چین در امور ایران دخالت میکند
احمدینژاد: توافق با چین اگر منفعت داشت، حکومت، آنرا در بوق و کرنا میکرد
6 ارديبهشت 1400 ساعت 19:27
گروه سیاسی: رییسجمهور سابق گفت: می گویند (توافق ایران و چین) یک موافقتنامه کلی ست. در دنیا موافقتنامه کلی را به سرعت منتشر می کنند چون تعهدی ندارد. وقتی منتشر نمی شود یعنی تعهداتی در آن وجود دارد! اگر مسئولین هزار بار هم تکذیب کنند، ملت باور نمی کند!
اظهارات محمود احمدی نژاد در دیدار با جمعی از مردم ورامین، به نقل از سایت دولت بهار در زیر آمده است:
بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه
خیلی خوش آمدید بزرگواری فرمودید .خدای بزرگ را سپاسگزارم که توفیق دیدار شما را عنایت فرمود. مردم عزیز ورامین و ورزشکاران و سنتی کاران و صنف عزیز قهوهخانهداران ، خیلی با قناعت صحبت کردید.
15 خرداد سال 1342مردم ورامین جانشان را کف دستشان گرفتند و حرکت کردند. درست است که به ظاهر در آن مقطع پیروز نشدند اما مسیر حرکت ملت را عوض کردند که بعدا منجر به حوادث بزرگ انقلاب عظیم ملت ایران. تصمیمات مهم در لحظات سرنوشت ساز در تاریخ می ماند. به گذشته تاریخ نگاه کنید، میلیاردها انسان آمده اند، خورده اند، زندگی کرده اند و رفته اند و آثاری از آنها نیست. اما آن تصمیمی که در لحظه های سرنوشت اتخاذ کردند، هنوز هست. یاد شهدای ۱۵ خرداد را گرامی میداریم . امیدواریم خدای متعال شهدای ورامین و شهدای ۱۵ خرداد را با شهدای راه انسانی در طول تاریخ محشور کند و انشاالله یاد و نام و راهشان همیشه زنده باشد.
شما ورزشکاران عزیز ورزشکاران باستانی، پهلوانان ، صنف قهوه خانه دار بزرگواری کردید تشریف آوردید. بالاخره پهلوانی و جوانمردی جزو ویژگیهای برجسته ملت ایران در طول تاریخ است و همین امروز هم از جمله مشکلات جامعه بشری، کنار گذاشته شدن جوانمردی است. یعنی مردانگی در کار نیست. کسی که می نشیند سلاحی می سازد که از ۱۰ هزار کیلومتر دورتر مردمانی را که در خواب هستند، هدف قرار می دهد و همه را می سوزاند، یعنی او نامرد است و از جوانمردی تهی است. کسی که در روز روشن، جیب مردم را خالی میکند و برای پر کردن جیب خودش، به فقر مردم رضایت میدهد، او از جوانمردی خالی شده است. اگر یک جو جوانمردی داشت از خودش و موجودیتش می گذشت تا شاهد فقر و محرومیت مردم نباشد و این جوانمردی را ما در طول تاریخ از پهلوانان و باستانی کاران و از کسانی داریم که مردانه می ایستادند و اخلاق و انسانیت را در جامعه ترویج میکردند. دعا کنیم که انشاالله هرچه زودتر به آن روحیه جوانمردی، انسانی، تواضع و مردانگی نه فقط در ایران بلکه در کل جهان بازگردیم.
من از همه شما تشکر می کنم اما میخواهم بحثی را درباره کشورمان و به مناسبت حضور مردم ورامین در مورد انقلاب عرض کنم. همه ما به یاد داریم که وقتی ملت ایران برای اصلاح وضع موجود کشور قیام و حرکت کرد، یکسری شعارهایی داشت و این شعارها از عمق جان مردم بر اساس تجربیات تاریخ و باورهای ملت بیرون آمد. امروز می خواهم در باره یکی از آنها که این روزها موضوعیت بیشتری پیدا کرده است، با شما صحبت کنم.
