروغ رو باور کرده و باهاش زندگی کرده، تمامی باورهای قبلیش هم تخریب میشه، حالا چطور باید با این حجم از ویرانی کنار بیاد؟
خداوند متعال در قرآن میفرماید که دروغ موجب خشم خداوند است.
توجه کنین که دروغ تبعات بسیار گسترده‌ای داره. به عنوان مثال کسی که از خودش هویت جعلی و دروغین ساخته و اون هویت رو به دیگران نشون میده، علاوه بر این که به دیگران ضربات بسیار شدیدی وارد میکنه، کم کم خودش اون هویت دروغین رو باور میکنه و در اصل در یک جور توهم زندگی میکنه و در طولانی مدت بیشتر از این که به دیگران ضربه بزنه، خوشبختی، موفقیت و آرامش رو از خودش میگیره و نمیتونه حقیقت رو دیگه قبول کنه و متاسفانه در دنیای امروز این نوع دروغگویی بسیار زیاد دیده میشه.
ممکنه حقیقت تلخ یا حتی آسیب زننده باشه اما هر چه که هست، دروغی که اون حقیقت رو پنهان میکنه، به مراتب آسیب بیشتری رو وارد میکنه اما ذهن فریبکار انسان در این جور مواقع با هدف جلوگیری از آسیبی که ممکنه حقیقت به وجود بیاره، دروغ گفتن رو انتخاب میکنه و این دقیقا شروع آسیبهای بسیار بسیار بزرگتر هست.
دروغهایی که با نیت‌های پلید گفته میشن جایگاه مشخصی دارن و شرع و عرف و قانون اونها رو تقبیح و حتی مجازات میکنه اما در مورد اهداف دیگه دروغگویی میشه اینطور گفت که حقیقت اصلا نیازی به محافظت نداره چرا که حتی اگه پنهان باشه، زمان آشکار شدنش میرسه و بدترین راه برای محافظت از هر حقیقتی، دروغ گفتن هست.
روابط کاری، رفاقت، همکاری، همسایگی، دوستی، همشاگردی یا  همدانشگاهی میتونه با دروغ گفتن تخریب بشه و از بین بره. بلایی که دروغ بر سر روابط عاطفی میاره، بسیار بسیار عمیق و نابود کننده هست. زوجهای متعددی که به دلیل دروغ گفتن های مکرر، مجبور به جدایی شدن و این هنوز همه ماجرا نیست و یک یا هر دو طرف، بعد از جدایی به افسردگی شدیدی فرو میرن و متاسفانه در خیلی از موارد، باور کردن در اونها متوقف میشه و این ضربه بسیار بسیار سنگین و کاری هست.

حضرت مولانا در مورد دروغ گفته:
كجا باشد دورویان را میان عاشقان جاییكه با صد رو طمع دارد ز روز عشق فردایی
 
 
تا همیشه با حقیقت زندگی

http://www.instagram.com/rosi.group