گروه سیاسی: یك تحلیلگر ارشد مسائل بین الملل گفت: باید رویکرد عاقلانه را دنبال کنیم و انتظارات واقع بینانهای از برجام داشته باشیم و اگر این اتفاق بیفتد برجام با همه نواقص خودش همچنان میتواند به عنوان یکی از قطعات پازل استراتژی کلان ایران در پیدا کردن جایگاه در امور بینالمللی نقشش را ایفا کند بدون این که قرار باشد معجزهای رخ دهد و یا به طور ناگهانی اقتصاد ایران را جهش دهد؛ ولی در عین حال همچنان میتواند در حد و قوارهای که باید انتظار داشته باشیم، مفید باشد.
دیاکو حسینی، در تحلیل بیستودومین گزارش سهماهه وزارت امور خارجه در خصوص برجام شامل آخرین وضعیت مذاکرات جاری که روز دوشنبه و پس از ارائه آن به مجلس منتشر شد، در پاسخ به سوالی در خصوص پیامدهای عدم پیگیری مذاکرات وین برای احیای برجام گفت: ما برجام را از یک بعد میتوانیم به طور فنی در قالبی تحلیل کنیم که آن مقطع زمانی است که برجام توسط ایران و آمریکا اجرا میشد؛ در این گزارش لیستی از اتفاقات مثبتی که برای اقتصاد ایران رخ داده را دیدیم به رغم این که در دوره آقای اوباما هم رفتارهایی از طرف آمریکا شکل گرفته بود که از نگاه ایران میتوانست نقض برجام محسوب شود و ایران همان موقع هم شکایتی را تنظیم کرده و به کمیسیون مشترک در نامههای رسمی ارائه داده بود با این وجود در آن مقطع زمانی که برجام در حال اجرا بود، میتوان در این قالب دید که با همه نواقص فشار در اقتصاد ایران تا اندازه زیادی کاهش پیدا کرد و فروش نفت ایران سامان گرفت و تبادلات مالی ایران و بانکهای بینالمللی کم و بیش در روال قابل قبولی به جلو حرکت میکرد که نگاه به برجام از این زاویه یک توافق قابل دفاع بود و شاید ایدهآلتر بود ولی توافقی بود که میتوانست به کاهش تنش و کاستن از فشار بر حوزه اقتصاد ایران کمک کند.
وی ادامه داد: با این حال اگر از یک زاویه بالاتر به موضوع نگاه کنیم و ماجرای خروج دولت ترامپ از برجام و حوادث بعد از آن را نیز در نظر بگیریم؛ باید این واقعیت را بپذیریم که برجام در حل و فصل اختلافات بین ایران و آمریکا یک توافق ناقص بود. ضمن این که در زمان انعقاد برجام هم هیچ اتفاق نظر محکمی درون واشنگتن و در درون تهران در رابطه با این که توافق میتواند منافع کشور را تامین کند وجود نداشت.حسینی افزود: از این زاویه دید طبعا برجام توافق ناقصی بود که نمیتواند ضامن همه منافع ایران و آمریکا باشد و به مشکلات بنیادین دو کشور بیتوجه است که البته بنا هم نبوده چنین توجهی صورت بگیرد و قرار بر این بود طبق توافق و تفاهم، صرفا به مشکل هستهای ایران از یک طرف و تحقیقهای مرتبط هستهای از طرف دیگر توجه کند.