آن موقع یک شعار برجستهای تحت عنوان نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بود که شما هم آن را شنیده اید. چرا آن موقع میگفتیم نه شرقی نه غربی؟ مفهوم این نه شرقی نه غربی چیست؟ آن موقع دو بلوک در دنیا بود. یکی بلوک شرق کمونیستی و دیگری بلوک غرب سرمایه داری. آنها دنیا را بین خود تقسیم کرده بودند. درست است که با هم رقابت داشتند تا دایره سلطه خودشان را توسعه دهند و از آن طرف جدا کنند و به این طرف ملحق نمایند. اما روی یک اصل مشترک بودند و می گفتند ما دوتایی باهم نباید اجازه بدهیم یک کشوری و ملتی خارج از این دو بلوک سر بلند کند. با هم تقسیم می کنیم ، حالا طرف مقابل باشد بهتر از این است که مستقل باشد.
فساد، دیکتاتوری، غارت، خفقان و استبدادهای خشن ویژگی نمادهای دوطرف بود. اگر آن کشور در بلوک شرق بود و مردمش قیام می کردند، با این شعار که شما وابسته به امپریالیسم یا سرمایه داری هستید سرکوب می کردند و اگر در بلوک غرب بود با این شعار که شما کمونیست هستید سرکوب میکردند. اجازه نمیدادند استقلال و هویت ملتها بروز و ظهور پیدا کند. من نمیخواهم بگویم کدام خوب یا بد است. به آن کاری نداریم. می خواهم راجع به واژه استقلال صحبت کنیم که از شعارهای انقلاب بود و تاییدیه اش هم نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی بود. یعنی ما نمیخواهیم زیر بلیط هیچ بلوکی باشیم، میخواهیم خودمان تصمیم بگیریم. خوب حالا بعضی ها می گویند اگر گفتیم نه شرقی، نه غربی، معنایش قطع ارتباط با دنیاست. این از آن حرفهای شیطان است! چه کسی گفته نه شرقی نه غربی یا وقتی می خواهیم مستقل باشیم یعنی رابطه مان را با دنیا قطع کنیم؟ اتفاقاً باید بیشترین رابطه را با همه دنیا داشت زیرا اصل بر رابطه، مبادله، رفت و آمد، تجارت، کار فرهنگی و ورزشی و تبادل علمی در حداکثر ممکن است.
دو دولت اگر با هم دعوا دارند، حق ندارند رابطه مردم دو کشور با یکدیکر را قطع کنند. چرا رابطه مردم را قطع می کنید؟ بروید دعواهایتان را بکنید. رابطه ملتها اصل است و باید تداوم داشته باشد. انسان ها در ارتباطات انسان هستند و وجود دارند و زندگی میکنند. وقتی میگوییم نه شرقی و نه غربی به معنای استقلال است، یعنی آنکه دیگران به بهانه های گوناگون و با ساز وکارهایی که طراحی می کنند، به جای ما سرنوشت ما را رقم نزنند و اجازه بدهند ما خودمان سرنوشتمان را تعیین کنیم و راجع به کشور خودمان تصمیم بگیریم.
