به روز شده در ۱۴۰۳/۰۹/۰۴ - ۰۱:۵۷
 
۰
تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۰۱/۰۴ ساعت ۰۹:۴۶
کد مطلب : ۲۶۲۵۸۱
حاجی فیروز و عمو نوروز مژده بهار،و سال جدید را می‌دهند

الان واقعا مشکل ما سیاه بودن حاجی فیروز است؟

الان واقعا مشکل ما سیاه بودن حاجی فیروز است؟
گروه فرهنگی: در یک تصمیم عجیب از سوی مدیریت شهری و آن هم در روز‌های آغازین تعطیلات نوروزی ۱۴۰۰ بر حذف شخصیت حاجی فیروز از کارناوال‌ها و برنامه‌های شادی‌آور شهرداری تهران در سطح پایتخت گرفته شده است. پیش از فرا رسیدن نوروز، نشانه‌هایی نمادین از آغاز زمان نوزایی زمین وجود داشته است. حاجی فیروز یکی از آن‌هاست.  مرد سیه‌چهرده‌ی سرخ جامه که از یکی، دو هفته مانده به عید تا نخستین روز‌های بهار، در کوچه، پس‌کوچه‌های‌مان می‌چرخد و می‌گردد و با هر ضربه‌ای که بر دایره‌ی خود می‌کوبد، می‌کوشد تا اخم‌ها را از هم بگشاییم و لبانمان را به خنده بیاراییم. او با خواندن شعر «ابراب خودم، سامبولی علیکم/ ابراب خودم سرتو بالا کن/ ابراب خودم بزبز قندی/ ابراب خودم چرا نمی‌خندی» و «حاجی‌فیروزه، سالی یه روزه» نشاط و خنده را برای مردم به ارمغان می‌آورد. حاجی‌فیروز با آن لباس رنگین (قرمزرنگ) و کلاه کله‌قندی، دایره‌زنگی و صورت سیاه‌کرده برای مردم، به‌خصوص بچه‌ها و نوجوانان، بسیار جذاب و نشاط‌ افزاست.
 
سابقه‌ی این قاصد نوروزی به نام حاجی فیروز کمتر از یک قرن قدمت دارد که بیشتر مربوط به پس از لغو برده داری در ایران سال ۱۹۲۹ میلادی (۱۳۰۷) شمسی است. سیاه بازی یا «بازی سیاه» نمایش‌هایی هستند که در اواخر قرن نوزدهم در دربار قاجار توسعه یافت. حاجی فیروز در واقع از دل سیاه بازی بیرون آمد. بهرام بیضایی درباره‌ی حاجی فیروز در گفت‌وگویی با دویچه وله چنین گفت: برای حاجی فیروز که در واقع دوره‌گرد است، چیزی که خیلی اهمیت دارد، مژده‌ی سال نو دادن است. مژده‌ی نو شدن جهان و از سرگرفتن زندگی و رستاخیز جهان است. چیزی که تصادفا با موضوع مرگ و فکر قدیمی ایرانی مربوط است. یعنی رستاخیز و نوزایی جهان. آنچه که بیشتر و مهم‌تر است، این است. حاجی فیروز موقعی که در سیاه تخت حوضی جست‌وجویش کنیم، یعنی تبدیل به شخصیت یک نمایش می‌شود که در واقع شاید منشأ‌های دیگری هم دارد که آنجا اصلا یک بحث جداگانه است. ولی در واقع نوروزی‌خوان‌ها و همان که شما می‌گویید حاجی فیروزها، مژده‌دهنده‌ی رستاخیز و نوزایی زمین‌اند.
 
گاهی هنوز هم حاجی فیروز در خیابان‌ها دیده می‌شود و حتا دیگر بدون سیاهی صورت، زیرا سپیدی و سیاهی صورت نشانه‌ی بازگشت ارواح و این‌ها بود، چون شبیه مردم معمولی که نمی‌توانستند باشند. باید یک‌جوری نشان می‌دادند که ارواحی هستند که برگشته‌اند. می‌دانید که سیاوش هم عملا اسم کلمه‌اش با سیاه مربوط است و در واقع او هم به نظر می‌آید، یک خدای میرنده‌ی بازگردنده بود و صاحب اسب سیاه... کسانی که می‌مردند، در واقع به نظر می‌آمد که وقتی برمی‌گردند، دیگر به صورت بقیه آدم‌ها و به طور طبیعی برنمی‌گردند، بلکه فرق دارند. برای همین صورتشان را سیاه یا سفید می‌کردند، زیرا ساده‌ترین شکل، تغییر صورت است. یعنی هرگز آن‌قدر پیش نرفتند تا به یک سبک، مکتب یا هنر چهره‌آرایی تبدیل شود. بخاطر مسایل اجتماعی بسیاری؛ از جمله این مسئله که مردم عامی هرگز آن‌قدر غنی نشدند که بتوانند این هنر‌های کوچک را حمایت کنند تا این هنر‌ها روی پایشان بایستند و به یک مکتب تبدیل بشوند. در حالی‌که ادبیات زمانی که حمایت شد، رشد کرد، اما در مورد هنر‌های نمایشی این اتفاق نیفتاد. خیلی از دلایلش، بخاطر بسیاری از ممنوعیت‌ها لااقل در این چهارده قرن گذشته بوده است.
 
معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران طی بخشنامه‌ای به معاونان شهردار تهران و همچنین شهرداران مناطق ۲۲ گانه شهرداری تهران، دلیل این تصمیم‌گیری را برداشت‌های نژادپرستانه از چهره سیاه حاجی فیروز مطرح کرده است.محمدرضا جوادی یگانه معاون امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران در این بخشنامه اعلام کرد: «کارناوال‌های نوروزی با استقبال مردم رو به رو و توسط آن‌ها در شبکه‌های اجتماعی به صورت گسترده پخش شد. اما درباره سیاهی چهره حاجی فیروز، نقد‌هایی مطرح شده و برخی، سیاه بودن چهره او را نژادپرستانه می‌دانند در مقابل، درباره ریشه‌ای اساطیری سیاهی صورت شخصیت حاجی فیروز و نسبت آن با سربلند بیرون آمدن سیاوش از آزمایش ورگرم یا برآمدن او از دنیای مردگان و همچنین با سیاهی صورت ناشی از دود زغال و آتش، در پژوهش‌های هنری و ادبی بحث‌های مفصلی شده است.
صرف نظر از بحث‌ها در این باره، لازم است به منظور پیشگیری از سوءبرداشت‌های احتمالی، در کلیه برنامه‌های نوروزی شهرداری تهران، از نمایش حاجی فیروز با صورت سیاه در کارناوال‌های نوروزی اجتناب شود. در عین حال از پژوهشگران ادبی و هنری هنرمندان نمایشی به ویژه از هنرمندانی که سالهاست نقش حاجی فیروز را ایفا می‌کنند تقاضا می‌کنم تا با گشایش بحث در این باره، در رسیدن به فهم دقیق‌تر از این موضوع کمک کنند.»
 
در پی این تصمیم‌گیری هنرمندان و چهره‌های فرهنگی و هنری واکنش‌های متعددی را نشان داده‌اند.علی اعطا سخنگوی شورای شهر تهران نیز در واکنش به نامه معاونت فرهنگی اجتماعی در صفحه شخص توییترش نوشت: برای دکتر جوادی به عنوان یک جامعه شناس با دانش، احترام فراوان قائلم؛ اما به عنوان یک فرد علاقمند با مختصر مطالعاتی در حوزه فرهنگ و ادبیات، منطق اقدام ایشان را درک نمی‌کنم. فارغ از ریشه‌ها، در کجای فرهنگ ایرانی دوگانه نژاد سیاه / نژاد سفید دارای موضوعیت بوده؟!
 
علی نصیریان چهره مطرح و شناخته شده بازیگری سینما، تئاتر و تلویزیون ایران که سابقه‌ای طولانی ایفای نقش و کارگردانی نمایش‌های سنتی ایرانی را در کارنامه کاری خود دارد، در واکنش به تصمیم اتخاد شده گفت: برایم قابل باور نیست که از چهره سیاه حاجی فیروز برداشت‌های نژادپرستانه بشود و این موضوع یک سوءتفاهم است.وی تأکید کرد: چهره سیاه حاجی فیروز ارتباطی به نژاد ندارد و برگرفته از نمایش‌های سنتی ایرانی است. حاجی فیروز و عمو نوروز مژده بهار، عوض شدن فصل و سال جدید را می‌دهند. شخصیت مبارک و سیاه در خیمه شب بازی و تخته حوضی سنتی ما نیز از شخصیت‌های اصلی هستند و ربطی به نژاد ندارند. عمو نوروز، مبارک و سیاه دلقک‌های معروف نمایش‌های سنتی ایران هستند همانطور که در هنر‌های نمایشی کشور‌های دیگر هم دلقک وجود دارد. کار این دلقک‌ها ایجاد لحظه‌های طنز است. شخصیت‌های نمایش‌های سنتی ما نگاه نژادپرستی ندارند و ما در این نمایش‌ها کاری به نژاد سیاه و سفید نداریم. اساس کار حاجی فیروز و عمو نوروز به سنت‌های نمایشی ایران برمی‌گردد و بشارت دهنده فصل نو و بهار هستند.
 
