گروه اقتصادی: مرتضی عزتی( استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس) میگوید تنها راه گذر از بحران معیشتی کنونی و بهبود وضعیت اقشار ضعیف جامعه، رشد اقتصادی و افزایش تولید است و بعد از بهبود این دو مولفه است که دولت میتواند سیاستهای توزیعی خود را به نفع اقشار ضعیف جامعه اجرا کند. او معتقد است موانعِ بر سر راه سرمایهگذاری در ایران به قدری زیاد است که در نتیجهی آن، افراد از رفتن به سمت فعالیتهای تولیدی پشیمان میشوند و سرمایهی خود را به سمت دلالی میبرند و حاصل چنین وضعیتی در نهایت سبب افزایش تورم و کاهش درآمد کارگران میشود. مشروح گفتگو با این اقتصاددان در ادامه میآید:
بحران معیشتیِ جامعه، بیشترین فشار را بر اقشار کمدرآمد و ضعیف جامعه وارد کرده است، به طوری که حتی تامین حداقلهای زندگی هم برای خیلی از افراد سخت و بعضا ناممکن شده است. از نگاه شما مهمترین عامل بحران معیشتی در ایران چیست و دولت آینده برای بهبود شرایط اقتصادی و همچنین بهبودِ وضعیتِ معیشتِ کارگران و اقشار ضعیف جامعه چه اقداماتی باید انجام دهد؟
اساسیترین عامل ایجاد رفاه در جامعه، تولید است. اگر دولت و جامعهای میخواهد مردمش در رفاه باشد، باید اولویت سیاستهای خود را بر رشد اقتصادی و افزایش تولید قرار دهد. اگر رشد اقتصادی بالا باشد به صورت خودکار عواید حاصل از این رشد یعنی درآمدی که از تولید به دست میآید بین همه افراد جامعه توزیع خواهد شد. حالا در این وضعیت ممکن است عایدی افرادی بیشتر و افرادی کمتر باشد اما به طور کلی وقتی رشد اقتصادی بالا میرود، درآمد همهی افراد جامعه نیز افزایش پیدا میکند. از طرفی وقتی تولید افزایش پیدا کرد اشتغال هم زیاد میشود و به تبعِ آن تقاضا برای نیروی کار بالا میرود که این هم عاملی برای افزایش درآمد است.
نکتهی قابل توجه این است که با افزایش رشد اقتصادی، تورم کاهش پیدا میکند و در نتیجه قدرت خرید مردم به تدریج بالا میرود. یعنی هم پول مردم ارزشمندتر میشود و هم درآمد بیشتری به دست میآورند و اشتغال بیشتر میشود و همهی اینها به طور مستقیم بر وضعیت رفاهی و معیشتی جامعه و به ویژه کارگران اثر میگذارد.
در دورههای رکود و در جوامعی که وضعیت اقتصادی خوب نیست و تولید ملی پایین است بیشرین زیان را کارگران و گروههای کم درآمد متحمل میشوند، اما در دورهی رشد اقتصادی وضعیت اینها بهبود مییابد؛ درواقع تقاضا برای نیروی کار افزایش پیدا میکند و کارفرما ناچار است تا دستمزد بیشتری به نیروی کار پرداخت کند.
رشد اقتصادی و افزایشِ تولیدی که از آن سخن میگویید چگونه و با چه سیاستهایی حاصل میشود و اصلا موانع حرکت در این مسیر چیست و چرا تا به الان موفق نبودهایم؟
عوامل مختلفی موجب رشد اقتصادی میشوند؛ مهمترین عامل، وجود سرمایه است. ما باید سرمایهی زیاد داشته باشم و البته سرمایهگذاری تولیدی انجام دهیم. متاسفانه ما در جامعهی خود سرمایهدار بزگ نداریم، سرمایهداران بزرگ را فراری دادهایم و نگذاشتیم فعالیت کنند. اگر هم کسی بخواهد سرمایهی بزرگ داشته باشد، حتی اگر بهترین سرمایهگذار هم باشد، با تنگ نظریها و سوءنیتها مانع گسترش فعالیت آنها شدهایم.
