گروه جامعه: «ما تشنهایم»، «هور ما کجاست»، «کرخه و کارون جان ماست»؛ این شعارها بخشی از صدای مردم خوزستان در اعتراضات اخیر به بحران بی آبی در خوزستان بوده است. فریادی که اگر شنیده نشود و همین امروز و حالا به آن اهمیت داده نشود به زودی و در کمتر از ۵ سال حداقل از نیمی از ایران و در ادامه احتمالا از بیشتر استانهای کشور شنیده خواهد شد. بحران آب یکی از اصلیترین بحرانهای ایران در یک دهه آتی خواهد بود. مدیریت ناکارآمد و اشتباه در حوزه آب یکی از بحرانهای اصلی ایران طی دهههای آتی را اکنون رقم زده است.
آغاز اعتراضات
شعله اعتراضات خوزستان، اما در شبکههای اجتماعی را شاید تصاویر مرگ گاومیشهای حوزه هورالعظیم روشن کرده باشد. تصاویری که نشان میداد کشاورزی دچار بحران جدی شده است و از سوی دیگر دامداری خوزستان که وابسته به گاومیشها است، در شرف نابودی است. آنچه نیز از آمارها مشخص است، هورالعظیم زیبا، حالا حداقل ۲۵ درصد آن خشک شده و باعث مرگ دام غالب اهالی جنوب خوزستان نیز شده است. در این میان توجه به این نکته نیز لازم است که مساله خشک شدن هورالعظیم، تنها به استان خوزستان مربوط نیست. خشک شدن این استان و از دست رفتن منابع آبی آن میتواند ضربات جبران ناپذیری به ایران وارد کند که مساله گرد و غبارها تنها یکی از این موارد است. شعلههای نارضایتی، اما طی یک ماه بعد با خشکی کارون و کرخه شدت یافت. اما در این میان یک سوال بزرگ بر سر جای خود باقی مانده است، جلگه خوزستان چطور به بلای خشکسالی مبتلا شد؟
کارون زیر ضرب سدها
هرچند مسولان تمایل دارند که همواره یکی از مهمترین دلایل خشکسالی در بیشتر نقاط کشور را کاهش بارندگی در سالهای اخیر عنوان کنند، اما این نه تنها همه ماجرا نیست بلکه شاید ۱۰ درصد نیز نباشد.مساله بحران آب در خوزستان نتیجه دهها خطای آشکار در حوزه مدیریت منابع آبی کشور است که یکی از این عوامل را باید ایجاد ساخت بی رویه و جانمایی غلط سدها دانست.
کارشناسان آب نیز این موضوع را تایید میکنند و تاثیر سدسازیهایی در مکانهای اشتباه روی رودخانههای استان را از عوامل بروز خشکسالی در این استان میدانند. مثلا بخش نیسان با ۲۵ روستا، حدود ۱۰ هزار نفر جمعیت دارد و رودخانههای کرخه و نیسان در منتهاالیه مصب هورالعظیم از این بخش میگذرند. شمال خوزستان نیز در محاصره سدهای بزرگ است، بخش دهدز در شهرستان ایذه با ۱۰۰ روستا در فاصله پنج کیلومتری در میان سدهای کارون ۳ و کارون ۴ قرار دارد؛ این بخش که همیشه با مشکل آب مواجه بوده، با آمدن خشکسالی اکنون در شرایط دشوارتری قرار گرفته است.سدسازیها و طرحهای انتقال آب دیگر رمقی برای رودخانه کارون نگذاشتهاند. حالا روستاهای جنوب خوزستان در انتهای رود کارون هم از آب آشامیدنی محروم هستند.
کارشناسان، تأثیر سدسازیهای بیرویه و طرحهای انتقال آب از سرشاخه رودخانههای این استان را مهمتر از خشکسالی میدانند. چنانکه مهدی قمشی، رییس دانشکده علوم آب میگوید: «در کشورمان، هم به منابع سطحی و هم منابع زیرزمینی بیش از حد فشار آوردیم، در واقع ما با یک خشکی انسانساز و دستساز روبهرو هستیم؛ به این معنی که خودمان آنقدر مصرف آب را بالا بردهایم که به جز معدود سالهای ترسالی، غالبا با خشکی مواجه هستیم. بهطوری که حتی در یک سال نرمال نیز پایین دست با خشکی مواجه است. به همین دلیل موافق افزایش بار مصرفی روی آبهای سطحی، چه در خود حوضههای آبی و چه بهصورت انتقال آب بین حوضهای نیستیم؛ زیرا باعث گسترش مشکلات زیستمحیطی و بروز فجایع دیگری خواهد شد.»
گتوند نمونهای از خطاهای بزرگ سدسازی
شاید سد گتوند یکی از بارزترین مثالها برای شکست سیاست اصرار بر ساختوساز بیرویه سدها باشد. سدی که بر روی رودخانه کارون با هدف تامین بخشی از برق مورد نیاز کشور و تنظیم آب کشاورزی پایین دست احداث شد، اما دستاوردی جز حل شدن میلیونها تن نمک در آب ذخیره شده پشت این سد و قربانی کردن نخلها و کشاورزی استان خوزستان نداشت. این سد که بلندترین سد خاکی کشور و آخرین سد روی رودخانه کارون در خوزستان است، به کارخانه شورابهسازی تبدیل شد که آب شیرین را شور کرد، به پایین دست فرستاد و کابوس کشاورزان شوربخت این منطقه شد.
