گروه حوادث: مردی که متهم است بعد از بهقتلرساندن همسر و فرزند هشتماههاش از کشور متواری شده است، بهصورت غیابی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه میشود.دو سال قبل اهالی ساختمانی در جنوب تهران خبر از اتفاقی مشکوک برای همسایهشان دادند. آنها در تماس با پلیس اعلام کردند زوجی که بههمراه فرزندشان در این خانه زندگی میکردند چند روزی است بهطرز مشکوکی ناپدید شدهاند.
مأموران در خانه حاضر شدند و بعد از بازکردن در خانه با صحنهای فجیع روبهرو شدند؛ مادر و فرزند در خانه به قتل رسیده بودند. پلیس با انتقال اجساد به پزشکی قانونی و آغاز تحقیقات، پدر و مادر زن جوان را مورد بازجویی قرار داد. آنها گفتند: ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاده است. دخترمان دو سال قبل ازدواج کرد، زمانی که سعید، دامادمان، به خواستگاری ستاره آمد، به ما گفت کسی را ندارد و تنها زندگی میکند. دخترمان به ازدواج با او اصرار داشت، ما هم مخالفتی نکردیم. ما نمیدانستیم آنها در زندگی مشترکشان اختلاف دارند و دخترمان هرگز حرفی به ما نزده بود، البته چون دامادمان بیکار بود مشکلاتی داشتند که بهدلیل بیپولی بود، بهجز این مسئله دیگر اختلافی نداشتند.
درحالیکه سعید همچنان ناپدید بود، پلیس تحقیقاتی را برای شناسایی او آغاز کرد و در بررسیها مشخص شد این مرد چند روز بعد از قتل از ایران خارج شده و به عراق رفته است. او بهصورت قانونی از کشور خارج شده بود.
پلیس در بررسیها متوجه شد سعید با وجود ادعایش درباره اینکه خانوادهای ندارد، خانوادهای بزرگ دارد که در غرب کشور زندگی میکنند. با توجه به اینکه خانواده سعید در غرب کشور زندگی میکردند، احتمال کمک ازسوی خانواده برای فرار سعید مطرح شد؛ بنابراین مأموران بهسراغ خانواده سعید رفتند، اما آنها گفتند سعید را ندیدهاند و اصلا از او خبری ندارد و مدت زیادی است که او از خانوادهاش طرد شده است.
همچنین مشخص شد سعید در این مدت با یکی از پسرعموهایش در ارتباط بوده است. زمانیکه این مرد برای بازجویی احضار شد، گفت: من در این سالها یکبار سعید را دیدم و یکبار هم با او تلفنی صحبت کردم.
ما خانواده بسیار منسجمی هستیم، وقتی عمویم او را طرد کرد ما هم دیگر با او ارتباط برقرار نکردیم. یک روز به خانه آمدم و دیدم که سعید با همسر جدیدش به خانه من آمده است. چون میهمان بود چیزی نگفتم، فقط به او گفتم ما نمیخواهیم با او ارتباطی داشته باشیم و از او خواستم فردای آن روز خانه من را ترک کند، چون اگر عمویم متوجه میشد خیلی ناراحت میشد.
سعید گفت آمده تا خانوادهاش را ببیند و آنها را با همسرش آشنا کند، اما من از او خواستم خانهام را ترک کند. متوجه شدم او پیش از من به خانه خواهر و برادرش هم رفته و آنها راهش ندادهاند. فردای آن روز سعید رفت و من دیگر از او خبر نداشتم تا اینکه مدتی قبل با من تماس گرفت و گفت بیکار است و دنبال کار میگردد. گفت بچهدار شده و زندگی برایش سخت شده و درخواست پول کرد. من گفتم نمیتوانم پولی به او بدهم. بعد از آن هم دیگر خبری از او نداشتم تا اینکه متوجه شدم همسر و فرزندش را به قتل رسانده است.
مأموران متوجه شدند سعید در زمان دانشجویی عاشق یکی از همکلاسیهایش شده و با وجود مخالفت شدید خانوادهاش با او ازدواج کرده بود. همچنین مشخص شد مدتی بعد از این ازدواج سعید و همسرش از هم جدا شده و آنها یک دختر دارند که بچه به مادرش سپرده شده است.
پسرعموی سعید درباره اینکه چرا سعید و همسر اولش از هم جدا شدند، گفت: زمانی که سعید ازدواج کرد، بهدلیل برخی اختلافات اعتقادی که با همسرش داشت، خانوادهاش با این ازدواج مخالفت کردند اما سعید اصرار زیادی به این ازدواج داشت. با اینکه چندین دختر در خانواده به او پیشنهاد شد اما سعید قبول نکرد.
عمویم میگفت ما در فامیل خودمان دختران لایق زیادی داریم و لازم نیست سعید حتما با دختری غریبه که با ما تفاوت زیادی دارد ازدواج کند، چون سعید به حرف پدرش گوش نکرد، عمویم هم او را طرد کرد. سعید خیلی زود صاحب دختری شد و خانوادهاش تصمیم گرفتند با او آشتی کنند، اما خانواده همسر سعید خیلی بدرفتاری میکردند و برادران همسر سعید مدام سعید و خانواده عمویم را مسخره میکردند، بههمیندلیل هم اختلاف بالا گرفت و درنهایت سعید از همسرش جدا شد. این مسئله باعث ناراحتی خانواده سعید شده بود. آنها گفتند بیا از خانواده یک دختر بگیر و زندگیات را در همین شهر آغاز کن، سعید قبول نکرد و به تهران رفت و بعد هم با دختری دیگر ازدواج کرد که حالا به نظر میرسد او و فرزندش را کشته است.
پزشکی قانونی نیز گزارش داد ضرباتی که بر سر زن جوان وارد شده نشان از واردآمدن جسمی سخت است، چراکه سوراخهایی را در جمجمه ایجاد کرده است. همچنین ضرباتی نیز بر سر کودک وارد شده و باعث مرگ او شده است. با توجه به این گزارش و یافتههای دیگر مأموران، قتل مادر و فرزند به دست سعید (پدر خانواده) قطعی به نظر میرسید، بههمیندلیل درخواست بازگرداندن سعید از عراق به ایران به پلیس اینترپل داده شد، اما سعید همچنان متواری است. به این ترتیب با توجه به درخواست قصاص ازسوی اولیایدم، پرونده تکمیل و به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهم بهزودی بهصورت غیابی محاکمه میشود.