حسن کیانی نمایشنامه‌نویس با آثاری متعدد در حوزه نمایش ایرانی در این باره، در صفحه اینستاگرامش چنین نوشت:«روز جمعه ۲۹ اسفند ۹۹ که از توچال برمی‌گشتم در همهمه شلوغی ماشین‌ها و آدم‌ها و دستفروش‌های تجریش دو حاجی‌فیروز دیدم، یکی در ضلع شمالی میدان که مشخص بود سن‌وسالی از او گذشته و خیلی توان جلب توجه عابرین را ندارد و البته که استعدادی هم نداشت. حاجی‌فیروز دوم در ضلع جنوب غربی میدان بود، جوان‌تر و سرحال‌تر و خوش لباس‌تر و پرشور و حال‌تر و برای همین چندنفری داشتند با گوشی‌هایشان از او تصویر می‌گرفتند. برعکس حاجی‌فیروز بالای میدان که وقتی سوار اتوبوس شده بودم و دوباره دیدمش از تک‌وتا افتاده بود و کسی از او و با او عکسی نمی‌گرفت. البته که حاجی‌فیروز پایین میدان هم استعدادی نداشت و دمبک و ریتم آواز درستی نمی‌زد و نمی‌خواند، فقط حرکات خنک و ناموزونی به بدنش می‌داد.
 
اتوبوس که از همهمه میدان تجریش دور شد و پیش از این‌که خبر مضحک ممنوعیت استفاده از حاجی‌فیروز در مراسم نوروزی توسط شهرداری سر زبان‌ها بیفتد با خودم درباره حاجی‌فیروز و کارآیی‌اش در روزگار امروزه‌روز فکر می‌کردم و چقدر نچسب و بیهوده و بی‌خاصیت به نظرم می‌آمدند. هر چقدر هم برخی از دوستداران فرهنگ نمایشی ایرانی از این سو و آن مدرک و پژوهش و استدلال بیاورند و ریشه‌های این شخصیت را به اسطوره سیاوش و تمدن‌های کهن فلات ایران برسانند که از نظر دانش اسطوره‌شناسی هم اشتباه نیست، اما جامعه ما مدت‌هاست که این شخصیت حاجی‌فیروز و دیگر شخصیت‌های کهن‌الگویی نمایشی ایران را از دایره فرهنگ تماشاگان خود بیرون رانده و فرهنگ داشتن اسطوره‌های نمایش و آیینی و به عبارتی دارایی فرهنگ آیینی نمایشی خود را از دست داده است. برای همین سال‌هاست که حاجی‌فیروز دیگر شادی‌آوری و پیام‌آوری نوروز و بهار را با لباس سرخ خود نمی‌کند و نمون و نما آیینی بازگشت از دنیای مردگان با چهره  سیاهش نیست، بلکه موجود مفلوک و بی‌استعداد و غم‌زده و گرفتاری است که شب عید برای لقمه‌ای نان بدون این‌که از ویژگی‌های کاری که می‌کند کم‌ترین آگاهی داشته باشد، بی‌استعدادی خود را به رخ می‌کشد.
 
نهاد‌هایی هم مثل معاونت‌های عریض و طویل شهرداری تهران کوچکترین اطلاعی از ویژگی‌های این شخصیت نداشته و ندارند و صرفا جهت خوش‌طعم کردن آش درهم جوش و بی‌هویتی که با مثلأ مراسم نوروزی‌شان ساخته‌اند این موجود مفلوک و محتاج را به بیگاری گرفته‌اند؛ بنابراین نه جای گله و شکایتی دارد اینکه دیگر نمی‌خواهند از او استفاده کنند و نه جای به میان کشیدن پژوهش‌ها و استدلال‌های فرهنگی. حاجی فیروز سال‌هاست مرده است و چیزی از استخوان‌های او هم باقی نمانده است. همه شخصیت‌ها و اسطوره‌های آیینی و نمایشی فرهنگ ایران‌زمین چنین شده‌اند.پس بی‌خود با این جنجال‌ها، روح آن‌ها را دچار عذاب بیشتر از این نکنیم و این بی‌فرهنگی و بی‌آیینی و بی‌هنری روزگارمان را بیش از این به رخ خودمان نکشیم.»
برچسب ها: حاجی فیروز
پربيننده‎ترين مطالب و خبرها