بنابراین چون ریشه اختلافات ایران و آمریکا و دامنه گسترده این اختلافات بر جای خود باقی بود طبیعی است که بیاعتمادی بین ایران و آمریکا همچنان وجود داشت و در این بین هم عدهای انتظار نابه جایی از این توافق محدود داشتند؛ در نتیجه با اتکا به این که ایران بسیاری از رفتارهایی که از نظر آمریکا نامطلوب است را در سایر حوزههای غیر هستهای ادامه میدهد و از نگاه ایران نیز آمریکا هم همچنان به تحریمهای مختلف خودش ادامه میدهد و بیاعتمادی به ایران را در میدان عمل و در حوزههای دیگر تعقیب کرده و به ادعای تهران در حال آسیب زدن به ایران است. این توجیه کافی بود برای این که برجام را پس از مدت کوتاهی که به اجرا گذاشته شد به تدریج به سمت تضعیف و در نهایت توقف اجرای آن پیش ببرند. ما در این مقطع در معرض یک انتخاب قرار داریم؛ اینکه بپذیریم برجام یک توافق ناقص است و به بسیاری از مشکلات بین دو کشور رسیدگی نکرده و بیاعتمادیهای طرفین به جای خود باقی است و همچنان انگیزههایی وجود خواهد داشت برای اینکه ایران از مواهب اقتصادی برجام متنفع نشود به خاطر اینکه از نگاه آن عده در واشنگتن، ایران با یک اقتصاد پویاتر و قویتر اهرمها و منابع بیشتری برای پیگیری سیاستهایی که از نگاه واشنگتن مضر به حال منافع آمریکا هستند، خواهد داشت و آمریکا هم احتمالا در آینده تحریمهایی غیرمرتبط با هستهای و غیرمرتبط با توافق مضر به حال اقتصاد ایران و برجام وضع خواهد کرد و حتی ممکن است این تحریمهای جدید لغو برخی از تحریمها در برجام را نیز تحت تاثیر منفی خودش قرار دهد؛ یا باید این واقعیت را بپذیریم و به این توافق نیم بند و ناقص اما به هر حال با حداقلی از منافع و تضمین آن برای طرفین کنار بیاییم و یا اینکه هیچ توافقی در کار نباشد و ایران برنامههای هستهای را با همان شدت و سرعت ادامه دهد و آمریکا هم تحریمهای مضاعفی همانطور که در دوره ترامپ دیدیم به ایران تحمیل کند و چه بسا در خلال این عدم توافق به سمت تنشهای دورهای و چه بسا یک جنگ خواسته یا ناخواسته تصادفی یا عامدانه محدود یا تمام عیار حرکت کنیم.
این تحلیلگر مسائل سیاست خارجی گفت: گزینه بعدی این است که اگر جنگ و تنش نمیخواهیم و توافق محدود را به حال ایران مفید نمیبینیم، به سمت یک توافق جامع استراتژیک حرکت کنیم که تمامی اختلافات ایران و آمریکا را از موضوع آینده فلسطین گرفته تا درباره عراق و یمن، مسائل حقوق بشر، پایگاههای نظامی آمریکا در اطراف ایران و همه اقدامات مستقیم یا غیرمستقیمی که آمریکا علیه ایران انجام میدهد را در نظر بگیرد که اگر این چنین باشد، وارد یک فاز کاملا جداگانهای خواهیم شد که باید این را نیز سنجید که آیا پیشزمینههای حرکت به سمت چنین توافقی در ایران و آمریکا وجود دارد، یا خیر و آیا طرفین به الزامات چنین حرکتی پایبند خواهند بود یا نه؟وی افزود: این هم گزینه سوم است که در پیش داریم؛ لذا من فکر میکنم در نهایت آنچه که آقای ظریف در این گزارش دورهای و نامه پایانی ارائه داده توصیفی از این وضعیت واقعبینانه بود که از توافق برجام از ابتدا نباید انتظار معجزه میداشتیم و هر کسی که داشته اشتباه بوده است. دوم اینکه به رغم همه این نواقص برجام هنوز توافقی بود که بهتر از نبودن هیچ توافقی و رفتن به سمت تنشهای غیر ضروری بود. سوم این که اگر قرار است در آینده به توافق برجام متعهد باشیم، نیازمند این هستیم که با یک اجماع نظر و اتفاق نظر داخلی و با اشراف به همه محدودیتها و نواقصی که در راه برجام وجود دارد، نگاه کنیم و خودمان را با این توافق با همه نواقصش سازگار کنیم و در عین حال حقوق ایران را که در این توافق است، با همه قدرت و همه ابزارهای تعبیه شده در این توافق پیگیری کنیم.
وی ادامه داد: من فکر میکنم این کلیت بحث آقای دکتر ظریف در این گزارش بود و تلاش برای غیرسیاسی کردن قضاوت درباره برجام و از بعد داخلی بیرون کشاندن این توافق که به نظرم نه فقط برای برجام، بلکه برای هر توافق بینالمللی دیگری ضروری است و اگر قرار باشد توافق بینالمللی درون بستر سیاست داخلی کشورها مورد چالش و کشاکش قرار بگیرد، طبعا نمیتواند به سرانجام برسد یا منافع حداقلی که هر کشوری میتواند از یک توافق بینالمللی کسب کند را تصریح کند.
