گروه جامعه: میگویند خودکشی در هر فردی فرق میکند، یکی لباس نو نمیپوشد، یکی نمیخندد، یکی انتظار را در خود کشته است و دیگری دشنه برداشته و با هیاهو به جان خود میافتد؛ اما در این میان عدهای در سکوت و خاموشی و به دور از هیاهو فقط قرص و داروهای خود را کنار میگذارند و با چشمانی منتظر مرگ خود را به انتظار مینشینند. سخن از خودکشی سالمندان است، قشری که مشکلاتشان در هیاهوی مشکلات گروههای سنی جوانتر چنان فراموش شده است که گویی هرگز نبوده و نیستند.
اغلب سالمندان مانند جوانان طناب دار خود را نمیبافند یا تصمیم به خودکشی خود را فریاد نمیزنند تا جلب توجه کنند، آنان در خاموشی و بیصدایی فقط از مصرف داروهای تجویزی خود امتناع میکنند، تا هم مرگی تدریجی را تجربه کنند و هم انگ خودکشی به مرگ آنان نخورد. آمارهای پزشکی قانونی میگوید در سال گذشته به طور میانگین روزانه ۱۵نفر در ایران جان خود را بر اثر خودکشی از دست دادهاند، اما این آمار مختص به افرادی است که با اقدام عملی خود به زندگی خود خاتمه دادهاند نه سالمندانی که با دست کشیدن از مصرف داروهای تجویزی به دنبال مرگی خاموش و تدریجی هستند. البته تمام سالمندان به دنبال مرگی بیسروصدا و خاموش نیستتد.
گاه عرصه به برخی از آنان آنقدر تنگ میشود که همه عواقب مرگ خودخواسته را به جان میخرند و مرگشان را مانند جوانترها فریاد میزنند. درست مانند مردی 65ساله که چند سال پیش در خیابان میرداماد خود را از پل هوایی آویزان کرد. بعدها گفتند دلیل خودکشی این مرد بیماری آب سیاه چشم بوده است. یا زنی ۷۰ساله در نیشابور به زندگیاش مهر پایان داد. یا زن سالمند دیگر در کرمانشاه بدترین نوع مرگ یعنی خودسوزی را برای پایان بخشیدن به زندگیاش انتخاب کرد.
اندیشه خودکشی در سالمندان زیاد است
یک روانشناس با بیان این که خودکشی در سالمندان پدیده جدیدی نیست، به همدلی گفت:«خودکشی در افراد پیر این روزها بیشتر از گذشته دیده میشود، چرا که بسیاری از آنها از زندگی سیر شدهاند و به هر طریقی خواهان پایان دادن به زندگی خود هستند.»
طاهره پریان افزود:«بسیاری از مراجعین سالمند به مراکز روانشناسی اندیشه و افکار خودکشی دارند. برخی با حسرت از آرزوی مرگ سخن میگویند و برخی دیگر بیپروا از تمایل به خودکشی و حتی راههای انجام این عمل حرف میزنند».وی در مورد چگونگی و شیوه خودکشی سالمندان گفت:«معمولا شیوه خودکشی در سالمندان متفاوت از گروههای سنی دیگر است.
گویا آنان در این بخش تلخ زندگی خود نیز از تجربه و پختگیشان استفاده میکنند و به دنبال مرگی هیجانی و پرسروصدا نیستند. اغلب سالمندانی که به دنبال خاتمه دادن به زندگی خود هستند، با دست کشیدن از مصرف داروهای ضروری، در خفا و آرامی خود را وارد ورطه خودکشی میکنند و آنقدر به این شیوه ادامه میدهند تا بیماری بر آنان غلبه کند و جان آنان را بگیرد. این شیوه مرگ نیز چنان آرام و بیصدا انجام میشود که کسی برچسب خودکشی به آن نمیرند و غالبا همه هم آن را مرگی طبیعی به دلیل کهولت سن تلقی میکنند.»
افسردگی مقدمه خودکشی سالمندان
پریان با اشاره به انگیزه خودکشی در میان سالمندان، تصریح کرد:«انگیزه خودکشی در سالمندان برخلاف گروههای سنی دیگر متعدد و متفاوت نیست. مسائلی که سالمندان را به سمت خودکشی سوق میدهد در چند موضوع خلاصه میشود و عمومیترین آن سالمندآزاری، تنهایی و افسردگی است. حتی میتوان افسردگی را نیز معلول سالمندآزاری دانست.»
وی ادامه داد:«نادیده گرفتن افسردگی سالمندان دلیل پررنگی برای تمایل سالمندان به خودکشی است. واقعیت این است که سلامت روانی جامعه مطلوب نیست و افسردگی در میان بخش زیادی از مردم موج میزند، اما در این میان سالمندان به دلیل مشکلات روحی و بیماریهای سالمندی حتی نسبت به گروههای سنی دیگر بیشتر در معرض خطر افسردگی هستند. بنابراین افسردگی با دردهای جسمی منجر به فشار روانی زیادی به سالمندان میشود و همین فشارها میل به خودکشی را در میان سالمندان بالا میبرد.» این کارشناس روانشناس با مقایسه احساس تنهایی بین سالمندان زن و سالمندان مرد، گفت:«احساس تنهایی دروازه ورود به فرآیند افسردگی است.
بسیاری از سالمندان به علت مرگ همسرانشان به تنهایی زندگی میکنند. اما احساس تنهایی در دو جنس مرد و زن هم متفاوت است. زنان با مشکلات دوران پیری از جمله تتهایی راحتتر از مردان برخورد میکنند. احساس بیپناهی و احتیاج در میان مردان خیلی زود به عدم تعادل روحی و روانی آنها منجر میشود و به همین جهت است که مردان در چنین شرایطی بیشتر از زنان به فکر خودکشی میافتند و بسیاری از آنها این فکر را با دقت بسیار نیز عملی میکنند.»
وی ادامه داد:«لازم است یادآور شوم افسردگی سالمندی مثل بسیاری از مشکلات و بیماریهای دیگر سالمندی قابل درمان است، بنابراین تشخیص به موقع علایم و شروع درمان مناسب، اهمیت ویژهای در طب سالمندی دارد.»
پریان به مفهوم سالمندی پویا اشاره کرد و گفت:«در گذشته افراد به سن پیری میرسیدند عملا به موجودی بیمصرف تبدیل میشدند که باید منتظر مرگ مینشستند، اما امروزه در بسیاری از کشورها کیفیت زندگی سالمندی مورد توجه قرار گرفته است و سیاستهای را تدوین کردهاند که بتوانند ضمن این که امید به زندگی سالمندان را افزایش دهند از تجربیات آنان نیز استفاده کنند. همین شیوه باعث میشود که آنان خود را سربار و مزاحم جامعه و خانواده تلقی نکنند و همین حس مثبت بودن احساس ارزشمندی ایجاد میکند، بدیهی است احساس ارزشمندی و مفید بودن از بسیاری از اختلالات روانی از جمله افسردگی و ... جلوگیری میکند و آمار خودکشی در بین این گروه سنی را پایین میآورد.»