گروه اقتصادی: روز گذشته رئیسجمهور در اظهارنظری از تلاش دولت برای برطرف کردن موانع بازار سرمایه گفته بود اما ظاهرا ایشان از برخی آمار و ارقام خبر ندارد. از فروردینماه 99 تا همین روز گذشته انواع و اقسام قوانین جدید و خلقالساعه و اظهارنظرهای غیرکارشناسی توسط مسئولان، برای بازار سرمایه تجویز شد که نتیجه آن گرفتاری بازار در «بیرمقی و کمحجمی» است.
به این ارقام توجه کنید: در دو هفته کاری اخیر حدود 75 درصد سهامهای بازار در صف فروش بودهاند. روز گذشته (22 فروردین) از 340 سهم بورس تهران 130 سهم صفر درصد تغییر قیمتی داشتهاند. میانگین ارزش معاملات بازار سهام به 2 هزار و 500 میلیاردتومان رسیده که افت 50 درصدی را نسبت به مدت مشابه سال گذشته نشان میدهد. شاخص کل بورس 40درصد افت کرده است. با وجود ورود حدود 100 هزار میلیاردتومان نقدینگی به بازار بورس در سال 98 و نیمسال اول سال 99، از مهر 99 تا روز گذشته 60 هزار میلیاردتومان آن از بازار خارج شده است.فرصت استثنایی توسعه مالی و تامین مالی از پولهای سرگردان از بین رفته است. این نتیجه تلاشهای دولت و مقامات مالی و بورسی کشور برای حمایت از بازار سرمایه بوده، برای همین پیشنهاد میشود برای اجرای دقیقتر شعار «مانعزدایی» دولت به دخالت، اظهارنظر و استفاده ابزاری از بورس پایان دهد. همچنین سازمان بورس «نقش داوری» خود در این بازار را نمود بیشتری بدهد. بورس تهران دو سال متفاوت داشته و از سال بلوا (سال 99) به سال رکود رسیده است. رکود و بیرمقی بازار هر روز ادامه دارد و در این فضا نمیشود صحبتی جز توصیه به صبر و نقد شدن درصورت امکان داشت.
مدل جدیدی از ناکارایی بورس
سال 99 بورس تهران را میتوان «سال بلوا» یا «سال کابوس» نامید. در 5 ماهه ابتدایی این سال سرمایهگذاران زیادی به صفهای خرید بورسی پیوستند و از سودهای فضایی نیز بهره بردند. شاخص بازار سهام طی 5 ماهه ابتدایی این سال رشد 308 درصدی داشت و از 508 هزار واحد به 2 میلیون 7 هزار واحد در تاریخ 19 مرداد 99 رسید. در بازه مذکور در حدود 14 میلیون سرمایهگذار جدید با نقدینگی 60 هزار میلیارد تومانی به بازار آمدند و فضای امیدواری محض شکل گرفت. اما در 19 مرداد 99 بالاخره فضای ترس بر امیدواری غلبه کرد و بلوای بورس آغاز شد. از این تاریخ تا انتهای سال 99 شاخص کل 40 درصد عقبنشینی کرد و نهتنها سود، بلکه سهامداران از اصل پول خود وارد ضررهای هنگفتی شدند (و هستند) که دیگر برای هر کاری دیر شده بود.
در این سال تصمیمات مختلفی از سوی دولت، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی برای تاثیرگذاری و تعادلبخشی به بازار سرمایه گرفته شد که هرکدام بهنحوی آسیب و ضربه جدیدی برای بازار محسوب میشد. در آخرین تصمیم نیز در 20 بهمنماه 1399 شورای عالی بورس خبر از تغییر دامنه نوسان به مثبت 6 و منفی 2 داد، بلکه بتواند رونق از دست رفته را به بازار برگرداند. روند کُند معاملات و عدمتغییر قیمتهای پایانی بسیاری از نمادها در بازار این مهم را میرساند که بورس از مدار توجهها خارج و احتمالا به دوره رکود سنگین وارد شده است. رکود در بازار سهام به معنی اتمام «کابوس» نیست، بلکه بازار بورس به شکل دیگری ناکارا شده است.