انتقال آب کارون
از سوی دیگر برخی کارشناسان نیز معتقد هستند که اجرای طرحهای انتقال آب سبب کم شدن آب کارون و نرسیدن آن به پایین دست و هورالعظیم میشود.دبیر انجمن دوستداران طبیعت و محیط زیست خوزستان چندی پیش به ایسنا گفته بود که در خوزستان چند طرح انتقال آب در جریان است: «هم اکنون طرح کوهرنگ ۳ در حال اجراست. تونل یک و ۲ بهشت آباد نیز سالهاست که در حال انتقال آب به رودخانه زایندهرود و اصفهان هستند. طرح خراسان به مقصد یزد و کرمان نیز در دستور کار دولت بوده است که امیدواریم اجرا نشود.» یوسفی نماینده اهواز هم در گفتگو با خراسان گفت: «وقتی مجوزهای انتقال آب از سرشاخههای منابع آبی استان را صادر و ۲۵ شرکت فولادی در فلات مرکزی و مناطق کویری کشور افتتاح میکنند، رسیدن به وضعیت امروز چندان عجیب نیست.»
کاشت اشتباه به جای کشاورزی صدها ساله خوزستان
یکی از دلایل دیگر بحران را بدون شک باید در سیاست گذاری کشت و مدیران وزارت کشاورزی در دهههای اخیر در کشور دانست. خوزستان محصولاتی داشته است که برای صدها سال ساکنانش آن را پرورش میدادند. ماهگیری، دام پروری با تمرکز بر گاومیشها، کشت درختان نخل که برای سالها از اصلیترین محصولات صادراتی ایران بود میتوانست در ترکیب با کشت محصولاتی مناسب منطقه باعث شکوفایی کشاورزی در این استان شود، اما در مقابل سیاست گذاری بر مبنای رسیدن به خودکفایی در محصولاتی هم، چون برنج و گندم منجر به سیاست گذاریهای خطا به طور مکرر در کشور شد. کشت محصولات پرهزینه و آببری مانند نیشکر و برنج یکی دیگر از مواردی است که کارون را دچار خطر جدی کرده است. بررسیها نشان میدهد به طور متوسط برای هر هکتار ۳۵ هزار متر مکعب، آب مصرف میشود. این در حالی است که بهترین نمونه برای درک جغرافیا و محیط زیست هر کشور نگاهی به فرهنگ و گذشته آن منطقه است، کاری که مدیران بخش کشاورزی هیچگاه به آن توجه نکردند.
ضعف و ناآگاهی مدیران استان
اما در مجموعه عواملی که در خشکسالی خوزستان نقش داشته اند نمیتوان و نباید از ضعف مدیریت استانی نیز غافل شد. در حالی که در سالهای اخیر در بسیاری از استانهای دیگر نیز بحران آب و خشکسالی وجود داشته است، اما مدیران استانی در خوزستان در تمام این سالها در مقابل انواع دست اندازیها از انتقال آب تا سد سازی در استان نه تنها سکوت کردند بلکه حتی اخطار لازم را به دولتهای وقت ندادند. مسولیت مشکل عدم دسترسی مردم روستا به لوله کشی آب شرب، بر عهده مدیران استانی است که در همه این سه دهه پس از پایان جنگ آن چنان که باید به وضعیت مردم استان رسیدگی نکردند. ضعفی که نمیتوان به راحتی از آن چشم پوشی کرد.
خنجر چاه نفت بر قلب هورالعظیم
مساله اکتشاف نفت و برداشت نفت از هورالعظیم نیز یکی دیگر از بحرانهای موجود در استان است. در حالی که سال هاست که از دل دریا و اقیانوس نفت و گاز استخراج میشود و بسیاری به طور کامل بر این موضوع اشراف دارند، اما در مورد تالاب هورالعظیم به دلیل عدم تخصص لازم، فشار تحریمها و اصرار دولت احمدی نژاد و فشار تندروها برای عدم استفاده از کارشناسان بین المللی یکی از بدترین روشها برای ایجاد تاسیسات نفتی در هورالعظیم را در دستور کار قرار دادند. بسیاری از کارشناسان توسعه پایدار و محیط زیست حالا معتقد هستند یکی از دلایل خشک شدن سریع این تالاب به دلیل تقسیم آن به چند حوضچه برای اکتشاف نفت بوده است. اما وزارت نفت هم چنان مدعی است که بیشترین ضربه بر پیکر تالاب هورالعظیم ناشی از اجرای برنامههای سدسازی در دو کشور ترکیه و عراق بوده است.
البته که نمیتوان سدسازیها در ترکیه و عراق و افغانستان را بدون تاثیر بر حوزه آبی ایران دانست و حتی میتوان در برخی موارد به طور جدی احساس خطر کرد (و باید در فرصتی دیگر به آن پرداخت) که میتواند بر بدتر شدن وضعیت آب و هوای ایران تاثیر مستقیم بگذارد، اما نباید از یاد برد که مساله هورالعظیم بیشتر ریشه داخلی دارد و نه منطقه ای.
حالا بحران خوزستان جدیتر از هر زمان دیگر خود را به رخ کشیده است. خوزستان عزیز در جنگ ۸ ساله سنگر اول ایران شد و باقی ماند و امروز نیز با این فریاد و اخطار بی آبی، شاید دوباره سپری شده برای ایران که ببینید، بشنوید و توجه کنید؛ خشکسالی خوزستان یعنی بحران جدی برای ایران و آن چه امروز در مدیریت آبی خوزستان میبینید روزی دیگر یقه همه ایران را خواهد گرفت.