امروز دیگر تاثیرگذاری شان این جوری نیست که برای مثال یک فرماندار آمریکایی در تهران بگذارند و بگویند همه باید از او تبعیت کنید یا بیایند مستقیماً کسی را بر مصدر امور نصب کنند و بگویند او رئیس حکومت است و همه باید تبعیت کنید و حتی نیروی نظامی بفرستند بگویند باید تبعیت کنید. شیوه رفتار آنها عوض شده است. آنها با کمک بعضی از افراد، یک ساز و کارهایی را در دنیا درست کردهاند و در داخل کشورها ارتباطات را جوری تنظیم میکنند که سرنوشت ما دست آنها می افتد. دو مثال می زنم تا مساله روشن شود. یکی از مثالهای روشنش این گفت و گوهایی است که راجع به برجام دارد انجام می شود. یادتان هست سال ۹۲ وقتی این دولت سرکار آمد، گفت ما می خواهیم به نحو دیگری مذاکره کنیم؟و مساله را حل نماییم. اما همان اول کار که میخواستند برای مذاکره بروند، رئیس دولت، یک حرفهایی زد و گفت: خزانه خالی است انبارها خالی است، دولت هم بدهکار است. معنای این حرف چیست؟ افرادی را فرستاده ایم مذاکره با بیگانه ای که مدعی ما هستند، ولی همزمان که اینها برای مذاکره میروند ، داریم میگوییم که وضع ما خیلی خراب است یعنی ما نیاز به توافق با شما داریم. خب تا اینجایش هم اشکالی ندارد، اما این حرف یک معنایی در لایه های پایین تر دارد. این حرف و این رویکرد در مذاکره در واقع فرصت دادن به طرف مقابل برای تاثیرگذاری بر مناسبات سیاسی داخل کشور است. حالا چه شده است را من کاری ندارم؟
همین امروز ببینید اتفاقی که دارد میافتد چگونه است؟ یک عده عجله دارند که مذاکره کنند. دو ماه دیگر دولت شما تمام می شود. بالاخره هشت سال حلش نکردید، آیا در این دو ماه میخواهید حل کنید؟ نه نمیخواهد حل کند، بلکه می گوید من در این مذاکرات می روم یک بده بستانی می کنم، شرایط مرا در افکار عمومی ایران بالا می برد. این حرف غیر از فرصت دادن به بیگانه برای اثرگذاری در مناسبات سیاسی داخلی است؟ یعنی داریم به او فرصت می دهیم که یک مانوری بدهد یک گروه را در ایران ببرد مانور از آن طرفی بدهد یک گروه دیگر را بالا ببرد. خیلی روشن است. وقتی میگوییم نه شرقی نه غربی ،یعنی دیگر اینجوری هم نباید اجازه تاثیرگذاری در مناسبات سیاسی کشور داشته باشد. یعنی یک عده پیدا بشوند و امید داشته باشند که در تعامل با بیگانه شرایط سیاسی شان در داخل کشور ارتقا پیدا کند. در گذشته به آنها میگفتیم وابسته و خائن اما حالا نمیشود گفت. اما نتیجهاش همان است یعنی مثلاً برویم بگوییم که آقا ۱۰ میلیارد فعلاً آزاد کن ما بریزیم داخل بازار، قیمت ارز را پایین بیاوریم و یک کاری بکنیم، مقداری جنس داخل بازار بریزیم که رای ما در بین مردم بالا برود. اسم این را من می گذارم کج فهمی اما نتیجهاش فرصت دادن به بیگانه برای دخالت در امور ما است. یعنی کلید را داریم می دهیم دست او تا فرمان را هر طرف که بخواهد، چرخاند.
ما که اعتراض میکنیم معنایش این نیست که نمیخواهیم با دنیای غرب رابطه داشته باشیم. چرا میخواهیم بهترین رابطه را بر اساس عدالت و احترام داشته باشیم. ولی نه اینکه آنها برای ما تصمیم بگیرند. من یادم هست که در اوایل سال ۸۵ آقای بوش رئیس جمهور آمریکا بود و خیلی هم سر صدا می کرد. ما به ایشان نامه نوشتیم و گفتیم درست است که ما با هم دعوا داریم و سرانجام یک طوری با هم آن را حل می کنیم. شما بگذارید مردم بتواند رفت و آمد داشته باشند. چرا نمیگذارید یک پرواز مستقیم از تهران به نیویورک داشته باشیم؟ دو میلیون ایرانی آنجاست. هر بار که میخواهند بیایند ایران باید دور دنیا را بچرخند. ایرانی هایی هم که میخواهند بروند، باید دنیا را بچرخند. ولی حالا آنها آن موقع موافقت نکردند. بیشترین ارتباطات و بیشترین تبادلات تجاری بین مردم دو کشور می تواند وجود داشته باشد. همین الان اگر مردم ایران با آمریکا رابطه تجاری داشته باشند، دیگر تحریم چه معنایی دارد؟ یکی از حرف های ما این است که اگر دولت آمریکا ما را تحریم می کند و به مردم ما فشار می آورد، قبل از آن دارد به مردم خودش دارد زور می گوید و نمی گذارد با ما تجارت کنند. باید بگوییم آقا بیخود می کنی برو کنار و دخالت نکن! بگذار مردم تجارت کنند. هر کس در آمریکا برای ایران جنس می آورد، دستگیرش می کنند! این غربی آن است، شرقی آن را هم داریم.