تغییر دامنه نوسان 8 هزار میلیارد تومان را فراری داد
در سال گذشته مقرر شد از ۲۵ بهمنماه، دامنه نوسان قبلی بازار سهام که بازه ۱۰ درصدی مثبت و منفی ۵ درصد را شامل میشد، بهصورت موقت حذف شود و بهجای آن دامنه نوسان نامتقارن منفی ۲ و مثبت ۶ درصدی بر معاملات سهام اعمال شود. این تصمیم در شرایطی بود که بازار روند فرسایشی به خود گرفته بود و از مقامات این سازمان انتظار میرفت که یکی از عوامل این فرسایش که «دامنه نوسان» بود را حذف کنند؛ اما نهتنها این اتفاق نیفتاد، بلکه قانونی جدید و البته مسبوق به سابقه اعمال شد. تغیر دامنه نوسان و تبدیل آن به دامنه نامتقارن یکبار در سال 84 و در بازار بورس تهران به کار گرفته شده بود و شکست آن مشخص بود. این تصمیم که با هدف رونق در بازار سهام گرفته شده بود درنهایت به رکود عجیب در بازار تبدیل شد و روند بورس را فرسایشیتر کرد.
از تاریخ اجرای این قانون تا روز گذشته شاخص کل بازار سهام 3 درصد دیگر افت کرده است و از همه مهمتر 8 هزار میلیارد تومان نیز توسط حقیقیها از بازار خارج شده است. جالب اینجاست که بازوی پژوهشی سازمان بورس یعنی «مرکز پژوهش و توسعه» در بهمنماه 99 طی گزارشی تحلیلی «کاهش دامنه نوسان» را بهعنوان سیاستی رونقزا رد کرده بود و تاکید کرده بود که کمبودن دامنه نوسان تفاوت محسوسی در روند رشد ارزش بازار سهام ایجاد نکرده و میزان صعود و سقوط بازار را تحت الشعاع قرار نداده است. همچنین نتوانسته است در میزان زیانی که به سرمایهگذاران جدید (بهطور مشخص خریداران سهام در اوج قیمت بازار) وارد شده است، تغییری ایجاد کند. بر این اساس، چنانچه در گذشته دامنه نوسان کاهش مییافت، احتمالا مانع از نوسانات ماههای گذشته بازار نمیشد.
مردم 60 هزار میلیارد تومان از بورس خارج کردند
این روزها تصاویر زیادی از تجمعات بورسی در نهادهای مختلف دستبهدست میشود، تجمعاتی که افراد حاضر در آن متضرران این روزهای بازار بورس هستند. یکی از این تجمعها دیروز مقابل سازمان بورس واقع در سعادتآباد بود که افراد حاضر شعار «کسری بودجه داشتین... پول مارو برداشتین» را فریاد میزدند. برخی کارشناسان نوک پیکان چنین غائلهای را بهسوی مردم میگیرند و معتقدند که حتی با وجود اشتباههای دولت و سیاستگذار، این خود مردم بودند که نباید ندانسته وارد آن میشدند، اما چنین تحلیلی درست نیست. انتظاری از مردم نمیرود که منافع کوتاهمدت و سودهای آنچنانی را کنار گذاشته و منطقی و بلندمدت به بازار بورس نگاه کنند. استفاده کلان از بازار سرمایه، ایجاد شرایط برای رشد پایدار آن و... همگی از وظایف دولت و سیاستگذار است.
وقتی دولت منافع کوتاهمدت خود در بازار بورس را دنبال میکند تا بتواند اوراق بفروشد و سهام شرکتهای خود را به مردم بدهد (نه مدیریت آن) چطور میتوان مردم را راضی نگهداشت که توطئهای در کار نبوده و ذات بازارها همین است؟ همین میشود که سرمایه اجتماعی و اعتماد به سیاستگذار از بین میرود. وقتی از کمرنگشدن سرمایه اجتماعی در بازار سهام و محرومشدن بازار سرمایه از منابع بالقوه صحبت میشود، منظور خروج 60 هزار میلیارد تومان پول حقیقی تنها در 8 ماهه اخیر از بازار سهام است. این درحالی است که از ابتدای سال 98 تا اواخر مردادماه 99، شاهد ورود 100 هزار میلیارد نقدینگی جدید به بازار بودهایم، منابعی که میتوانست درصورت هدایت صحیح تحول عظیمی در تولید کشور باشد، اما با سهلانگاری دولت و سیاستگذاران درحال تحلیل رفتن است.