حسینی در پاسخ به این سوال که رئیسجمهور در سخنرانی روز چهارشنبه خود در جمع هیات دولت به قطعنامههایی اشاره کردند که پس از امضای برجام بدون حتی یک ثانیه اجرا از سوی ایران لغو شدند، الآن اگر قرار باشد مذاکرات برای احیای برجام پیگیری نشود، آیا امکان دارد که به همان نقطه برگردیم و در برهه کنونی اگر بخواهیم به همان نقطه برگردیم، چه ضرر و زیانی متوجه کشور خواهد شد، گفت: من فکر میکنم ما در آن نقطه هستیم و الآن سوال این است که اگر میخواهیم در نقطهای که امروز هستیم و برجام به اجرا گذاشته نمیشود، باقی بمانیم یا اینکه به جلو حرکت کنیم و همان برجام که با همه نواقص برای ایران منافعی داشت را احیا کنیم. این انتخاب در وهله اول به رویکرد و انتظاری که از برجام داریم بستگی دارد و انتظاری که از توافق با یک کشور دشمن داریم. اگر انتظار داریم توافق با یک کشور دشمن کاملا صادقانه و در جهت منافع ایران به طور مطلق باشد، طبیعی است چنین توافقی نمیتواند وجود داشته باشد و برجام در آینده هم نمیتواند این انتظار را برآورده کند.وی افزود: از طرف دیگر اگر با این رویکرد به برجام و مذاکرات احیای برجام نگاه کنیم که قرار است توافقی احیا شود که با یک کشور دشمن منعقد شده طبعا در اجرای آن صداقت نخواهد داشت چون دشمن است و قادر هم نخواهد بود که مطالبات حداکثری ما را نیز برآورده کند. اگر با این دید وارد بحث احیای برجام شویم، در این صورت به نظرم برجام خواهد توانست مقداری از انتظارات ما را برآورده سازد و فقط کمی از فشار اقتصادی بر ایران را کمتر کند و اگر وارد این حوزه نشویم و همچنان رویکرد حداکثری یا ماکسیمالیستی به برجام داشته باشیم در این صورت به نظرم طبعا یا برجام احیا نخواهد شد و مذاکرات متوقف خواهد شد یا اگر بشود در مدت بسیار کوتاهی دوباره به وضع سابق دچار خواهد شد چون انتظارها با واقعیتها سازگار نیست.
وی ادامه داد: در این صورت همانطور که امروز میبینیم فشار سنگینی به ایران وارد میشود و حتی امکان تجارت با کشورهای دوست را از دست میدهیم. قبل از خروج ترامپ از برجام شاید عدهای این گمان را داشتند که مساله فقط تحریمهای چندجانبه بینالمللی است، درست است این تحریمها بسیار مهم هستند چون به تحریمها جنبه قانونی میدهند اما در این دوره احساس شد که تحریمهای یکجانبه آمریکا، همان آمریکایی که از ابعادی در حال افول است، همچنان میتواند بسیار مخرب باشد و کشورهای متعددی از جمله قدرتهای نوظهور مثل روسیه و چین را به دنبال خودش بکشاند و این نشان میدهد که با ادامه وضع موجود حتی اگر تحریمهای یک جانبه در کار باشد در حالی که این را میدانیم اگر مذاکرات برجام به سرانجام نرسد امکان اعاده تحریمهای شورای امنیت برای ایران وجود دارد ولی با این حال حتی اگر تحریمها یک جانبه باشد ما توانایی تجارت با کشورهای دوست و همسایه را از دست خواهیم داد و این میتواند به تدریج در دوره گذار جهانی که همه کشورها در حال تقلا برای تعریف و باز تعریف جایگاه خودشان در نظام جهانی جدید هستند ما این فرصت تاریخی را از دست خواهیم داد و از بسیاری از تنظیمات مالی جهانی حذف خواهیم شد؛ ضمن این که فشارهای موجود میتواند روندی رو به گسترش بگیرد و ناامیدی را در جامعه ترویج و تشدید کند و در نهایت ما در داخل هم با مشکلاتی مواجه باشیم.