ارتباط با شرق و همه کشورهای شرقی، چیز خیلی خوبی است. با همه کشورها می توان رابطه اقتصادی، فرهنگی، تجاری و ورزشی داشت. ولی رابطه را چگونه باید تنظیم کنیم که فرصت دخالت در امور ما به آنها داده نشود؟ من کاری به محتوای توافق با چین ندارم، گرچه معتقدم اگر چیزی به نفع ملت بود حتماً در بوق و کرنا می شد. می گویند یک موافقتنامه کلی است. در دنیا موافقتنامه کلی را بلافاصله منتشر میکنند، چون تعهدی ندارند. وقتی منتشر نمیشود یعنی داخل آن تعهداتی وجود دارد. اینکه هوش ذاتی مردم ایران بحث هایی را مطرح می کند که چه مواردی در داخل توافق هست، بدانید که حتما هست.
من می خواهم مناسبات را به شما نشان دهم. ملت اعتراض می کنند که چرا این توافقنامه منتشر نمی شود؟ مقامات کشور پاسخ می دهند که طرف چینی از ما خواسته است منتشر نکنیم! این را می خواهیم کالبد شکافی کنیم و ببینیم یعنی چه که طرف چینی چنین چیزی خواسته است؟ قانون اساسی ما میگوید هر قراردادی که در سطح بینالملل می نویسید، باید برود در جلسه علنی مجلس خوانده شود و رادیو هم باز باشد و آن را پخش کند، در باره بند بند آن بحث شود و رای گرفته شود. چرا میگوید باید علنی بحث شود و رادیو روشن باشد؟ برای این که همه ملت در جریان قرار بگیرند که چه اتفاقی می افتد. این حق ملت است. شما چطور اجازه دادید که طرف چینی همین اول کار، این حق را از ملت بگیرد؟ ساده است. حق ملت ایران این است که بداند در قرارداد چه می گذرد. شما میگویید طرف چینی به ما گفته منتشر نکنید و شما هم گوش کردید. یعنی شما با قبول درخواست طرف چینی، حق قانونی و مسلم ملت ایران را زیر پا گذاشته اید. اگر اسم این دخالت نیست، پس چیست؟ حالا فردا که میخواهید اجرا کنید چه تقاضاهایی خواهند داشت؟ این یک بحث حقوقی است.
منِ احمدی نژاد، طرفدار مذاکره و رابطه با همه دنیا هستم. بارها هم گفته ام و آن را در حدی که ممکن بوده، انجام هم داده ام. بعد نگویند ما مخالف رابطه ایم. نه ما موافق بالاترین حد رابطه هستیم. اما رابطه چه شکلی؟ اگر این اصول رعایت نشود، همان روابط گذشته ای خواهد شد که علیه آن انقلاب کردیم. به همین سادگی می گویند و رد می شوند. این حقوق ملت است. شما اجازه ندارید و کسی به شما اجازه نداده است که از حقوق ملت عدول کنید. برویم از ملت ایران بپرسیم آیا شما به کسی اجازه داده اید از حقوق تان در قانون اساسی عقب نشینی کند، یا آنها را زیر پا بگذارد؟ ببینید چند درصد رای میدهند؟ بالاخره مقاماتی که سر کار هستند اینها با رای و خواست و با نظر مردم بر سر کار هستند. غیر از نظر مردم حق ندارند کاری کنند، این صریح قانون اساسی است.
اعتبار مقامات به رای مردم و قانون اساسی است. زمانی که قانون اساسی را کنار میگذارید، چطور خودتان معتبر می مانید؟ آقایی که می آیید این حرف را میزنید، توجه دارید که اعتبارتان به رای مردم و قانون اساسی است؟ وقتی رای مردم و قانون اساسی را کنار می گذارید، خودتان چطور باید اعتبار داشته باشید؟ من یک موقعی به این آقایان گفتم که شما به ملت اعتماد ندارید، از ملت پنهان می کنید اما انتظار دارید ملت به شما اعتماد داشته باشد، نمی شود.