خروج 60 هزار میلیارد تومان پول حقیقی در حد فاصل شهریور 99 تا 20 فروردین 1400 میتواند نشاندهنده مواردی باشد که در بالا مطرح شد. درحال حاضر بسیاری از فعالان، سوءاستفاده دولت و دخالتهای خلقالساعه مقامات پولی و مالی را عامل ریزش بازار دانسته و معتقدند سرمایهگذاری در بازاری که بازده آن به میل دولت و ابزارهای آن بستگی دارد، صرفهای نخواهد داشت. به اذعان رئیس بانک مرکزی، بازار بورس با جذب پولهای سرگردان در نیمسال اول 99 به کنترل تورم توسط دولت کمک کرد، اما درحال حاضر این سوال وجود دارد که این پولها با خروج از بورس به کدام بازار حرکت میکنند و چه تبعاتی را ممکن است داشته باشند؟
بورس گزینه آخر سرمایهگذاری
حقیقت تلخی اتفاق افتاده است و باید آن را قبول کرد. بازار سهام از گزینه اول سرمایهگذاری مردم در یکسال قبل به آخرین گزینه درحال حاضر تبدیل شده است. حتی اگر بخواهیم بدبینانه به بورس نگاه نکنیم باز هم به این نتیجه میرسیم که عمده معاملهگران مترصد فرصت برای خروج از بازار هستند و تنها معاملهگران حرفهای و باسابقه پای این بازار خواهند ماند. اما چرا بازار بورس به این روز افتاد؟ بهلحاظ انگیزهای اکثر سرمایهگذاران که تازهوارد نیز بودند در ضررهای هنگفتی بهسر میبرند و تمایل به ادامه فعالیت ولو به قیمت سود نیز ندارند. در تحلیل اقتصادی نیز اخبار مثبت و خوشبینی در سطح کلان برای بورس وجود ندارد و آنچنان فضای هراس غلبه کرده است که معدود خبرهای خوش برخی سهامها نیز نمیتواند ترس حاکم را تقلیل دهد. از نظر زمانی نیز در شرایط بلاتکلیفی داخلی و خارجی قرار داریم. در بعد داخلی بهدلیل تغییر دولت و سیاستهای اقتصادی تصور دقیقی از نیمه بعدی سال وجود ندارد و در بعد خارجی نیز نتیجه خاصی در مذاکرات با غرب بهدست نیامده و بعید است تا پایان سال نیز بهدست آید.
همه این موراد باعث شده است که روند خروج پول از بورس توسط حقیقیها ادامه یابد و به رقم 60 هزار میلیارد تومان برسد. بررسیها نشان میدهد که از ابتدای شهریور 99 تا روز گذشته چیزی در حدود 60 هزار میلیارد تغییر مالکیت بهنفع حقوقیها رخ داده و این میزان از پول توسط حقیقیها از بازار خارج شده است. عمده سرمایهگذاران در بازار از آینده اقتصادی کشور دو برداشت حدی دارند. گروه اول تصور میکنند که معجزهای در مذاکرات رخ خواهد داد و احتمالا تورم کنترل خواهد شد، برای همین این دسته از افراد بهسمت سرمایهگذاری در بانکها (درآمد ثابت) حرکت میکنند. گروه دوم نیز معتقدند که در مذاکرات اتفاق خاصی نخواهد افتاد و بودجه تورمی موجب افزایش قیمتها در سال 1400 خواهد شد، برای همین اقدام به سرمایهگذاری در طلا، سکه، مسکن و ارزهای دیجیتال میکنند.فعالیت در طلا و مسکن از جنس سفتهبازی بوده و عایدی برای اقتصاد نخواهد داشت و فعالیت در ارزهای دیجیتال نیز عایدی برای اقتصاد داخل نخواهد داشت و تنها به خروج سرمایه دامن میزند. بنابراین این دو گروه بدون تفاوت از کنار بازار سهام رد خواهند شد و حتی نوسانهای مثبت آن نیز جذابیتی برای بازگشت آنها ایجاد نمیکند. این بازار میتوانست با جذب سرمایههای مردم به تولید، پیشرفت مالی و رشد اقتصادی شبیه به مدلی که در سنگاپور اجرا شد منتهی شود، اما فرصتسوزی دولت و نگاه ابزاری به این بازار، این فرصت را برای همیشه یا لااقل در یک بازهای طولانی از اقتصاد ایران گرفت.