نکتهی دیگر این است که وقتی در شرایطی هستیم که سرمایهگذار کم داریم باید سرمایهگذار خارجی جلب کنیم و باز به علت سیاستهای نادرست و موانعی که برای جلب سرمایهگذاری خارجی اعمال کردیم، سرمایهگذار خارجی هم تمایلی به سرمایهگذاری ندارد. در کنار این ما باید تکنولوژی وارد کنیم و تا جایی که میتوانیم خودمان در جهت فعالیتهای فناورانه حرکت کنیم.
اینها عواملی است که میتواند ما را به سمت رشد اقتصادی و افزایش تولید بکشاند به شرط آنکه دولت درست عمل کند. متاسفانه سیستم دولتی در ایران سیستم بسیار ناکارآمد و تنگ نظری است و به گونهای مانع سرمایهگذاری میشود. ببینید وزارت صنایع و زیربخشهای آن که متولی فعالیتهای صنعتی هستند و همچنین وزارت جهاد کشاورزی، اداره برق و گاز و... به قدری برای سرمایهگذارن مشکل ایجاد میکنند که افراد از رفتن به سمت فعالیتهای تولیدی پشیمان میشوند و سرمایهی خود را به سمت دلالی میبرند.
در فعالیت دلالی، پول به راحتی به دست میآید و پولهایِ حاصل از دلالی معمولا موجب افزایش قیتها و تورم میشود. درواقع با پولهایی که بدون پشتوانهی تولید به دست عدهای میرسد، تولیدی به جامعه عرضه نمیشود تا پول در چرخهی اقتصادی جذب شود و این پول نهایتا به سمت خریدِ تولیداتِ قبلی میرود و پرداختِ پولِ بیشتر برای خرید تولیداتِ ثابت، موجب تورم بیشتر میشود. بنابراین ما در چرخهای گیر افتادهایم که در آن از یک طرف فشارهای شدیدی به تولید میآید و از طرفی شرایط برای انجام فعالیتهای غیرمولد بالا میرود در نتیجه سرمایه از بخش تولید به بخش غیر تولیدی میرود و حاصل این شرایط افت تولید، افزایش تورم و کاهش اشتغال است و این سهم کارگران از تولید و درآمد را به شدت کاهش میدهد.
رشد اقتصادی، افزایش تولید، بهبود وضعیت اشتغال و درنهایت بهبود اوضاعِ زندگی اقشار کم درآمد راهحلی است که شما ارائه میدهید، راهحلی که احتمالا یک پروسهی بلندمدت و یا در خوشبینانهترین حالت پروسهای میانمدت است، دولت در چنین شرایطی که درآمد کارگران حتی سبدمعیشت اعلام شده توسط مراجع رسمی را پوشش نمیدهد و به هیچ وجه با تورمِ واقعی همخوانی ندارد، چه اقدامات حمایتیای باید انجام دهد؟
ببینید ما چارهای جز افزایش تولید نداریم. وقتی تولید کاهش پیدا میکند، درآمد هم کم میشود. خانوادهای را تصور کنید که در سال هزار کیلو گندم تولید میکند خب قدرت خرید اینها هزار کیلو گندم است. حالا اگر همهی قیمتها بالا رود و قیمت گندم هم بالا برود خب درآمد آنها ثابت میماند و قدرت خریدشان هم ثابت میماند. حالا تصور کنید اینها به جای هزار کیلو گندم ۸۰۰کیلو گندم تولید کنند قدرت خرید اینها دیگر هزارکیلو نیست ۸۰۰کیلو است. یعنی چه قیمتها ثابت باشد چه تغییر کند در هرحال وضع اینها بدتر شده است. پس در زمان رکود اقتصادی وضعیت همه بد میشود.