حالا نمی خواهم عرضم طولانی بشود. عزیزان من گیر کجاست؟ جایی است که ملت از عرصه های تصمیم گیری کنار گذاشته شده است. می گوییم برجام را چرا منتشر نمی کنید؟ میگویند صهیونیستها مطلع می شوند و توطئه می کنند. خود آمریکایی ها میگویند که ما بدون هماهنگی با صهیونیست ها قدم بر نمی داریم، ما باهم هماهنگ هستیم اما اینجا به ملت میگویند این باید پنهان بماند. معنایش این است که ملت از عرصه کنار برود، ملت نباید نظر بدهد و دخالت کند. می گویند آن طرف خواسته است که منتشر نشود. خب ما مردم این وسط چه کار کنیم؟ راجع به سرنوشت ما تصمیم گرفته می شود اما میگویند شما حق ندارید اطلاع داشته باشید!
عزیزان من مشکل یک تفکر است و فقط هم مال ایران نیست بلکه در کل دنیا است. عده ای هستند که برای تودههای مردم هیچ حق و جایگاهی قائل نیستند، حق فهمیدن و اطلاع داشتن، قائل نیستند، به حساب نمی آورند، می گویند ما برتر از مردم هستیم، مردم چه کاره هستند که بخواهند نظر بدهند! یادتان هست، در همان اوایل بحثهای هستهای، آقای مشاور گفت که موضوع هستهای چه ربطی به راننده تاکسی و لبو فروش دارد؟ پس به چه کسی ربط دارد؟ آقا برجام را امضا کردید زندگی چه کسی خراب شد؟ زندگی همین راننده تاکسی و لبو فروش و کاسب و بقال و طلبه و ... نابود شد. شما که زندگی تان دست نخورده است.
مشکل این است که یک عده ای خودشان را برتر از توده های مردم میدانند. رسما میگویند به شما چه مربوط است! من با اطمینان می گویم که جگرکی و لبو فروش و مغازه دار و معلم و طلبه و استاد دانشگاه و کاسب و ورزشکار، خیلی بهتر از شما مسائل را می فهمند. شما خودتان را فهمیده می دانید، این هم عملکردتان است. هستهای و اقتصاد را داده اید، حالا دارید در به در می دوید که بگویید آقا تو رو خدا یک گوشه اش را باز کن! این مدیریت است؟ چرا به اینجا رسیدید؟ چون ملت را کنار گذاشتید، حالا می خواهید بروید گفت و گو کنید! با کدام پشتوانه می خواهید گفت و گو کنید؟ پشت تان خالیست و باید امتیاز بدهید. آنها هم که استاد کار هستند. ۴۰۰ سال است که دارند دنیا را می چاپند. قشنگ بلدند. شما را داخل یک شبکه ای میآورند اولِ یک کوچه میاندازند. دیگر باید بدوید. بعد یک قطره جلویتان می گذارند و کلی را می برند. آن رآکتور اراک که داخلش بتن ریختند، فقط چند میلیارد دلار خرج ساختن آن است! خیلی راحت داخل آن بتن ریختند. چه چیزی در مقابلش دادند؟ ۴ میلیارد دلار پول های خودمان را گفتند اجازه میدهیم خرج کنید!
برای تاسیسات هسته ای ۳۰ میلیارد دلار خرج شده است شما این را خوابانده اید و گرفته اید، چه چیزی به ما داده اید؟ در این معادله چه چیزی گیر ملت می آید؟ دائما باید برویم امتیاز بدهیم، استقلال مان را بدهیم تا او اجازه دهد یک گوشه از پول خودمان را مصرف کنیم. باید معادله را به هم بزنیم. چرا اینطور شدید؟ برای این که ملت را فراموش کردید و کنارش گذاشتید، از قدرت ملت در مناسبات جهانی استفاده نمی کنید، ملت را ضعیف کردید و کنار گذاشتید. حالا خودتان بدون پشتوانه می روید و دائما باید امتیاز بدهید. بعد برای اینکه ملت متوجه نشود، پنهانکاری می کنید. یعنی باز هم ملت را کنار می گذارید. اگر روز اول آن متن واقعی برجام را برای ملت می خواندند، این ملت نمیگذاشت که امضا بشود و کشور اسیر شود.
