گروه اقتصادی: محمد صادق مفتح قائم مقام وزیر صمت در امور بازرگانی درباره بازار گوشت قرمز، مرغ و ماهی با روزنامه ایران گفتگو كرد.
متن این گفتگو را در ادامه بخوانید:
در حال حاضر بازار مرغ و گوشت به آرامش نسبی رسیده است، چه عاملی باعث شد که بازار از تنش قیمتی فاصله بگیرد؟
ابزارهای متعددی را به کار گرفتیم که اکنون بازار کالاهای پروتئینی آرام شده است. طی چند وقت اخیر قیمت گوشت قرمز کاهشی بوده و پیش بینی این است که قیمت گوشت قرمز مجدد تنزل کند. به نظر میآید در مورد کل کالاهای اساسی مورد نیاز مردم بازار آرامیداریم؛ البته با توجه به فضای تبلیغاتی خیلیها تلاش میکنند که از این امر به عنوان ابزار انتخاباتی استفاده کنند، ولی به طور کلی فضای بازار آرام و بدون تنش است.
در مورد مرغ امکان کاهش قیمت وجود دارد؟
بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد؛ مدتی قیمت تخم مرغ کاهشی شد اما در مورد مرغ کاهش قیمت اتفاق نمیافتد.
یکی از موضوعاتی که طی ۴۰ سال گذشته به آن بی توجهی شده و هر صحبتی هم که در مورد آن صورت گرفته در حد حرف بوده اصلاح الگوی مصرف است. چرا ما در مورد کالاها به اصلاح الگوی مصرف نرسیدیم؟
تنظیم بازار، برآیند مولفههایی چون اصلاح الگوی مصرف است. الگوی مصرف اگر اصلاح نشود یا خبرهای نادرست در بازارشایع شود سبب افزایش انتظارات تورمی خواهد شد. انتظار تورمی به معنای آن است که خانوادهها تصور کنند یک کالا فردا گران تر از امروز خواهد بود. طبیعی ترین اتفاقی که میافتد این است که مردم تلاش میکنند امروز بیشتر خریداری کنند تا مدیریت هزینه داشته باشند. بر این اساس برخی اهداف سیاسی و فعالیت دلالان باعث میشود که بازار بهم بریزد. اصلاح الگوی مصرف موضوع بسیار مهمی است که متاسفانه از آن غفلت شده است. به عنوان مثال در کالای پروتئینی، باید هدایت بازار از گوشت دام سبک به سمت گوشت دام سنگین و گوشت مرغ باشد. در حقیقت اصلاح الگوی مصرف جهت گیری درست در بازار را تعیین و دولت بر اساس آن سیاستگذاری میکند.
مهم ترین ابزاری که میتواند کشور را به سمت اصلاح الگوی مصرف هدایت کند، قیمت است. با ابزار قیمت امکان تغییر شیوههای خرید وجود دارد و در همه دنیا چنین موضوعی مرسوم است. در کالاهایی که میخواهیم اصلاح الگوی مصرف را پیاده سازی کنیم میتوان قیمت آن کالا را کاهش یا برای آن کالا یارانه تخصیص داد. بر این اساس تاکید میکنم که فلسفه وجودی یارانه، اصلاح الگوی مصرف است.
این در حالی است که در ایران پرداخت یارانه تنها برای حمایت از قشر ضعیف جامعه و افزایش قدرت خرید دهکهای درآمدی پایین است در صورتی که یارانه برای هدایت مصرف است؛ همان گونه که دولت آلمان به شیر یارانه پرداخت میکند.
بدین جهت اگر میخواهیم مصرف یک کالا کاهش پیدا کند، باید از آن کالا مالیات گرفته شود. شما سرانه مصرف نان، برنج، گندم، آرد، شکر و روغن را در کشور ببینید، چقدر این اعداد نسبت به سایر کشورها بالا است؛ مشکل این است که ما به این کالاها یارانه پرداخت کردیم، لذا بشدت الگوی مصرف را بهم ریخته ایم. نسل قبل به گونه ای بود که خوردن برنج یک اتفاق محسوب میشد و آداب خاصی داشت.لباس پلوخوری هم از آن زمان آمده است اما پرداخت یارانه باعث شد که مصرف برنج روزانه شود، اگر اصلاح الگوی مصرف پیاده سازی شده بود این اتفاقها رخ نمیداد و سرانه مصرف کالاهای یاد شده در ایران به این حد بالا نبود.