گروه حوادث: پرونده قتل دو مرد که در یک درگیری خشن به آتش کشیده شده و جانشان را از دست داده بودند، با تصمیم جدید دادگاه پیچیدهتر شد. اجساد سوخته بعد از آن کشف شد که کارگران ساختمانی نیمهکاره به آتشنشانی تهران خبر دادند یک آتشسوزی مهیب رخ داده است.
با مهار آتشسوزی در کانکس کارگران، مأموران آتشنشانی دو جسد از داخل آن پیدا کردند که هرچند بهشدت سوخته و غیرقابلشناسایی بودند اما مشخص شد قبل از شروع حریق به قتل رسیدهاند. وقتی مأموران پلیس در جریان این اتفاق تلخ قرار گرفتند، تحقیقات در این خصوص آغاز شد.
با شناسایی خانواده دو قربانی، مأموران بررسیهای بیشتری در این خصوص انجام دادند و خانوادهها شکایتی به پلیس ارائه داده و خواستار مجازات متهمان شدند. شواهد نشان میداد مقتولان دو کارگر بودند که با کسی خصومت نداشتند. در تحقیقاتی که از خانواده دو قربانی انجام گرفت، آنها گفتند هیچ دشمنیای با کسی نداشتند و نمیدانند این اتفاق به چه دلیلی رخ داده و چه انگیزهای برای قتل وجود داشته است.
همسر رسول یکی از قربانیان به مأموران گفت: من و رسول تازه با هم ازدواج کرده بودیم. رسول بیشتر روزهای هفته را سر کار بود. او مردی آرام و سربهزیر بود و با هیچکس درگیر نمیشد. بنابراین فرضیه سرقت از دو متهم مطرح شد اما خانواده هر دو قربانی گفتند از اینکه آنها در کانکس چیز باارزشی نگهداری میکردند یا نه خبر نداشتند به این ترتیب معمای مرگ رسول و همکارش حامد پیچیدهتر شد.
پلیس در ادامه تحقیقات سه مظنون را بازداشت کرد. این سه مظنون درباره علت قتل دو کارگر جوان ابراز بیاطلاعی کردند و گفتند نمیدانند به چه دلیل این اتفاق افتاده است. همه مظنونها مصرانه منکر دستداشتن در این ماجرا شدند. با این حال با توجه به شکایت اولیای دم و با توجه به اینکه فقط این سه مظنون زمان حادثه در محل بودند، کیفرخواست علیه آنها صادر و پرونده برای رسیدگی آماده شد. در نهایت متهمان در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در جلسه رسیدگی به این پرونده بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهمان خوانده شد اولیای دم دو قربانی درخواست صدور حکم قصاص را مطرح کردند و خواستند تا راز قتل برملا شود اما وقتی نوبت به متهمان رسید آنها اتهامشان را رد کردند. یکی از آنها گفت: من در حوالی کانکسی که به آتش کشیده شده بود زندگی میکردم. آن شب سروصدایی عجیب شنیدم. به همین خاطر خودم را به کانکس رساندم.
آنجا بود که فهمیدم کانکس شعلهور شده و مأموران پلیس و آتشنشانی دو جسد را از داخل آن بیرون آوردهاند. من قبلا هرگز قربانیان را ندیده بودم و آنها را نمیشناختم و هیچ خصومتی با آنها نداشتم. انگیزه و دلیلی برای اینکه آنها را بکشم نداشتم. حتی بعد از حادثه مأموران خانه و زندگی من را جستوجو کردند هیچ چیزی از متهمان در خانه من نبود. در ادامه دیگر متهم پرونده در جایگاه قرار گرفت و گفت: من دو قربانی را از قبل میشناختم اما حدود دو سال بود که اصلا آنها را ندیده بودم و نمیدانم چه کسی آنها را کشته است.
من اصلا با آنها رفتوآمد نداشتم و خبر نداشتم در آن کانکس زندگی میکنند. سومین متهم نیز گفت: چون هنگام آتشسوزی من در آن حوالی حضور داشتم پلیس بیدلیل مرا بازداشت کرد. من بیگناه هستم و دستی در این ماجرا ندارم. سه متهم مدعی شدند شاهدانی دارند که ثابت میکنند آنها بیگناه هستند و هنگام به آتش کشیدهشدن کانکس آنجا حضور نداشتهاند. با این ادعای متهمان، قضات دادگاه جلسه محاکمه را تجدید کردند تا متهمان شاهدان خود را به دادگاه معرفی و از این طریق بیگناهیشان را اثبات کنند.