درسهای رزی (شناخت هویت شخصی)
ROSI : Recognition of self-identity
درس سیام: خیانت
خیانت میتونه در موقعیتهای مختلفی اتفاق بیفته؛ دوستی، کار، رفاقت، خیانت در امانت، تجارت و یا حتی بین کشورها و هم پیمانها. در این مطلب صرفا به خیانت بین یک زوج میپردازیم و این مساله رو مورد بررسی قرار میدیم.
موقعی که یکی از طرفین ارتباط دست به خیانت میزنه، تبعات گستردهای در زندگی مشترک به وجود میاره. خیانتکار به گناه و کار زشتی که میکنه واقفه اما این جلوی اون شخص رو برای ارتکاب خیانت نمیگیره و در عوض با یه احساس گناه یا عذاب وجدان همراه میشه اما این احساس قدرت جلوگیری از خیانت رو نداره و وقتی تصمیم به متوقف کردن کار خودش میگیره که دیگه دیر شده. علاوه بر اون برای پنهان کردن عملی که مرتکب شده، مجبور میشه به دروغ، پنهان کاری و یا درگیریهای پوچ و بیمعنی متوصل بشه که خیانت خودش رو بپوشونه و هر چقدر در این مسیر پیش میره، استفاده از این ابزارها بیشتر و پررنگتر میشه و آسیب بسیار زیادی به خودش و طرف مقابلش میزنه.
جالب اینجاست که خیانت رو حق خودش میبینه و دستاویزهای بسیار کودکانهای برای انجام این کار برای خودش میتراشه و چون این بهانهها حتی برای خودش هم مورد قبول نیست، نمیتونه خودش رو توجیه کنه و آسیبها هر روز بزرگتر و جدی تر میشن.
کافیه طرف مقابل کمی در روابط عاطفی ضعیف عمل کنه و خیانتکار رو دوست داشته باشه و یا عاشقش باشه، از اینجا به بعد متاسفانه وقاحت هم به این پروسه اضافه میشه و رابطه مشترک عاطفی که میتونه جایگاه آرامش و کانون گرم خانواده باشه، تبدیل به یک میدان جنگ احمقانه میشه و تعداد زیادی از آدمهای نزدیک در این بین آسیب میبینن.
نکته قابل تامل اینه که خیانت کار به خودش ژست قربانی میگیره و این کار رو نوعی احقاق حق خودش میدونه اما همین فرد اگر طرف مقابلش دست به این کار بزنه حتی در مقیاس بسیار بسیار کوچکتر، باز هم حق خودش میبینه که شدیدترین برخورد ممکن رو انجام بده.
خیانت اساس اعتماد رو ار بین میبره، شرم و حیا رو نابود میکنه و در اصل به خود خیانتکار و اطرافیانش ظلم بسیار شدیدی رو میرسونه و از همه اینها مهمتر کفران نعمتی که در خودش داره رو در همه ابعاد زندگی گسترش میده. کسی که قدر داشتههاش رو نمیدونه و بابت اونها شکرگزار نیست، دست به خیانت میزنه و به جای شکرگزاری دست به زیاده خواهی و کفران نعمت و تنوع طلبی میزنه.
خداوند متعال در قرآن بارها و بارها فرموده که خائنین رو دوست نداره و خیانت رو گناه کبیره شمرده.
نکته قابل تامل اینجاست که وقتی حقیقت برملا میشه، خیانتکار توقع بخشش داره و اگه مورد بخشش قرار نگیره ممکنه ضربات بسیار عمیقتری به خودش و اطرافیانش بزنه. کسی که مورد خیانت قرار گرفته، بسیار براش سخت خواهد بود که بتونه دوباره حسی به نام اعتماد رو تجربه کنه. این اساس هر نوع ارتباطی رو ویران خواهد کرد.
یکی از بزرگترین دلایل خیانت، مقایسه داشتههاست که البته این هم از ناشکری به وجود میاد و این مقایسه بسیار بسیار سمی هست. چرا که با تکرار اون مجوز تنوعطلبی و خیانت رو در ذهن خیانت کار پدید میاره.
و دومین دلیل مهم خیانت، خودخواهی در سطح بسیار بالاست که این حق توهم گونه رو در ذهن خیانت کار پدید میاره که بتونه خودش رو توجیه کنه و به ضربه و آسیبی که به دیگران وارد میکنه، توجه نکنه.
اعتماد پایه و ریشه ارتباطات عاطفی هست و خیانت نه تنها این ریشهها رو از بین میبره، بلکه دروغ، بیشرمی، کفران نعمت، مقایسه، ظلم رو به همراه میاره.
راه حل دوری از این گناه، شکرگزاری و قدردانی، احترام به انتخابها و عدم مقایسه در زندگی هست.
در مطالب بعدب باز هم به این مقوله خواهیم پرداخت.