معاملات بورس 90 درصد افت کرده است
اینکه «بورس در رکود رفته است» نهفقط از توصیفات بالا بلکه در تحلیلهای آماری نیز دیده میشود، بهطوری که براساس آمارها، میانگین ارزش معاملات بازار سهام در فروردینماه 1400 با افت بیسابقهای به 2 هزار 445 میلیارد تومان در روز رسیده است. از طرفی دیگر در ماه جاری 74 میلیارد برگ سهم مبادله شده است (حجم معاملات) که حاکی از افت 30 درصدی در مقایسه با دو هفته نخست در اسفند 99 است. همچنین حجم معاملات در دو هفته نخست ماه جاری 70 درصد کاهش را در مقایسه با مرداد 99 و همچنین 30 درصد کاهش را در مقایسه با فروردین 99 نشان میدهد. از طرف دیگر درحالی میانگین ارزش روزانه معاملات در بورس تهران در حدود 2 هزار میلیارد تومان است که این مقدار کمترین رقم در یکسال اخیر بوده است. میزان ارزش معاملات که پویایی و نقدشوندگی بازار در گرو آن است در مقایسه با مرداد سال 99 در حدود 90 و در مقایسه با فروردین همان سال نیز 50 درصد کاهش داشته است. میانگین ارزش معاملات روزانه در بورس تهران در مردادماه 99 برابر با 15 هزار میلیارد تومان و در فروردین نیز 4 هزار 629 میلیارد تومان بوده است.
آینده بورس؛ امید یا ترس؟
درحال حاضر سه گروه با بازار بورس سروکار دارند؛ یک گروه نقد نیستند و با سهمها و سبد خود در ضرر بهسر میبرند، گروهی دیگر در سبد خود تعدادی سهام نقدشونده دارند و مقداری نیز نقد شدهاند و درنهایت گروهی که بهطور کامل نقد و مترصد بهبود شرایط برای حضور مجدد در بورس هستند. باقی نیز از بازار فرار کردهاند و احتمالا تا سالهایسال به هیچ قیمتی به آن برنخواهند گشت.
گروه اول ابهام اصلیاش این است که چه زمانی ضررش جبران خواهد شد؟ گروه دوم و سوم نیز در پی این هستند که آیا بیرون از بازار بمانند یا زمان مناسب برای بازگشت چه موقعی خواهد بود. حول تصمیمگیری، این موارد مطرح میشود: 1-مهمترین اتفاقی که در چند ماه گذشته در بازار سهام اتفاق افتاده است، مشخص شدن کف قیمت بسیاری از سهمهای مهم است. قیمتهایی که ظاهرا به این راحتی کمتر از آن یا حتی حدود آن قابل تجربه مجدد نیست. از طرف دیگر قیمتها خیلی از این کفها بالاتر نیست. بهنوعی میشود گفت بازار نیازی به هیجانهای منفی ندارد و عمده هیجانات پیشخور شده است. درواقع اوضاع طوری نیست که اگر همین امروز در صف فروش نباشید دوماه بعد سرمایه شما نصف شده باشد. حداکثر 10 تا 15درصد (آنهم در برخی سهمها) از دست میدهید.
بنابراین هرچند سخت است و غیرقابل توجیه اما باید همچنان صبر کرد. 2-بزرگترین شوک منفی بازار سرمایه درحال حاضر بازگشت دلار به رقم 15هزار تومان و به نتیجه رسیدن مذاکرات با غرب است. چنین مسالهای به این زودی رقم نخواهد خورد و حتی با وجود آزادسازی داراییهای ارزی ایران بهدلیل وجود تقاضای وارداتی سرکوبشده بعید است قیمت دلار پایینتر از محدوده 21 تا 23 هزار تومان باشد. 3-در دیدگاه منطقی بازار بورس در سال جاری بازدهی به اندازه تورم آتی خواهد داشت که با توجه به انتخابات و مشخص نبودن سیاستهای دولت آینده در زمان حاضر، عمده این بازدهی در نیمه دوم سال رقم خواهد خورد.