گروه سیاسی: شب گذشته حضور فائزه هاشمی در کلابهاوس، به عبارتی شهر را بهم ریخت! او بیشتر از بیست هزار نفر شنونده داشت، استقبال آنقدر بالا بود که برای شنوندگانش اتاقهای موازی تشکیل شد. در اتاق او از جلیل محبی تا خبرنگاران شبکههای ماهوارهای حضور داشتند، طیف صحبتهایش از ماجرای پدر همسرش در زمان شاه، تا اعلام تلویحی انصراف از انتخابات گسترده بود، صحبت مشترک او با یاسر(برادرش) حتی به موی پدر مرحوم هم رسید! او از تکراری بودن انتخاب بین «بد و بدتر» گفت و البته با صراحت لهجهای کمنظیر موج بیسابقهای ایجاد کرد. آن چه که مسلم است او به شدت کاریزماتیک نشان داد.
چند خط از صحبتهای قابل انتشارش را اینجا آوردیم به اضافه واکنشهای توئیتری، که تعدادش خیلی زیاد بود و چندتایش را دستچین کردیم.
امین بزرگیان(جامعهشناس) نوشت:نظر بنده این است که فائزه هاشمی اکنون مردم عادی داخل ایران را نمایندگی میکند. بازتاب افکار عمومی است. مهم موافقت یا مخالفت من و شما با نظریاتش نیست. صراحت، صداقت، تناقضها در صحبتهایش ناشی از این نمایندگی است، اپوزیسیون رسمی خارج از کشور ازینکه بخش بزرگی از گفتارش به داخل ایران منتقل شده و کسی در داخل آن را نمایندگی میکند بدون براندازی خوشش نخواهد آمد. اصلاحط هم ازین حیث که دیگر نمیتوانند این گفتار را بدلیل خارجی بودن نفی کنند، تضعیف میکند. گفتارشان رقیب داخلی جدی یافته است، بایاس عاطفی ف.هاشمی درباره پدرش، حقوق بشر اسلامی و... بایاسهای او را درباره بقیه موضوعات هم نشان میدهد. یعنی نمیتوان این دو سو را از هم جدا کرد. محصول یک شخصیت است. تحلیلی درستتر است که این کلیت را در نظر بگیرد.
مونا جلیلوند اما حرفهای فائزه را اصیل نمیداند، او مینویسد: پایهی فکری فائزه هاشمی شبیه متوسط مردم نیست. شاید حرفهایی که میزنه باشه چون مشاهدهگر خوبیه، نگاه میکنه جامعه چی میگه و همونها رو یاد میگیره و تکرار میکنه. ولی اگر با مسالهی جدیدی مواجه بشه با ساختار فکری متفاوت خودش مساله رو تحلیل میکنه تا دوباره یاد بگیره از مردم.
فرشته قاضی(روزنامهنگار) از دیدگاه زنانه ماجرا را تحلیل کرده: رکورد مخاطب در کلابهاوس توسط یک زن که عملا هیچ سمت ندارد شکسته شد ظرفیت اتاقی که او حضور دارد با ۸هزار نفر پر شده و اتاقی موازی در کلابهاوس و یک اسپیس در توییتر، صدای اتاق اول را به صورت زنده پخش میکنند. حالا به حذف زنان ادامه دهید.
صبا آذرپیک(روزنامهنگار) هم نوشت: از منظر جامعهشناسی، وقتی نزدیک ۲۰ هزار نفر تا ۳نیمهشب بیدار میمونند تا نظرات فائزه هاشمی را بشنوند،فارغ از اینکه مخالف یا موافق نظراتش باشند،نشاندهنده اینه که جامعه تشنه آزادی بیان ست و گفتوگو از هر راهکار دیگری، برای کشور مفیدتر است.
پوریا ماهرویان(خبرنگار) اما ماجرا را از زاویه دیگری دیده: فائزه هاشمی خیلی جاها میتونست با کمک مدیران روم در كلاب هاوس از زیر پاسخ دادن به سوالهای سخت در بره، اما با اصرار (و گاهی با تشر به مدیران روم) خواست پاسخش رو تمام و کمال بده.
مثلا جایی در پاسخ به سوال اختلافش با برادرش وقتی مدیر گفت این سوال رو جواب داده، گفت: نه جواب ندادم.اما متاسفانه مشکل بیشتر فرزندان سیاسیون اینه که حتی با وجود تفاوت خطمشی بنیادی با دیدگاهها و عملکرد والدینشون، به سختی میتونند خودشون رو از زیر سایه و اقتدار آنها بیرون بکشند و راهشون رو کاملا جدا و مستقل کنند.برخی هم مثل علی سلطانیوش از حرفهای فائزه به حمله به پدرش رسیدند: فائزه هاشمی امشب در كلابهاوس گفت: پدرم حامی من در انتظار نشریه زن بود و وقتی نشریه را توقیف کردند و در نماز جمعه آیتالله یزدی نسبت به محتوای (هنجارشکنانه) نشریه اعتراض کردند پدرم در خانه به من گفت چرا ساکتی برو جوابش را محکم و کوبنده بده مرحوم کلا متخصص فتنهانگیزی بودند.
در هر صورت فائزه هاشمی چه آن جایی که از پیشنهاد احمدینژاد گفت و چه آنجا که از موضعش درباره انتخابات، به گمان برخی به شدت سمپاتیک نشان داد، در واقع صحبتهای او احتمالا به زعم عدهای همان خواست طبقه متوسط است.