آمریکا قرارداد را پاره کرده و دور انداخته است، به او یک کلمه حرف نمی زنند اما به ما میگویند ایران باید رعایت کند! آقا قرارداد دو طرف دارد، یک طرف آن را پاره کرده و در سطل آشغال انداخته است، می گویند او مهم نیست اما تو (ایران) باید رعایت کنی! عجب قراردادی! اگر این استعماری نیست پس چیست؟ وقتی اختلاف شد می نشینیم موضوع را حل می کنیم. چگونه این کار را می کنیم؟ شش نفر مخالف ما، آن طرف می نشینند با شش رای و ما هم این طرف، با یک رای! و تصمیمات به اتفاق آرا باید گرفته شود! آقای ترامپ قرارداد را زیرپایش گذاشته است، عیب ندارد بیاید در جمع این هفت نفر تصمیم بگیریم! اگر هر هفت نفر حرفت را قبول کردیم، بسیار خوب! اگر این قرارداد استعماری نیست پس اسم آن چیست؟ چرا تن می دهند؟ برای اینکه مردم را کنار گذاشتند، نمی خواهد خواسته مردم در این کشور اجرا بشود، مردم قوی باشند، حرف بزنند و تصمیم بگیرند. امام فرمود: میزان رای ملت است. خیال میکنند که بعضی ها اینها را پنهان می کنند و از آن رد میشوند، نخیر اینطور نیست. به زودی تاریخ، اینها را ورق خواهد زد، به زودی این ها رو میشود، به زودی اسم ها را میخوانند که چه چیزی را علیه ملت امضا کرد.
اگر بخواهیم اوضاع کشور درست شود، یک راه بیشتر وجود ندارد، باید به دست ملت اصلاح شود، یعنی کار به مردم یعنی به نظر، خواست، همت، اراده و حضور مردم بازگردد. مشکلات اقتصادی وجود دارد، به دست چه کسی باید حل شود؟ در بازیهای سیاسی که اقتصاد حل نمی شود! اقتصاد با مزرعه و کارخانه و تجارت و فعالیت حل می شود. چه کسی باید این را انجام بدهد؟ مردم! راه را باز کنید تا مردم فعالیت کنند! فرهنگ را چه کسی می خواهد درست و حل کند؟ مردم! سیاست را چه کسی جز مردم می خواهد حل کند؟ وقتی مردم را کنار گذاشتید و از صحنه کنار رفتند، معلوم است که همه این عرصهها خراب میشود. اصلا لازم نیست کسی خرابش کند چون دیگر چیزی وجود ندارد. آیا می شود کاری را که ۸۰ میلیون نفر باید انجام بدهند، به سه هزار نفر بدهیم و بگوییم شما انجام بدهید؟ ۸۰ میلیون باید کار و تلاش کند و به مسائل کشور بیندیشند. وقتی مردم را کنار گذاشتی، کشور ضعیف میشود. مردم را ضعیف کنید، کشور و اقتصاد ضعیف می شود. کارها را به مردم برگردانید، به خواست و رای و تواناییهای مردم احترام بگذارید و فرصت در اختیار آنها قرار دهید.
اگر می خواهید اوضاع را بهبود ببخشید باید کارها را در اختیار مردم بگذارید. همه چیز را انبار کرده اید و می گویید فقط از آن جا حل می شود. من نمی گویم نروید حل کنید، بروید با تمام دنیا مشکلات را حل کنید. اول از همسایه ها شروع کنید. چرا با همه همسایه ها به تیپ و تار هم زده اید؟ هرکدام که مقصرید، بروید درست کنید. نمی شود که تا ابد با همسایهها دعوا کنیم. آنها هم همینطور هستند. مگر می توانند تا ابد با ایران در جنگ باشند؟ درست کنید! با آمریکا هم حل کنید، با اروپا هم حل کنید، با شرق هم حل کنید، اما زندگی مردم را به آن گره نزنید. ۸ سال کشور را معطل کنید، هیچ تصمیمی نگیرید و راهها را بر مردم ببندید! حالا هم که کرونا آمده و بهانه خوبی شده است! همه تعطیل! راحت! اصلاً فکر نمی کند وقتی میگوید تعطیل، زندگی مردم از هم می پاشد. طرف مغازه اجاره کرده باید ماهی ۱۰ میلیون اجاره آن را بدهد. وقتی تعطیل می کنید، این کارگر و زن و بچه و زندگی دارد، چه کار باید بکند؟ اصلا مردم به حساب نمی آیند. این غلط است، خلاف منش انقلاب و مکتب ماست، خلاف آرمان و فرهنگ ایرانی ماست. به ضرر جمهوری اسلامی است، حتی به ضرر خود مقامات کشور است.