بحث این است اگر پولی به جامعه تزریق شود که مابهازای تولیدی نداشته باشد، آن پول منجر به افزایش نرخ تورم میشود و این تورم بیشتر به افرادی آسیب میزند که حقوق ثابت میگیرند. فرض کنید تورم ۵۰درصد بالا رفته است، در اینصورت کسانی که اختیار قیمتگذاری روی کالای خود را دارند، قیمت کالای خود را بالا میبرند اما کارگر و کارمندی که حقوق ثابت میگیرد با همان حقوق در شرایطی که نرخ تورم بالا رفته است، وضعیتش بدتر میشود.
بنابراین اول باید تولید بالا برود و بعد توزیع انجام شود. اگر به هر دلیلی به عدهای دستمزد بالاتر و یارانهی بیشتری بدهیم و هر پولی تزریق کنیم فقط موجب افزایش نرخ تورم میشود؛ یعنی موقتا پول میآید و بعد از مدتی تورم ایجاد میشود و قدرت خرید کاهش پیدا میکند.
آیا پرداختهای غیرنقدی را میتوان به عنوان راهحلی مقطعی برای جبران کسری درآمد اقشار ضعیف دانست و اصلا پرداختهایی مثل یارانه تا چه حد ضروری میدانید؟
ببینید الان همه جامعه یارانه میگیرند. هرکس هم میآید میگوید میخواهم یارانه را افزایش دهم بدون اینکه بخواهد تولید را زیاد کند و همین موضوع باعث تضعیف اقتصاد جامعه میشود. یارانه دادن یعنی بدونِ تولید مصرف را اضافه کردن که همینها موجب تورم بیشتر میشود.
بخشی از خدماتی که مردم قبلاً رایگان دریافت میکردند، درحال حاضر پولی شده است؛ در این خصوص میتوان به هزینهی آموزش و درمان اشاره کرد. سوال این است که آیا سیاستهای دولت در زمینهی تامین اجتماعی فراگیر نباید بهبود پیدا کند؟
به نظر من تامین اجتماعی فراگیر خیلی سختتر از ایجاد رشد اقتصادی است. البته الان در جامعهی ما آموزش برای مردم رایگان است.
البته گسترش مدارس خصوصی و در کنار آن کاهش تعداد و کیفیت مدارس دولتی، غیر قابل انکار است. اما به طور مثال طبق آماری که توسط مسئولین و مراجع رسمی ارائه شده است، در همین دوران کرونا بسیاری از دانشآموزان به دلیل فراهم نبودنِ امکانات نداشتن شرایط لازم مجبور به ترک تحصیل شدند. آیا نقش حمایتی دولت نباید در چنین زمینههایی پررنگتر شود؟
دولت باید در چنین مواقعی کمک کند تا وسایل آموزشی و امکان برای ادامهی تحصیل فراهم شود و در این خصوص شکی نیست. به طور کلی شرایط تحصیل باید برای همه فراهم شود. البته آموزش و پرورش تلاش کرده است اقداماتی در این زمینه انجام دهد. به علاوه بنیادها و موسسههایی که به شکل خیریه در بخش عمومی فعالیت میکنند، مثل بنیاد مستضعفان، ستاد اجرایی و ... در کنار دولت باید به کمک بیایند. اما حرف من این است که نباید توقع داشته باشیم در این شرایط اقدام خاصی انجام شود. نباید توقع داشته باشیم که بدون اینکه تولید انجام شود پولی از جایی بیاید و بین عدهای توزیع شود. چنین پولی از هر کجا که بیاید تورمزا خواهد بود و این تورم همانطور که گفتم به ضرر اقشار ضعیف جامعه است. وقتی تولید بالا برود، آن زمان دولت میتواند مالیات بیشتری بگیرد و بهتر توزیع کند.
در چنین شرایطی، چشم انداز وضعیت اقتصادی را چطور ارزیابی میکنید؟
اگر سیاستهای اقتصادی دولت به سمت تولید و رشد اقتصادی بیشتر برود و همچنین تحریمها برداشته شود و از این وضعیت بحران کرونا نیز خارج شویم، میتوان به بهبود تدریجیِ وضع اقتصادی کشور امیدوار شد.