گروه جامعه:
شکی نیست که طلاق بر کودکان تأثیرات مخربی می گذارد اما رفتار والدین می تواند در کاهش این آسیب ها تاثیرگذار باشد.طلاق تمامی اعضای خانواده را دچار استرس میکند ، ولی برای فرزندان ناگوارتر است. تأثیر مستقیم طلاق بر فرزندان تولید عواطف آزاردهنده مانند ترس، خشم، گیج شدن و بهت زدگی را به همراه دارد.
تاثیر طلاق بر فرزندان به عواملی از قبیل سن و جنس کودک (نوجوانان و پسران بیشترین آسیب را وارد میکند)، متغیر های دیگری از قبیل شرایط خانوادگی یا تحصیلی، میزان درگیری کودک در دعوای بین والدین، کیفیت رابطه با خواهر و برادران، خلق و خوی والدین و شدت دعواهای بین والدین قبل و بعد از طلاق قرار دارد.
شکی نیست که طلاق بر کودکان تأثیرات مخربی می گذارد اما رفتار شما و همسرتان قبل و بعد و در جریان طلاق می تواند این اثرات منفی را هم در زمان حال و هم در آینده فرزندانتان کاهش دهد.
محمد احسان تقیزاده روانشناس در رابطه با کاهش آسیبهای طلاق بر فرزندان، اظهار کرد: خانواده اساس جامعه است و حرکت آن میتواند شیطان ساز یا انسان ساز باشد و خانواده کوچکترین نهاد اجتماعی جامعه بوده، ولی از نظر کیفیت بزرگترین نهاد کیفی جامعه محسوب میشود و هیچ انسانی توصیه به طلاق نمیکند مگر در زمانی که دیگر امکان سازش وجود ندارد.وی افزود: وقتی طلاق اتفاق میافتد، آسیبهای وارد شده از لحاظ (عاطفی، اجتماعی، شناختی، تحصیلی و شغلی) به فرزندان در سالهای اول بیشتر و حیطه گستردهای از آن را در بر میگیرد.
وی افزود: این آسیبها میتواند باعث افسردگی، بی انگیزگی و شدت گرفتن هیجانات منفی در فرزندان شود، اما همیشه اینطور نبوده که فرزندان طلاق دچار این آسیبها شوند، ولی وجه مشترک عاطفی زوجین بچهها هستند، خصوصا گروه سنی زیر دوازده سال که باید توجه بیشتری به آنها کرد چرا که کودکان خود را عامل این اتفاق دانسته و دچار عذاب وجدان میشوند.
این روانشناس ادامه داد: ایام نوجوانی دوران شاخصترین ویژگی یک فرد بالغ است که این خصوصیات در فرزندان طلاق به شکل خشم نشان داده میشود و از لحاظ روانشناختی زمان فشار طوفانهای زندگی است یعنی (تغییرات هورمونی در جسم و روح و...) که در صوت توجه نشدن به آن بحرانهای خاص خود را در پی دارد.
تقیزاده تصریح کرد: بچههای طلاق کاهش میزان حمایتگری از جانب خانواده را از لحاظ عاطفی و مالی گاهی احساس میکنند و نقل مکان به محیطی دیگر مانند (رفتن نزد پدر بزرگ و مادر بزرگ، عمه، خاله و...) و دخالت اطرافیان سبب ایجاد فشار روحی در فرزندان میشود.
وی با اشاره به ازدواج مجدد والدین بیان کرد: رفتار نامناسب ناپدری یا نامادری با فرزند میتواند موجب ناسازگاری بچه با والد خود شود و سلامت فکری و اخلاقی فرزند با مرور خاطرات تلخ گذشته و بیان آنچه که میان پدر و مادر خود اتفاق افتاده میتواند خطرساز بوده و سبب انحرافات اخلاقی به دلیل از دست دادن پشتوانههای عاطفی، اقتصادی، عملکرد ضعیف در تحصیل و ... شود.
وی افزود: در صورت جدایی در وهله اول باید یک رفتار توام با انسانیت و صلح آمیز را با همسر سابق خود داشته باشیم چرا که این برخورد موجب قطع تنشها میشود همچنین ارتباط سالم با فرزندان باید حفظ شود و این رابطه نیز میان بچهها با یکدیگر باید تقویت شده چرا که ریشه تمام بیماریهای جسمی و روانی انسانها مربوط به استرس فروان و احساس بیکسی کردن است.
تقی زاده گفت: مادران باید به رفتارهای خود توجه بیشتری داشته باشند چرا که بچهها عمدتا گرایش به مادران دارند و بدگویی نسبت به همسر خود در کنار فرزندان و استفاده آنان به عنوان خبرآور و گروگان کشی عاطفی تبعات آسیبزایی را به همراه دارد همچنین فرزندان باید از سرنوشت والدین خود عبرت گرفته و در انتخاب همسر دقت لازم را داشته باشند.