وی خاطرنشان کرد: به نظر من باید رویکردی عاقلانه را دنبال کنیم و انتظارات واقع بینانهای از برجام داشته باشیم و اگر این اتفاق بیافتد، برجام با همه نواقص خودش همچنان میتواند به عنوان یکی از قطعات پازل استراتژی کلان ایران در پیدا کردن جایگاه ایران در امور بینالمللی نقشش را ایفا کند بدون این که قرار باشد معجزهای رخ دهد و یا به طور ناگهانی اقتصاد ایران را جهش دهد؛ ولی در عین حال همچنان میتواند در حد و قوارهای که باید انتظار داشته باشیم، مفید باشد.
این تحلیلگر ارشد مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری در پاسخ به این سوال که روز دوشنبه زمانی که این گزارش منتشر شد، وزیر امور خارجه در انتهای آن چند پاراگراف را به رشته تحریر درآوردند و این را به ذهن متبادر کرد که ایشان پرونده برجام را برای تیم دیپلماسی دولت دوازدهم بستند و عملا این را به تیم جدید واگذار کردند و روز چهارشنبه نیز رئیسجمهور در صحبتهایشان این را تایید کردند و گفتند فرصت توافق از دولت دوازدهم گرفته شد و امیدواریم دولت سیزدهم توافق کند. ایشان به اصل شصتم قانون اساسی اشاره کردند که به نظر میآید منظورشان همان تصویب طرح اقدام راهبردی برای لغو تحریمها بوده و چیزی که مجلس میگفت که خواستیم دست دولت را باز کنیم ولی عملا دولت آن را به عنوان دست بستگی خودش میبیند. چه مواردی باعث شد دست دولت برای این که بتواند در ماههای پایانی توافق کند بسته شد و این تعللی که الآن صورت گرفته و هیچ خبری در مورد مذاکرات وین نمیشنویم ناشی از چیست و آیا این تعلل از داخل است یا آمریکاییها هم به این نتیجه رسیدند که باید منتظر بمانند تا دولت سیزدهم مستقر شود، گفت: به طور منطقی از آنجا که دولت در حال تغییر است و دولت سیزدهم است که باید برجام را اجرا کند و مذاکرات متعاقب آن را درباره اجرای برجام پیگیری کند، شاید از این جهت این خبر چندان بدی هم نیست که دولت آینده قرار است مذاکرات را ادامه دهد و یا حداقل تصمیم نهایی درباره بازگشت به برجام را اتخاذ کند.
وی افزود: من فکر میکنم شاید طرفهای دیگر هم هر چند این اطلاع را دارند که در سلسله مراتب نظام جمهوری اسلامی ایران تصمیمات در سطوح عالیتر از دولت اتخاذ میشود ولی در عین حال هم به خوبی میدانند که دولتها مجری سیاستها هستند و گاهی اجرا از اصل توافق بسیار مهمتر است؛ بنابراین شاید آنها هم ترجیح میدهند با آمدن دولت جدید توافق در نهایت صورت بگیرد، هر چند من فکر میکنم این تصمیم بیش از آنچه که به خواست و ترجیح سایر کشورهای طرف مذاکره مرتبط باشد با تصمیم داخلی ما مرتبط بوده و بنابراین شده دولت آینده این کار را انجام دهد. ما این را هم میدانیم که هم در جریان برجام و هم در مذاکرات احیای برجام فقدان یک اجماع داخلی مانع بزرگی بود برای این که یک تصمیم منسجم و واحد گرفته شود. در دوره جدید این انسجام در ساختار نظام سیاسی ما در قیاس با گذشته بیشتر خواهد شد و این میتواند تصمیمگیری را هم راحتتر کند و مسئولپذیری آن را نیز تسریع کند برای نهادها یا کسانی که مجری هستند یا برای اختیار این توافق تصویب خواهند کرد.وی تاکید کرد: لذا من فکر میکنم الزاما این را نباید از دید منفی یا مثبت نگاه کرد ولی حتی اگر توافقی در دولت سیزدهم حاصل شود، نمیتوان انکار کرد که تمام زیرسازیهای فکری و مذاکراتی در دولت دوازدهم پیگیری شده و همین مذاکرات که بخش بسیار سختی از آن بود در این دولت توسط تیم حاضر امور خارجه دنبال شد و سرمایهای را فراهم کرد و کار را برای دولت سیزدهم بسیار آسان کرده ولی فکر میکنم به احتمال بسیار زیاد دولت سیزدهم خواهد بود که تصمیم نهایی را اتخاذ خواهد کرد و به اجرا خواهد گذاشت.