حاضرند هزار میلیارد هزار میلیارد کش بروند، یک عده فرار کنند، سوء استفادههای کلان بشود اما در جیب ملت نرود. این یک روحیه است که من اسم آن را روحیه شیطانی می گذارم. چون شیطان است که میخواهد انسانها را ضعیف و حقیر کند. همه شما دستتان در کار است. به خدا انسان بعضی وقتها صحنه هایی می بیند که تا چند روز خوابش نمی برد. چقدر الان افرادی را داریم که یک اتاق، دو اتاق گرفته و دارد با زن و بچه زندگی میکند و اجاره اش را نمیتواند بدهد، حالا غذا و آموزش و وسایل زندگی بماند. چقدر بچه داریم که در سال، رنگ میوه را نمی بیند. انقلاب کردیم که اسلامی بشویم. آیا امیرالمومنین(ع) تحمل می کرد که یک نفر شب گرسنه بخوابد؟ آن وقت منِ مسئول، حالا عضو مجمع تشخیص مصلحت یا فلان وزیر و وکیل و هر کس دیگری، چطور شب ها می خوابیم؟
این همه ثروت در کشور وجود دارد. اگر کشور فقیری بودیم، حرفی نبود. یک موقع بود که مقامات کشور با مردم در یک سطح زندگی می کردند، سختی بود، می گفتیم مال همه است، مثل زمان جنگ. اما الان همه مثل هم هستیم؟ این همه ثروت است، در اختیار ملت بگذارید، ببینید ظرف 4، 5 سال ایران را به کجا می رساند. آن وقت دیگر کسی جرات دارد ایران را تحریم کند؟ مذاکره هم بکنید، بسیار خوب! ولی ملت را قوی کنید. بدون پشتوانه ملت و بدون در جریان گذاشتن ملت میخواهید بروید مذاکره کنید؟ به هر آدمی در دنیا بگویید، می گوید این نتیجه اش جز وادادن و تسلیم و امتیاز دادن نیست. شعار نه شرقی نه غربی و شعار استقلال یک شعار متعالی است که باید به آن پایبند باشیم. شرط آن، اتکا به مردم و میدان دادن به مردم است. ملت را دریابید.
ملت امروز ناراحت و عصبانی و ناراضی است. این را جدی بگیرید. نارضایتی ملت را شوخی نگیرید. نارضایتی ملت یعنی نارضایتی خدا. توجه کنید، به ملت برگردید، تکیه تان را به ملت بدهید. فرصتها را به همین ملت و به جوان های ملت بدهید. بعد ببینید کشور چه میشود. به خدا اگر شما به ملت میدان بدهید ظرف 4، 5 سال ایران قویترین و پیشرفته ترین کشور دنیا است و به شما عرض کنم به فضل الهی اینطور خواهد شد. کسی حق ندارد آینده ایران را بفروشد، هیچ کس حق ندارد! هیچ احدی هیچ هیچ هیچ احدی! آینده، متعلق به آیندگان و ملت است. هیچ کس حق ندارد حقوق ملت و استقلال ما را بفروشد. خیال میکنند اگر ملت امروز ضعیف شده، حواسش به این چیزها نیست! به خدا ملت حواسش هست. به شما عرض کنم به فضل الهی و با همت ملت، این شرایط خیلی زود عوض خواهد شد. ان شاءالله با همت تکتک همین ملت و به نام انقلاب، یک ایرانی درست خواهد شد که برای جهان، انسانیت، دوستی و پیشرفت الگو خواهد بود. انشالله همه موفق باشید.
کد مطلب: 268554