گروه جامعه: برخی از الگوهای خاص در رفتارتان نشان میدهند که شما از اختلال وسواس فکری عملی رنج میبرید. عادت و سوالهایی مانند آیا به طور مداوم در حال استفاده از مواد ضد عفونی کننده دست هستید؟ مدام و بیش از آنچه لازم باشد قفسهها را مرتب میکنید؟ یا مدام چیزی را میشمارید و قفل بودن در را بررسی میکنید؟ میتوانند مرتبط با شخصیت یا ترجیحات فرد باشند، اما در برخی موارد ممکن است نشانهای از وجود یک مشکل جدیتری و در واقع نشانههای وسواس فکری عملی (OCD) باشند، اختلالی که ویژگی مهم آن وجود افکار وسواسی در فرد است.
اما چطور میتوان مشخص کرد که آیا این رفتارها ناشی از OCD هستند و لازم است کمک حرفهای کمک حرفهای بگیرید؟. جف زیمانسکی، مدیر اجرایی بنیاد بینالمللی OCD، سازمان مدافع مستقر در بوستون میگوید هیچ تست سادهای برای تشخیص این اختلال وجود ندارد، چرا که شدت علائم نیز در رابطه با این اختلال مهم هستند. با وجود این، برخی از الگوهای خاص وجود دارند که میتوانند نشان بدهند که شما از اختلال وسواس فکری عملی رنج میبرید. در این گزارش با برخی از این نشانهها و الگوها آشنا خواهیم شد.
۱. حساسیت بیش از حد در مورد نظافت
کسانی که به OCD مبتلا هستند به طور وسواسی و بیش از اندازه اهل نظافت هستند. تمیز کردن منزل اغلب یک راه کاهش ترس از میکروب یا احساس کثیف بودن است. اگر چه تمیز کردن میتواند به دور شدن این افکار وسواسی کمک کند، اما آن آرامش پس از تمیز کردن زمان زیادی دوام ندارد، و در غالب مواقع دفعه بعد، فرد مبتلا نیاز شدیدتری را به تمیز کردن محیط حس میکند.
در صورتی که چند ساعت در روز را صرف تمیزکاری میکنید، به طور قطع دلیل آن مرتبط با وسواس است اما درک این موضوع که آیا تمیز کردن به مدت یک ساعت در روز میتواند نشانهی OCD باشد یا نه، دشوارتر است.
مایکل جنیک، دارای درجه دکترای پزشکی و روانپزشک در بیمارستان عمومی ماساچوست در بوستون میگوید: این اختلال در واقع پیامد توقف کار نظافت است. اگر دست از انجام نظافت بردارید، به طرز وحشتناکی مضطرب خواهید شد.
۲. شستن دستها
یکی از نشانههای وسواس فکری عملی شستن دستهاست. این کار به صورت وسواس گونه یا استفاده بیش از حد از مواد ضدعفونیکننده دست به حدی در افراد مبتلا به OCD شایع است که یکی از دستهبندیهای بیماری OCD، شویندگان نام گرفته و به طور گستردهای پذیرفته شدهاست. این اصرار و میل به شستن دستها معمولا ناشی از ترس از میکروبها است (شایعترین وسواس دیدهشده در افراد مبتلا به OCD)، اما میتواند با ترس از بیمار کردن دیگران یا کثیف و غیر اخلاقی بودن نیز مرتبط باشد.
به گفته زیمانسکی، اگر حتی پس از شستن دست همچنان در مورد میکروب فکر میکنید و نگران هستید که شاید خوب دستتان را نشستهاید، یا ترس غیرمنطقی در مورد بیماری دارید (مثلا مبتلا شدن به بیماری HIV از طریق دست زدن به سبد خرید) احتمالا شستن دستهایتان حالت وسواسی و بیمارگونه دارد.
۳. داشتن برخی رفتارهای تکراری
داشتن یک سری رفتارهای تکراری (سه، چهار، یا حتی ۲۰ بار سر زدن به اجاق برای اطمینان از اینکه خاموش است یا نه) شایعترین وسواسهای مرتبط با OCD هستند و نزدیک به ۳۰ درصد از افراد مبتلا به این اختلال را تحت تاثیر قرار میدهند.
میتوان گفت که دو بار بررسی کردن چیزی که به نظرتان میرسد، طبیعی است. اما اگر وارسی مداوم چیزها در زندگی روزانه تداخل ایجاد کند (مثلا باعث شود که دیر سر قرار برسید)، یا تبدیل شود به مراسمی که بدون انجام آن حال شما خوب نیست، احتمالا مبتلا به اختلال وسواس فکری عملی هستید و از نشانههای وسواس فکری عملی است. جنیک بیمارانی دارد که مجبور هستند به عنوان مثال اجاق را دقیقا سه بار وارسی کنند.
۴. نظم دادن و سازماندهی
کسانی که مبتلا به OCD هستند، میتوانند سازماندهی را در سطح کمال بر عهده بگیرند.رزیمانسکی میگوید: از نظر این افراد همه چیز باید درست و مناسب باشد، همه چیز باید درست و مناسب به نظر برسد، متقارن باشد، اعداد اقلام به درستی ترتیب داده شده باشد و همین رفتار از نشانههای وسواس فکری عملی است.
بنابه گفته زیمانسکی، نویسنده کتاب کمالگرا، من بسیار منظم و مرتب هستم و همه چیز را مطابق با یک روال خاصی میپسندم، اما این خصیصه من ترجیح شخصیام است. با این حال OCD زمانی وارد میدان میشود که ترجیح تبدیل به اجبار شود.افرادی مانند زیمانسکی از یک میز کار مرتب لذت میبرند و معتقدند که مفید است، در حالی که افراد مبتلا به OCD ممکن است نخواهند که میزشان را مرتب کنند، اما به منظور از بین بردن اضطراب، میل شدیدی به انجام این کار دارند.
