گروه سیاسی:مصطفی هاشمیطبا، فعال سیاسی درباره مسائل روز کشور در گفتگو با روزنامه توسعه ایرانی گفت:مسائل مملکت را هیچ کسی نمیتواند حل کند
متن این گفتگو را درادامه بخوانید:
آقای هاشمیطبا به نظر شما در صورت کاندیداتوری یکی از آقایان ظریف، جهانگیری و محسن هاشمی؛ اصلاحطلبان شانسی برای پیروزی در انتخابات پیشرو دارند؟
به نظر من اگر کسی برنامه مشخص و معینی بدهد و صادقانه آن برنامه و تبعاتش را با مردم در میان بگذارد، مردم جذب میشوند.
از بین این سه نفر، آقایان ظریف و جهانگیری در هر دو دولت آقای روحانی حضور داشتند که برخی شکستها و ناکامیها را هم به آنها نسبت میدهند؛ مانند دلار 4200 تومانی که به هر حال بحق یا ناحق به آقای جهانگیری منسوبش کردند یا شکست برجام که به نوعی بخشی از مسئولیت آن را متوجه آقای ظریف میدانند. با این تجربه آیا به نفع جریان اصلاحات هست که روی این چهرهها برای انتخابات سرمایهگذاری کند؟
دلار 4200 تومانی به نام آقای جهانگیری شد، اما ایشان تکذیب کرد. از طرف دیگر این سیاستها، سیاستهایی است که همه دولتها داشتند و نکته جدیدی نیست. تبلیغات علیه جهانگیری و موضوع دلار هم باید درمورد همه سیاستهای ارزی کشور در طول 40 سال گذشته صورت میگرفت که قرعه شانس به نام آقای جهانگیری افتاد! ولی بهطور کلی به نظرم حضور در دولت روحانی، نقطه ضعفی برای آنها نیست.
در مورد آقای ظریف چطور؟
در مورد ایشان فکر میکنم وجه مثبت غالب است.
نظرتان در مورد محسن هاشمی چیست؟
ایشان که خودش استنکاف میکند و بعید است قبول کند. خودش گفته است نمیآید.
نظرتان درباره کاندیداتوری آقای عارف چیست؟ گفته شده که ستاد انتخاباتی ایشان هم تشکیل شده است.
به نظرم ایشان یک چهره مفید دانشگاهی هستند و اگر در همان دانشگاه باشند هم برای خودشان مفیدتر است هم برای جامعه علمی کشور.
نه ما اصلا قحطالرجال نداریم. منتهی مسائل مملکت را به حدی رساندهایم که دیگر رئیسجمهورها نمیتوانند حل کنند؛ مشکل اصلی این است وگرنه اینهایی هم که در کشورهای دیگر رئیسجمهور میشوند، سوپرمن نیستند
شما ایشان یا بهطورکلی کسانی که هیچ سابقه اجرایی نداشتهاند را صرفا به واسطه مواضع سیاسیشان، گزینه مناسبی برای ریاست جمهوری میبینید؟
من اکثر کسانی که اسمشان میآید را گزینه مناسبی نمیبینم. بعضیها شأن علمی دارند. فرض کنیم استاد دانشگاه هستند و در دانشگاه موفق هستند، اما دلیل نمیشود که بیایند رئیسجمهور شوند. برخی سنگ روی سنگ نگذاشتهاند مثل بعضی کسانی که اصولگراها مطرح میکنند؛ هیچ کاری نکردهاند، اما اسمشان را میآورند و میگویند که باید رئیسجمهور شوند. متاسفانه از کسانی که استخوان خرد کردهاند حمایت نمیشود.
چرا؟
چون بیشتر جنبههای سیاسی در نظر گرفته میشود.
پس یعنی آن قحطالرجال معروف وجود ندارد؟ اگر این طور است پس این سرگشتگی برای پیدا کردن یک کاندیدای جامعالشرایط و اصلح از کجا ناشی میشود؟
نه ما اصلا قحطالرجال نداریم. منتهی مسائل مملکت را به حدی رساندهایم که دیگر آدمها نمیتوانند حل کنند. یک وقتی یک نخی را گره میزنیم و آن یک گره را میشود یک جوری باز کرد؛ اما وقتی ده تا گره روی هم میخورد دیگر باز نمیشود؛ مشکل اصلی این است وگرنه اینهایی هم که در خارج رئیسجمهور میشوند، سوپرمن نیستند.
با این حساب معتقدید برای حل مسائل کشور به بنبست رسیدهایم؟
نه میشود حل کرد، ولی خب ویژگیهای خاصی میخواهد.
شما راهکار مشخصی برای آن دارید؟
من نمیتوانم راهکار انتزاعی دهم، اما همینقدر میدانم با این مجلس و وضعیتی که الان داریم قابلحل نیست. آن مجلس دهم هم چندان قابل توجه نبود. متاسفانه مجالس ما احساس میکنند اختیار ندارند و هم اینکه فکر منسجمی در درونشان نیست که بتوانند اقدام کنند. همان که گفتم گرههایی روی هم آمده که باز کردنش سخت است.
من اکثر کسانی که اسمشان میآید را گزینه مناسبی نمیبینم. بعضیها شأن علمی دارند. ، اما دلیل نمیشود که بیایند رئیسجمهور شوند. بعضی کسانی که اصولگراها مطرح میکنند؛ هیچ کاری نکردهاند، اما اسمشان را میآورند و میگویند که باید رئیسجمهور شوند. متاسفانه از کسانی که استخوان خرد کردهاند حمایت نمیشود.
همین شرایط منجر به ناامیدی مردم و بیانگیزگی برای مشارکت در انتخابات نیز شده است. با این حساب میتوان امیدی درباره آینده داشت؟
آینده خیلی خوبی میتوانیم داشته باشیم، اما من مسیر را در جهت حل مسائل نمیبینم. روش کار سیاسی در کشور ما به حل مشکلات کشور نمیانجامد و باید نقطه عطفی در جایی پیدا شود تا بتوان تغییر ایجاد کرد.
با این حساب به نظرتان میزان مشارکت مردم در انتخابات چقدر خواهد بود؟
مثل همان انتخابات مجلس؛ فکر نمیکنم خیلی بیشتر باشد.