۵. حساب کردن در ذهن
بعضی از افرادی که به وسواس فکری عملی مبتلا هستند، وظایفشان را بر اساس یک الگوی عددی خاص انجام میدهند یا در هنگام انجام کارهای روزانه (مانند بالا رفتن از پله یا تمیز کردن) در ذهنشان مشغول شمردن میشوند. این رفتارها ممکن است ناشی از خرافات باشند. برای مثال، اعتقاد به این که عدد هفت خوب است ممکن است باعث شود شخص با خود فکر کند که اگر هفت قدم برندارد، ممکن است به خودش یا شخص دیگری آسیب وارد کند.
به گفته زیمانسکی، همه چیز به شرایط بستگی دارد. شمارش میتواند سرتان را گرم کند.جنیک میگوید: اگر این کار خودتان یا شخص دیگری را آزار نمیدهد، حالتان خوب است!. در واقع آدمها زمانی به من مراجعه میکنند که نتوانند شمارهها را از سرشان بیرون کنند.
۶. نشانههای وسواس فکری عملی؛ هراس و ترس از خشونت
اغلب آدمها گاه گاهی در مورد احتمال خشونت دیدن یا سایر بدشانسیها افکار گذرا دارند. تحقیقات نشان میدهند که هرچه بیشتر برای جلوگیری از چنین افکاری تلاش کنید، آنها بیشتر در ذهنتان رژه میروند و این به ویژه در مورد افراد مبتلا به OCD صدق میکند.زیمانسکی میگوید، آنها ممکن است بیشتر از بقیه برای سرکوب این افکار تلاش کنند. یا ممکن است نسبت به آنها واکنش شدیدتری نشان بدهند، چون میدانند که این افکار قابل قبول نیستند.
به گفته زیمانسکی همه ما گاهی ممکن است مورد هجوم افکار ناخوشایند قرار بگیریم. اگر فکر اینکه ممکن است مورد زورگیری قرار بگیرید، مانع از این شود که به پارک بروید، یا نگرانی برای مادرتان باعث شود که چندین بار در روز با او تماس بگیرید، احتمالا به OCD مبتلا هستید.
۷. داشتن حساسیت زیاد نسبت به روابط
آدمهای مبتلا به OCD به طور وسواس گونهای روابط خود را با دوستان و اعضای خانوادهشان موشکافی میکنند. مثلا، ممکن است به مدت طولانی در مورد اینکه آیا حرفی که بدون توجه در محل کار بیان کردند، باعث ناراحتی همکارشان شده یا نه فکر کنند، یا اینکه آیا یک سوء تفاهم کوچک باعث از بین رفتن یک رابطه عاشقانه میشود یا نه. این ساختار فکری ممکن است حس اغراقآمیزی از مسئولیتپذیری و دشواری در پذیرش عدم قطعیت را منعکس کند.
به گفته جنیک، به هم خوردن رابطه میتواند هر کسی را اذیت کند، فرقی نمیکند که فرد مبتلا به OCD باشد یا نه. اما در شرایطی این احساس ناخوشایند ممکن است نشانهای از OCD باشد که افکاری مثل این دائم در سرتان باشد و سبب بروز شک بیش از اندازه نسبت به خودتان یا ترس از بد بودن شود.
۸. دائما به دنبال تایید دیگران بودن
افراد مبتلا به OCD مدام نظر دوستان و خانوادهشان را میپرسند و این کار در واقع برای کاهش دادن اضطرابشان است. برای مثال اگر آنها در یک مهمانی دستپاچه شوند و اشتباهی کنند، بارها و بارها ممکن است از دوستشان بخواهند که جریان را برایشان تعریف کند. درخواست ارزیابی چیزها از دوستان (آیا ظاهرم به اندازه کافی خوب به نظر میرسد؟ ) نیز میتواند یک استراتژی برای اجتناب از رفتارهای وسواسی باشد.
غالب آدمها از دوست خود به عنوان یک عامل انتشار عقاید استفاده میکنند، اما اگر شما یک سوال را بارها و بارها تکرار میکنید، یا اگر دوستتان معتقد است که چنین رفتاری دارید، احتمالا مبتلا به OCD هستید. به علاوه، اطمینان دوبارهای که شما از عزیزان خود میگیرید، میتواند رفتارهای وسواسی شما را تقویت کند.
۹. نفرت از ظاهر خود
خودزشتانگاری (BDD) نوعی اختلال مربوط به OCD که در آن فرد مبتلا روی بخشی از بدن خود که به نظرش غیر طبیعی یا زشت است (اغلب بینی، پوست، یا مو) متمرکز میشود. بر خلاف اختلالات خوردن، BDD شامل تمرکز روی وزن یا تغییرات رژیم غذایی نمیشود. افکار وسواسی در ارتباط با BDD بسیار شبیه به افکار وسواسی دیده شده در OCD هستند. بسیاری از افراد مبتلا به BDD به OCD هم مبتلا هستند و در مورد پاکیزگی بدنشان و اینکه ظاهرشان چهطور به نظر میرسد، نگرانی دارند.
این طبیعی است که برخی از ویژگیهای ظاهری خود را دوست نداشته باشید. اما افراد مبتلا به BDD ممکن است چند ساعت در روز را صرف چک کردن خودشان در آینه کنند.زیمانسکی میگوید شما بیش از اندازه فکر میکنید به اینکه چقدر ظاهرتان برای خودتان و دگیران مهم است و این مشکل ممکن است باعث شود که از حضور در جمع دیگران دوری کنید.